این به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط کشورهای اروپایی مانند یک نسیم است که اگر اسرائیل تغییر موضع ندهد، تبدیل به یک طوفان خواهدشد.
به گزارش جماران، توماس فریدمن، ستون نویس کهنه کار نیویورک تایمز در یادداشتی کوتاه درباره سرعت به رسمیت شناخته شدن کشور مستقل فلسطین توسط کشورهای اروپایی نوشت: تصمیم اخیر اسپانیا، نروژ و ایرلند برای به رسمیت شناختن یک کشور مستقل فلسطینی، آخرین آجر دیوار انکاری است که در اطراف دولت راست افراطی فعلی اسرائیل ساخته شده است. دولتی که همچنان از جهان میخواهد اجازه دهد حماس را در غزه نابود کند و در عین حال از کار کردن با فلسطینی هایی که به شاخه سیاسی حماس تعلق ندارند برای رسیدن به نقشه راهی برای آینده فلسطین خودداری می کند.
بیش از 140 کشور حق فلسطینیان را برای داشتن کشوری در کرانه باختری، غزه و بیت المقدس شرقی به رسمیت شناخته اند. با این حال، آنچه در مورد این اقدام اخیر قابل توجه است این است که تا پیش از این کشورهای عمده اروپای غربی و ایالات متحده تاکنون با این ایده مخالفت کرده بودند تنها با این استدلال که پیش از به رسمیت شناختن فلسطین، ابتدا باید صلح میان دو طرف برقرار شود. حالا به نظر می رسد که این موضع در برخی تغییر کرده است.
تمرکز من همیشه بر روی کار عملی است: آیا این به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی که در حال حاضر وجود خارجی ندارد با مرزهای نامشخص به راه حل پایدار منجر می شود ؟ راه حل پایدار چیست؟ صلح واقعی بین دو دولت برای دو جامعه بومی - یهودیان و فلسطینی ها. جواب آره یا نه است.
یوهانان پلسنر، رئیس مؤسسه دموکراسی اسرائیل، به من گفت که در کوتاه مدت، این به رسمیت شناختن دیپلماتیک از سوی دموکراسیهای هم گام در اروپا، افکار عمومی اسرائیل را تحریک نخواهد کرد. او گفت که دقیقا پس از آنچه حماس در هفت اکتبر در سزمین های اشغالی انجام داد، اروپاییها به اسرائیل میگویند که باید یک کشور فلسطین را بپذیرد آن هم بدون اشاره به غیرنظامی شدن آن یا هرگونه تعهدی از جانب فلسطینیها برای رد حماس. این درخواست در این مقطع از سوی اکثر اسرائیلی ها رد خواهد شد.
اما در درازمدت، دقیقاً این نوع شوکهای دیپلماتیک است که میتواند رهبران اپوزیسیون اسرائیل را در نهایت از دایره فشار بنیامین نتانیاهو خارج کند تا در نتیجه آن، این رهبران بتوانند با صدای بلند درخواست تشکیل دو کشور به گونه ای که هر دو بتوانند در کنار هم با صلح زندگی کنند را مطرح کنند. در حال حاضر می توان نشانه هایی از آن را دید. با این حال، اگر این اتفاق نیفتد، اسرائیل به سوی دنیایی از هرج و مرج پیش می رود.
کریگ چارنی، که در دهه 1990 یکی از اعضای تیم نظرسنجی نلسون ماندلا بود در این باره به من می گوید: این به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط کشورهای اروپایی مانند یک نسیم است که اگر اسرائیل تغییر موضع ندهد، تبدیل به یک طوفان خواهد شد.
او در ادامه گفت: انزوای رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی با یک تحریم تسلیحاتی داوطلبانه در دهه 1960 آغاز و پس از قیام سووتو (مجموعه ای از تظاهرات و اعتراضات به رهبری دانش آموزان سیاهپوست مدرسه ای در آفریقای جنوبی بود که در صبح روز ۱۶ ژوئن ۱۹۷۶ آغاز شد.) به یک تحریم رسمی تسلیحاتی سازمان ملل تبدیل شد . در همین زنجیره آنچه که در اوایل دهه 1980 به عنوان یک هدف مطلوب در دانشگاه ها و اتاق های هیئت مدیره بحث می شد در اواسط دهه 1980 به یک تحریم اقتصادی، نظامی و مسافرتی گسترده تر تبدیل شد. تا اینکه دو رهبر بزرگ، نلسون ماندلا و اف دبلیو کلرک ( وی به عنوان آخرین رئیسجمهور آفریقای جنوبی از دوران حکومت اقلیت سفیدپوست شناخته میشود، او و دولتش نظام آپارتاید را برچیده و قانون حق رأی عمومی را اجرایی کردند.) ظهور کرده و به آپارتاید پایان دادند. این سفر، مسیری بسیار دردناک داشت.