چین، تایوان و ایالات متحده در حال ارزیابی مجدد هستند که آیا فرمول بندی سیاسی طولانی مدت همچنان قوام و دوام مییابد یا خیر؟
به گزارش جماران؛ درگیری میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین (PRC) بر سر تایوان به طور فزایندهای در حال گسترش است که نتیجه افزایش توان نظامی و قاطعیت چین و ظهور هویت جداگانه تایوانی است.
امروز محاسبات جدید ایالات متحده در مورد منافع این کشور در تنگه تایوان در حال تحول است. اگر بازدارندگی موجود با شکست روبرو شود، نتیجه آن برای تایوان، چین، ایالات متحده و تجارت جهانی فاجعه بار خواهد بود و منجر به رکود عمیقِ اقتصاد جهانی میشود.
بر اساس طرح کلان ژئواستراتژیک ایالات متحده، این کشور دارای منافع استراتژیک حیاتی در تنگه تایوان است. اگر چین با موفقیت تایوان را در جغرافیای خود ادغام نماید، با توجه به وجود جنگ روسیه و اوکراین در شرق اروپا، نظم بینالملل به شدت تضعیف میشود.
این مسئله احتمال تجدید حیات تفکر قرن بیستم را سبب میشود که به موجب آن کشورها میتوانستند از اجبار یا زور برای بازنویسی یکجانبه جغرافیای سیاسی استفاده نمایند. اگر چین ارتش خود را در این جزیره مستقر کند، ایالات متحده برای دفاع از متحدانِ همپیمان خود در غرب اقیانوس آرام با یک چالش اساسی روبرو میشود که نتیجه قطعی آن کاهش نفوذ و هژمونی آمریکا در شرق آسیا خواهد بود.
از سوی دیگر، جنگ در تنگه تایوان، تولید و حمل و نقل اکثر نیمه هادیهای جهان را متوقف و یا با چالش روبرو میسازد، زنجیرههای تامین جهانی محدود میشود که آبشخور آن بحران شدید اقتصادی در زمینه تکنولوژی است.
با وجود این که چین به شدت در حال افزایش ناوگان نظامی و گسترش و توسعه توانایی نظامی خود در حوزه دریایی است، اما هنوز تصمیمی برای پیگیری یک راه حل غیر صلح آمیز از خود نشان نداده و بازدارندگی همچنان ادامه دارد. اگرچه جنگ اجتناب ناپذیر نیست، اما ایالات متحده با فوریت برای تقویت بازدارندگی و شکل دادن به محاسبات تصمیمگیری رهبران چین به ویژه شی جین پینگ؛ رئیس جمهوری این کشور برای افزایش هزینههای اقدام تهاجمی علیه تایوان رفتار کرده است که ممکن است این مسئله خود همانند نظریه تله توسیتید، خطر و احتمال وقوع درگیری را افزایش دهد.
امروز آن چارچوب سیاسی که بیش از پنج دهه پیش ایجاد شد و به موجب آن تایوان، چین و ایالات متحده، همه مفاهیم متفاوتی از رابطه تایوان و چین را پذیرفتهاند، اما به صراحت موضع یکدیگر را به چالش نمیکشند، روز به روز شکنندهتر میشود. این واقعیت، همراه با نارضایتی شی از وضعیت موجود و عزم وی برای پیشرفت به سوی اتحاد، خطر درگیری را افزایش می دهد.
نظم سیاسی حاکم در منطقه به صلح و ثبات (تا امروز) در تنگه تایوان منجر شده است و در عین حال امکان رشد سریع اقتصادی را در تایوان و چین فراهم ساخته، اما وضعیت موجود تحت فشار فزایندهای قرار دارد؛ چراکه شرایط و محتوای نظام بینالملل در قیاس با چند دهه قبل دچار تغییر و تحول شده، وزن ژئوپلیتیکی بسیاری از کشورهای جهان در قرن اخیر در حال تغییر است و همین موضوع نیاز به تغییر، ارزیابی مجدد و فرمول بندی سیاست جهانی را فراهم ساخته است.
بنابراین چین، تایوان و ایالات متحده در حال ارزیابی مجدد هستند که آیا فرمول بندی سیاسی طولانی مدت همچنان قوام و دوام مییابد یا خیر؟
کاهش احتمال حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات
با دور شدن چشم انداز دستیابی به اتحاد مسالمت آمیز، چین به طور فزایندهای از ابزارهای قهری علیه تایوان استفاده خواهد کرد و با نزدیک شدن شی جین پینگ به پایان دوره تصدی خود و تغییر مبنای مشروعیت او از ارائه مدل رشد اقتصادی به ناسیونالیسمِ چینیِ رضایت بخش، احتمال تقابل این کشور با آمریکا افزایش خواهد یافت.
سوال مورد نظر بسیاری از ناظران بینالملل این است که نقش تایوان به عنوان تولید کننده اصلی نیمه هادی در جهان، از جمله پیشرفته ترینِ تراشهها، چگونه بر بازدارندگی و محاسبات چین اثر میگذارد؟
اگرچه اتکای چین به تراشههای تولید شده در تایوان هزینههای یک درگیری را افزایش میدهد، اما به عنوان یک سپر که بتواند تایوان را در برابر عزم نهایی چین برای ادغام این جزیره، محافظت نماید، عمل نمیکند. خطر بزرگتر این است که چین بتواند از وابستگی متقابل اقتصادی (به ویژه تکنولوژیکی) برای جلوگیری از ورود کشورها به دفاع مستقیم یا غیرمستقیم از تایوان استفاده کند و الحاق غیر مسالمت آمیز تایوان بی شک باعث یک رکود اقتصادی جهانی و دوره بی پایان خصومت بین دو قدرت پیشرو جهان خواهد شد.
همچنین اتکای ایالات متحده و متحدان غربی آن در بازار جهانی به نیمه هادیهای تولید شده در تایوان، خطرات را برای ایالات متحده و غرب در جهت گسترش یک درگیری که پیش بینی نتیجه آن دشوار است، افزایش میدهد. از سوی دیگر، وابستگی متقابل اقتصادی ایالات متحده و بسیاری از کشورهای جهان به چین، تلاشها برای مقاومت قاطع در برابر تجاوز چین به تایوان را پیچیده میکند.
ایالات متحده دلایلی استراتژیک و حیاتی برای حفظ ظرفیت دفاع مستقیم از تنگه تایوان دارد. با این حال، در عین حال، مدرنسازی سریع نظامی چین، سرمایهگذاری ناکافی تایوان در ارتش و شکافهای نظامی ایالات متحده به این معنی است که ایالات متحده نمیتواند تصور کند که بتواند قاطعانه از تایوان در مقابل عزم چین دفاع نماید.
همچنین تعدد پایگاههای نظامی و حضور در نقاط مختلف جهان، ایالات متحده را با شکافهای نظامی بزرگی روبرو ساخته است.
بی شک دفاع از تایوان و تجهیز آن با دفاع از اوکراین در مقابل روسیه تفاوتهای فاحشی دارد. با تهاجم روسیه به اوکراین کشورها و متحدان بسیاری در قاره اروپا از اوکراین حمایتهای اطلاعاتی، نظامی و تسلیحاتی به عمل آوردند. اما در منطقه دریای چین تایوان از ظرفیتهایی که اوکراین دارد، برخوردار نیست و این امر هزینه دفاع از تایوان را در مقابل متحدان بسیار شکننده در منطقه شرق آسیا برای ایالات متحده گران میسازد.
دیپلماسی ایالات متحده بر حفظ بنیان سیاستی که دههها کار کرده است، به طور فزایندهای توسط همه طرفها به چالش کشیده شده است. با این حال، این احتمال وجود دارد که آمریکا در مقابل یک ادغام مسالمت آمیز به همراه رضایت ملی در تایوان و با وجود برخورداری این جزیره از میزان ثابت و تعریف شدهای از استقلال در مقابل چین، با ادغام این جزیره موافق نماید. اما این احتمال تا امروز بسیار بعید و دور از انتظار به نظر میرسد.
حکومت چین سیاست چین واحد خود را تا کماکان حفظ کرده و جمهوری خلق چین را به عنوان تنها دولت قانونی چین به رسمیت میشناسد. در مقابل جلوگیری از تجاوز چین به تایوان و وجود نظم و صلح در تنگههای بینالمللی تا امروز اولویت اصلی ایالات متحده در اقیانوس هند و اقیانوس آرام بوده است.
سیاست ایالات متحده در قبال تایوان برای مقابله با چینی توانمندتر، قاطعتر و ریسک پذیرتر که به طور فزایندهای از وضعیت موجود ناراضی است، در حال تحول و پیکربندی است اما عدم هماهنگی آن با شرایط نظم بینالمللی جدیدِ در حال شکلگیری، تطبیق این سیاستها را با چالش روبرو ساخته است.
شاید آینده یکی از مهمترین مناطق ژئواکونومیک و اقتصادی جهان میتواند به این بستگی داشته باشد که آیا ایالات متحده در بازدارندگی چین و حفظ صلح در تنگه تایوان مصمم است یا خیر؟
فرجام سخن
تایوان دارای ارزش نظامی ذاتی است و بنابراین سرنوشت آن تا حد زیادی تعیین کننده توانایی ارتش ایالات متحده برای عملیات در این منطقه خواهد بود. همان طور که اخیرا «الی راتنر» دستیار وزیر دفاع آمریکا اشاره کرد: «تایوان در یک گره حیاتی و در اولین زنجیره جزیره و حلقه استراتژیک و شبکهای از متحدان و شرکای ایالات متحده که از مجمع الجزایر ژاپن تا فیلیپین و تا دریای چین جنوبی امتداد دارد، قرار گرفته است که استقلال آن برای امنیت منطقه و برای دفاع از منافع حیاتی ایالات متحده در اقیانوس هند و آرام حیاتی است و اگر چین بخواهد تایوان را الحاق کند و داراییهای نظامی خود مانند دستگاههای نظارت زیر آب، زیردریاییها و واحدهای پدافند هوایی را در این جزیره مستقر سازد، میتواند هژمونی و عملیات ارتش ایالات متحده و متحدان آن را در منطقه محدود کند. بنابراین، سیاستگذاران ایالات متحده باید درک کنند که تنها آینده تایوان در خطر نیست، بلکه آینده اولین زنجیره استراتژیک و توانایی حفظ دسترسی و نفوذ ایالات متحده در سراسر اقیانوس آرام در خطر است.»