محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی اشتباه مهلکی مرتکب شد و یک قدرت موشکی در کنار خود و در یکی از مهمترین نقاط و آبراه های جهان بوجود آورد ولی به موقع از بازی خارج شد و الان نوک پیکان رویاروئی با انصارالله را به سمت آمریکا برگردانده و از دو طرف میخواهد خویشتنداری خرج دهند.
نصرت الله تاجیک ، دیپلمات بازنشسته و استاندار پیشین هرمزگان در یادداشتی برای جماران نوشت:
حمله عجولانه ، خودسرانه، غیر قانونی و نادرست ایالات متحده و انگلیس به یمن نقض آشکار حاکمیت و تمامیت ارضی این کشور و نقض قوانین و مقررات و حقوق بینالملل با هدف کمک به اسرائیل و تضعیف قدرت ، توانمندیها و نقش انصارالله در یمن است. این حمله صرفا با امکانات بیشتر آمریکا و همراهی انگلیس صورت گرفته و در هر دو کشور با مخالفتهائی روبرو شده است. در آمریکا بخشی از دو حزب اصلی معتقدند جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده اختیار دستور حمله ندارد و باید این موضع را در کنگره مطرح می کرد. امری که در روزهای آینده طبعا از سوی نمایندگان دنبال می شود.
در انگلیس نیز نخست وزیر مورد سوال قرار گرفته که چرا این امر را در مجلس به رای گذاشته و فقط در دقایقی قبل از حمله به رئیس مجلس و رئیس حزب کارگر اطلاع داده است؟
انتقاد دیگر به این حمله که ادعا شده از هوا، دریا و پایگاههای زیردریایی به مواضع انصارالله یمن در شهرهای صنعا، صعده، تعز و بندر حدیده به شانزده نقطه و شصت هدف صورت گرفته ، این است که حمله نمی تواند مطابق قطعنامه 2722 شورای امنیت باشد که در آن به هیچ کشوری اجازه کاربرد نیروی نظامی نداده است.
اگر چه هنوز هیچ یک از طرفین میزان خسارات را گزارش نکرده اند اما انصارالله اعلام کرده 5 تن از نیروهایش به شهادت رسیده اند.
نخست وزیر انگلیس در توجیه این حمله ادعا کرده ، در دفاع از خود بوده و طبق قوانین بینالمللی به دلیل حملات انصارالله به کشتیها از جمله کشتیهایی با پرچم انگلیس در دریای سرخ، «مجاز» محسوب میشوند. جو بایدن نیز تلاش کرد با نام بردن از استرالیا، کانادا، هلند و بحرین ، این اقدام را یک حرکت دسته جمعی معرفی کند که چندان دقیق نیست.
درستی این حمله حتی از منظر منافع کلان آمریکا در منطقه هم جای شک و شبهه دارد، از آنجا که در این حمله از امکانات کشورهای عربی همچون فضای عربستان استفاده شده لذا این کشورها را نیز در شرایط دشوار و آسیب پذیر قرار داده است. بطور مثال در حالی که سعودیها در تلاش برای تشنج زدائی با انصارالله هستند این حمله می تواند این روند را به خطر انداخته و عربستان را به یکی از اهداف انصارالله تبدیل کند.
همین طور در قطر و بحرین که پایگاههای آمریکا در این کشورها هستند. امریکا با رفتار و گفتار متناقض فکر می کرد می تواند دنیا را سرگرم کند تا اسرائیل به اهدافی نادرست و غیر قابل دسترس مانند نابودی حماس و یا کاهش یک میلیونی مردم غزه و اخراج آنها به کشورهای همسایه برسد که هم نرسید و هم دچار چنین جنایاتی شد.
آمریکا از یک سو می گوید و پیام می دهد که به دنبال گسترش جنگ در منطقه نیست و از طرف دیگر با اقداماتش از جمله تایید جنایات اسرائیل در غزه ، کم و کیف شعله جنگ را افزایش داده و دنیا را در لبه یک جنگ منطقه ای با پتانسیل بین المللی شدن قرار می دهد.
لذا اگر چه به نظر می رسد بخشی از دستاورد این حمله در زمان کنونی انحراف افکار عمومی دنیا از لاهه به یمن و دریای سرخ باشد ، اما لاهه و یمن دو موضوع با دو جامعه هدف متفاوت و بعید است درگیری خیلی گسترش پیدا کند و تبدیل به جنگ تمام عیار شود که موضوع دیوان دادگستری بین المللی فراموش شود.
اما هدف اصلی این حمله با مقدماتی که گفته شد ، ادامه همان روند قبلی تشکیل ائتلاف و ضربه زدن به امکانات یمنی ها در قالب عبور مرور آزاد و امن کشتیرانی است. اما دستاورد چندانی برای آمریکا ندارد. زیرا هدف و منافع امریکا در گسترش درگیری نیست و سطح درگیری هم اگر اتفاق ویژه ای نیفتد محدود خواهد ماند.
میزان گسترده شدن درگیری نیز بستگی به سطح و نوع عکس العمل انصارالله دارد. یمنی ها انگیزه ، منافع و احتمالا دستاورد در درگیری کم و متوسط دارند. آنها امکانات و ظرفیتهای متعدد استفاده نشده دارند. عامل دیگر عکس العمل چین و روسیه و نتیجه جلسه شورای امنیت مورد درخواست روسها دارد. دو کشور چین و روسیه در جلسه قبلی به هر دلیلی با رای ممتنع خود اشتباه استراتژیکی مرتکب شدند و شاید این اقدام انگلیس و امریکا در محاسباتشان مغفول واقع شده ، یا منافعی مترتب بر رای ممتنع دارند.
اگرچه روسها با کارتهای غزه و یمن در ماجرای اوکراین زمان می خرند ولی اولا معلوم نیست این بازیگری پاندولی به نفع شان باشد و ثانیا پس از کلاهی که بعد از رای ممتنع در حمله به لیبی سر روسها رفت، این نیز یکی از اشتباهات مهلکی بود که مرتکب شدهاند.
این رفتار به دلیل شرایطی که روس ها خود را در اوکراین در آن گرفتار کرده اند ، به تدریج قدرت نرم آنها در جامعه بینالمللی را به تحلیل خواهد برد و چه بسا از همین قطعنامه علیه خودش استفاده شود. البته روسیه در همان جلسه شورای امنیت تلاش هایی برای اصلاح پیش نویس کرده که رای نیاورده است. مطالعه مذاکرات منتهی به تصویب قطعنامه شورای امنیت، در غیاب اراده روسیه و چین برای وتوی قطعنامه و نیز نامعلومی تلاش کشورهای حامی یمن در فعالیت دیپلماتیک ، بیانگر تلاش های نا امیدانه روسیه برای تعدیل قطعنامه ۲۷۲۲ در مورد امنیت کشتیرانی در دریای سرخ است. روسیه سه پیشنهاد برای اصلاح قطعنامه داده است که هر سه با رای ضعیف اعضا رد شده است که متخصصین حقوقی کشور خوبه به ان پرداخته و شفاف سازی کنند که با توجه به عبارات مبهم در این قطعنامه و دست باز غربیها برای تفسیر موسع و بهره برداری سوء آنها، که سابقه هم دارد ، وتو این قطعنامه از سوی چین یا روسیه چه تبعاتی برای آنها می توانست داشته باشد.
در هر صورت شورای امنیت موظف به نظارت دقیق بر هرگونه تفسیر خلاف حقوق بینالملل از این قطعنامه است. زیرا در خود قطعنامه به عبارت «مطابق حقوق بینالملل» تصریح شده است؛ و در حقوق بینالملل چنین حقی (کاربرد نیروی نظامی) وجود ندارد. بازی سیاسی دیپلماتیک ایران و تا حدی عربستان هم مهم است. معلوم نیست و از خبر مذاکره تلفنی دو وزیر ایرانی و سعودی هم در نمی آید که در این مورد صحبت شده یا خیر.
به نظر می رسد تنش و درگیری مدیریت شده و محدود ادامه پیدا می کند و طبیعی است انصارالله لزوما پاسخ مستقیم به این حمله ندهد ولی همچنان همان روند قبلی در مورد کشتی هایی که به نوعی ارتباط با اسرائیل دارند را ادامه دهد. زمان انتخاب این حمله نیز در مقایسه با مشکلاتی که در فوق برشمرده شد و دستاورد محدود آن برای آمریکا و انگلیس و برعکس آوردن مردم یمن در پشت انصارالله و تشویق سایر گروههای مقاومت به انجام عملیات علیه آمریکا و اسرائیل نه تنها چندان مهم نیست ، بلکه امریکا را نیز در موضع ضعیف قرار داده است.
اصولا انتخاب زمان اقدامی همچون حمله به کشوری و مدیریتش آن به عوامل متعددی بستگی دارد و هر طرف بر مبنای اهداف و منافع خود آن را به خدمت می گیرد و با آن بازی می کند و چه بسا برای اهداف متعددی داخلی و خارجی انتخاب می شود. آمریکا اشتباه استراتژیکی مرتکب خواهد شد اگر روال قبلی خود با انصارالله را تغییر دهد و از تجربه عربستان استفاده نکند و خود را رو در روی انصارالله قرار دهد.
یمن از منظر سرزمینی و مردمی وضعیت ویژه ایی دارد. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی اشتباه مهلکی مرتکب شد و یک قدرت موشکی در کنار خود و در یکی از مهمترین نقاط و آبراه های جهان بوجود آورد ولی به موقع از بازی خارج شد و الان نوک پیکان رویاروئی با انصارالله را به سمت آمریکا برگردانده و از دو طرف میخواهد خویشتنداری خرج دهند.
جدای از اهداف انگلیس که امکانات چندانی هم در این زمینه ندارد اما آمریکا ریسک بزرگی میکنند اگر در یمن جبهه جدید واقعی و گسترده باز کند. زیرا اگر به هر دلیلی نتواند که نمی تواند انصارالله را از حمایت از مردم غزه منصرف و راه دریای سرخ را باز کند، موقعیت انصارالله به عنوان بازیگر تعیین کننده و تصمیم گیرنده نهایی دریای سرخ و باب المندب تثبیت میشود. یعنی وقتی آمریکا اعلام حمله با هدف جلوگیری از حملات به کشتیهای مرتبط با اسرائیل می کند، یا آن حملات باید متوقف بشه و اگر نشود که نمیشود باید درگیری را گسترش دهد که آمریکا می گوید نمی خواهد اینکار را بکند و لذا باید شکست این عملیات و بی فایده بودن آن را بپذیرد.
اتفاقا انصارالله با همان منطق اعمال زور و تحریم رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها و غرب و آمریکا علیه کشورهائی که سیاستش را نمی پسندند در این موضوع با اسرائیل برخورد میکند. یمنی ها می گویند تا زمانی که اسرائیل مردم غزه را تحت فشار قرار داده و از غذا و دارو به عنوان ابزار فشار سیاسی استفاده می کند، اجازه نمی دهن
د کشتی هایی که منافعی با اسرائیل دارند در دریای سرخ تردد داشته باشند. این تهدید و تحدید کشتیرانی عمومی نیست. بلکه آمریکا باید به جای رودررویی با انصارالله ، اسرائیل را از ادامه اعمال فشار بر مردم غزه بازدارد. اسرائیل باید با حماس بجنگد و نه با جنگیدن با مردم غزه دچار نقض چندین کنوانسیون سازمان ملل شده و نتانیاهو و سران ارتش صهیونیستی متهم به نسل کشی هدفمند مردم غزه، پاکسازی قومی، تنبیه دسته جمعی مردم غزه، جنایت علیه بشریت ، عدم تناسب عمل نظامی با اهداف جنگی، عدم جداسازی نظامیان و غیر نظامیان در حملات ارتش اسرائیل و جنایت جنگی در غزه هستند و آمریکا نه تنها نهادهای حقوقی بین المللی بی خاصیت کرده بلکه مسئول عواقب آن هم هست. انصارالله هم انگیزه ملی و مذهبی فراوانی برای حمایت از مردم غزه دارد و بعید است از این راه منصرف شود و هم علاقه شدید و استراتژیکی دارد برای تثبیت موقعیت خود در یمن و آبهای اطراف آن.
بهتر است آمریکا از توصیه خویشتنداری عربستان که تجربه رویارویی با انصارلله را دارد تبعیت کرده و مشکل را در غزه بداند نه در دریای سرخ و بی دلیل برای اقدامات جنایتکارانه نتانیاهو در غزه روابطش با انصارالله را که قدرت و بازیگر موثری خواهد بود خراب نکند.