در سه ماهه دوم سال جاری، سرمایهگذاری خارجی در چین 2.7 درصد نسبت به مدت مشابه در سال 2022 کاهش یافته که نشان میدهد نقش چین به عنوان مقصد سرمایهگذاری جهان ظاهرا به پایان رسیده است.
به گزارش جماران؛ بزرگترین چالشهای ژئوپلیتیکی دقیقا در نقطه تلاقی جاهطلبی و ناامیدی ظهور میکند. به نظر میرسد امروز چین درگیر تلاقی جاهطلبی و ناامیدی است که خطر جنگطلبی حزب کمونیست چین و چشمانداز جنگ در اقیانوس هند و آرام را افزایش داده است.
رشد اقتصادی چین بیش از یک دهه است که در حال کاهش است. امروزه، این کندی با بحران طولانی املاک، کاهش صادرات، تقاضای کم مصرف داخلی و خروج بیسابقه سرمایه گذاریهای خارجی به ویژه از سال 2022 تا امروز همراه شده است. در همین حال، جمعیت چین در حال کاهش است و انتظار می رود با نرخ زاد و ولد فعلی تا پایان نیمه اول قرن 21 ادامه داشته باشد.
نرخ بیکاری جوانان آن چنان وخیم است که حکومت مرکزی انتشار اعداد را متوقف کرده است. در آخرین آمار، نرخ رسمی بیکاری 21.3 درصد بود و نرخ غیر رسمی اکنون احتمالا بالاتر است. بعد از بحران میدان «تیان آنمن» طبق یک قانون نانوشته میان ملت چین و حکومت مرکزی، معادله قدیمی این بود که پکن مشروعیت خود را از طریق ایجاد رفاه ملی حفظ نماید. اما امروز با نمایان شدن تدریجی بحرانهای چین این قانون نانوشته در حال محو شدن است.
در دهه گذشته، رییس جمهوری چین با حمایت کنگره مرکزی، جنگ سرد جدیدی را علیه غرب به راه انداختهاند. خطوط این مبارزه در اسناد و بخشنامههای حزبی برشمرده شده است که به جاه طلبیهای حزب کمونیست برای برهم زدن نظم جهانی برخاسته از معاهده وستفالیا و بازسازی آن مطابق با مدل حکومتی آن اشاره دارند. همانطور که یک در کتاب درسی داخلی منتشر شده از سوی حزب کمونیست چین (حکچ) توضیح میدهد: «یک نظم جهانی جدید اکنون در دست ساخت است.»
از سال 2013، مشکلات اقتصادی چین و جاه طلبیهای فزاینده رئیس جمهور شی، پکن را بر آن داشته تا سیاستهایی را اتخاذ کند که اکنون سرعت گرفته است. رهبر چین و حکچ با آگاهی از این که معادله قدیمی در مقطعی در آینده نزدیک دیگر برقرار نخواهد بود، پایههای یک راه جدید را گذاشتهاند. معادلهای که در آن مشروعیت آنها ناشی از اقدامات زورمندانه با هدف تحقق جوان سازی ملی چین است.
اینکه رییسجمهوری چین معتقد است که درگیری میتواند مشروعیت حکچ را تقویت کند یا اینکه فرصت الحاق تایوان به چین را برای یک بار تمام شده بداند، ممکن است باعث شود حکومت و رهبری چین در محاسبات دچار سردرگمی شود. با این حال، وضعیت آمادگی نظامی چین، همراه با مشکلات اقتصادی مداوم، میتواند بر محاسبات رییس جمهوری چین اثر بگذارد و تغییر ژئوپلیتیک همچنین میتواند هزینه یک درگیری را افزایش دهد.
افزایش قدرت نظامی با چه هدفی؟
قدرت نظامی یک کشور اغلب با مولفههای قدرت اقتصادی آن تناسب دارد. رشد و شکوفایی عموما به معنای تولید سلاح بیشتر و پیچیدهتر است. برعکس آن هم درست است. با این حال، زمانی که رشد چین بیش از یک دهه پیش شروع به کند شدن کرد، حکچ تصمیم گرفت که مدرنسازی و تقویت نظامی خود را تسریع بخشد و پکن به جای یک راه حل اقتصادی برای رکود، راه حل نظامی را انتخاب کرد.
شرکتهای بخش خصوصی و رفاه مصرفکننده با فلسفه مارکسیستی-لنینیستی حکچ که در آن شرکتها و اهداف دولتی اولویت دارند، ناسازگار است. حزب ممکن است سعی کند از طریق تولید و فعالیت غیرمولد، رشد کوتاه مدت را تقویت کند، اما بعید است که این روند بلندمدت اقتصادی آن را تغییر دهد. پیشبینی میشود که رشد اقتصادی سالانه چین تا سال 2030 به 3.5 درصد و تا سال 2050 با کاهش جمعیت به یک درصد کاهش یابد.
به عبارت دیگر، رئیسجمهور چین و حکچ به زودی نمیتوانند ماشین جنگی خود را در همان مقیاس و گسترهای که تا امروز در حال توسعه بود را تامین کنند. شی میتواند تصمیم بگیرد که چین به نقطهای رسیده است که توانایی آن برای تولید تسلیحات پیشرفته محدود شود و مزیتهای نسبی آن برای موفقیت نظامی آن کافی است.
بین سالهای 2015 تا 2019، پکن بزرگترین افزایش نظامی در زمان صلح را بعد از پایان جنگ جهانی دوم تجربه کرد. در این مدت، هزینههای نظامی تقریبا دو برابر و سریعتر از تولید ناخالص داخلی (GDP) رسمی چین در شرایط واقعی رشد کرد.
پس از رکود کوتاه سرمایهگذاری در اوج همه گیری کووید-19 در سال 2020، به نظر میرسد افزایش هزینهها از سر گرفته شده است. داده های رسمی چین حاکی از افزایش سالانه 7.2 درصدی بودجه دفاعی در سال 2023 به 224 میلیارد دلار است. با این حال، افشای رسمی اطلاعات بودجه دفاعی چین محدود است و درهم تنیدگی در اقتصاد داخلی چین از طریق سیاست همجوشی نظامی-مدنی دادهها را بیشتر مبهم میکند. برآوردهای غیررسمی، از جمله منابع اطلاعاتی ایالات متحده، حاکی از آن است که حجم واقعی بودجه دفاعی پکن نزدیک به 700 میلیارد دلار است که حدود 200 میلیارد دلار کمتر از بودجه دفاعی ایالات متحده به صورت اسمی است.
از سال 2013، تمرکز سرمایهگذاریهای نظامی پکن بر قابلیتهای تهاجمی به جای دفاع سنتی از میهن بوده است. رئیس جمهور شی میتواند تصمیم بگیرد که از این مزیت نسبی استفاده کند و جنگ را آغاز کند. به هر حال، حمله به تایوان احتمالا آبی خاکی خواهد بود. طی پنج سال گذشته، نیروی هوایی ارتش چین تولید و خرید هواپیماهای پیشرفته نظامی خود را افزایش داده است. موجودی جنگندههای رادارگریز پیشرفته J-20A چین حتمالا امسال از موجودی نیروی هوایی ایالات متحده پیشی خواهد گرفت. در وضعیت و پیکربندی فعلی، نیروی هوایی تایوان بعید است که بتواند حمله چین را دفع کند. همچنین نیروی موشکی ارتش چین نیز توسعه هستهای قابل توجهی را آغاز کرده است و در سال 2022، چین بیشترین ماهوارههای مرتبط با دفاع را پرتاب کرد و از ایالات متحده پیشی گرفت.
مسلما، تسلیحات مورد استفاده ایالات متحده و متحدانش از بسیاری جهات برتر از سلاحهای ارتش آزادیخش خلق چین PLA باقی است. در یک سناریوی تضاد، پکن احتمالا تلاش خواهد کرد تا کیفیت را بر کمیت ترجیح دهد. تولید چین معادل تولید آمریکا و اروپا است. برای حکچ، یک موهبت تولیدی در زمان جنگ نیز میتواند مزیت بیشتری از ارائه محرکهای مالی مورد نیاز داشته باشد و مدل اقتصادی دولتگرایانه آن را به خطر نمیاندازد. با این حال، رکود اقتصادی طولانی مدت میتواند این شکاف را به حداقل برساند و چنین احتمالاتی را محدود کند.
ریاضت اقتصادی در راه است
اقتصاد چین، نسبت به چند سال پیش، خودکفاتر است. بخشی از این خودکفایی، محصول رکود اقتصادی فعلی است، با این حال بیشتر به دلیل سیاستهای حزب کمونیست برای جدا شدن از بازارهای توسعهیافته در سطح جهانی است. از سال گذشته، که رشد اقتصادی چین در حال کند شدن است و ارتش چین PLA گسترش نظامی خود را آغاز نموده، رییس جمهویر این کشور «ساخت چین 2025» را به عنوان سیاست رسمی صنعتی چین معرفی کرده است.
این سیاستها، اثرات ملموسی بر کاهش وابستگی چین به سرمایهگذاری خارجی، بازارهای جهانی و منابع فناوری خارجی داشته است.
در سه ماهه دوم سال جاری، سرمایهگذاری خارجی در چین 2.7 درصد نسبت به مدت مشابه در سال 2022 کاهش یافته که نشان میدهد نقش چین به عنوان مقصد سرمایهگذاری جهان ظاهرا به پایان رسیده است. در حالی که این شرایط احتمالا تشدید بحران اقتصادی چین را تشدید منجر میشود، اما سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین در ایالات متحده نیز به میزان قابل توجهی کاهش یافته و در سال 2022، به کمترین مقدار از سال 2009 رسیده است.
امروز، برای چین بازارهای توسعه یافته با افزایش روابط تجاری این کشور با جنوب جهان اهمیت کمتری یافته است. به عنوان مثال، در میان رکود طولانی، صادرات چین به آسیای جنوب شرقی بین ژانویه تا آوریل 2023 نسبت به دوره قبل از آن 24.1 درصد افزایش یافت. صادرات به آفریقا و آمریکای لاتین به ترتیب 36.9 و 11.2 درصد رشد داشته است. صادرات چین به روسیه از آوریل 2022، حدود 153.1 درصد رشد داشته است و مهمترین کالای صادراتی به روسیه خودرو است. گسترش اخیر بلوک کشورهای عضو بریکس به عربستان سعودی، امارات متحده عربی، ایران، اتیوپی، مصر و آرژانتین نیز احتمالا تجارت چین و جنوب جهانی را افزایش میدهد.
همچنین بخشی از روابط تجاری چین با کشورهای جنوب جهانی و کشورهای بریکس در زمینه کالاهای واسطهای است. کشورهایی مانند ویتنام و مکزیک قطعات چینی را وارد و آنها را برای محصولات نهایی خود مونتاژ میکنند تا به بازارهای توسعه یافته فروخته شوند. با این حال اغلب صادرات چین به آسیای جنوب شرقی عمدتا کالاهای مصرفی است.
علاقه پکن به بازارهای نوظهور همچنین باعث کنترل گسترده زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی جهانی شده است. امروزه چین 60 درصد از تولید مواد معدنی حیاتی جهان و 85 درصد ظرفیت فرآوری این مواد را در اختیار دارد. به عنوان مثال، در جمهوری کنگو، پکن مالک 15 مورد از 17 عملیات معدن کبالت به عنوان بخشی از طرح کمربند و جاده است. همچنین در آرژانتین که دومین ذخایر بزرگ لیتیوم کشف شده جهان را دارد، شرکتهای چینی حق انحصاری دو دریاچه نمک لیتیوم را در اختیار دارند.
بدون شک، در زمان جنگ پکن ممکن است خود را از این منابع محروم ببیند. در صورت وقوع جنگ، تلاشهای حکومت چین احتمالا حول آن است که ایالات متحده و متحدانش را از مزیت رقابتی محروم سازد. به عنوان یک گام ظاهری در این مسیر، وزارت بازرگانی چین در ژوئیه سال جاری کنترل صادرات ژرمانیوم و گالیوم (موادی که به طور طبیعی وجود ندارند و در پالایشگاههای معدنی برای تولید فیبر نوری، صفحات خورشیدی، تراشههای فرکانس رادیویی و ارتباطات ماهوارهای کاربرد دارند) را اعمال کرد. چین ۶۰ درصد ژرمانیوم و ۸۰ درصد گالیوم جهان را به تنهایی تولید میکند. بنابراین چین در این دو بازار یک عرضهکننده اصلی است و تعیینکننده قیمت این مواد نیز هست. با این حال گزینه های چین برای اعمال محدودیت در برابر ایالات متحده و کشورهای متحد آن بسیار محدود است.
ائتلافها در حال شکل گیری است
متعاقب آن در در ژوئن 2022، ایالات متحده، هند، ژاپن، کره جنوبی و اتحادیه اروپا شراکت امنیت مواد معدنی را برای توسعه و ایمنسازی زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی تاسیس نمودند که به عنوان پاسخی به اقدام چین بود. همچنین، کشورهای حوزه هند و اقیانوس آرام نیز شروع به تقویت قابلیتهای نظامی و تلاشهای هماهنگی خود نمودهاند.
به عنوان مثال، ژاپن عصر صلحطلبی خود را شکسته است تا موضع نظامی قاطعتری اتخاذ کند. استراتژیهای جدید امنیت ملی و دفاعی آن مستلزم افزایش بیسابقه دفاعی است که شامل افزایش 60 درصدی بودجه دفاعی تا سال 2027 است. مینورو کیارا؛ وزیر دفاع ژاپن که اخیرا منصوب شده است، یک سیاستمدار طرفدار تایوان است.
در ماه سپتامبر، ویتنام روابط خود با واشنگتن را به یک «مشارکت استراتژیک جامع»ارتقا داد. این اقدامات پیامدهای اقتصادی قابل توجهی دارد و همچنین راه را برای همکاری نظامی بیشتر باز میکند. استرالیا، ایالات متحده و اندونزی امروز در حال همکاری نظامی گسترده هستند. ایالات متحده و فیلیپین پس از یک دوره پرتنش دیپلماسی، دوباره در حال تقویت روابط نظامی خود هستند. مانیل و واشنگتن توافقنامههایی را امضا کردند که منجر به بزرگترین حضور نظامی آمریکا در فیلیپین در 3 دهه گذشته میشود. در تمام این مدت، هند در سطح جهانی احیا شده است و اروپا به طور فزایندهای در حال اعمال سیاست های چینزدایی است. در تایوان نیز، به نظر میرسد که حزب دموکرات پیشرو به رهبری تسای اینگ ون؛ رییس جمهوری فعلی تایوان، برای سومین پیروزی متوالی در انتخابات در ژانویه 2024 آماده است.
برای رییس جمهوری و حزب کمونیست چین، بعید است که این تحولات خطری کوتاه مدت ایجاد کند. با این حال، شی جین پینگ ممکن است به این نتیجه برسد که آنها میتوانند به گونهای تکامل یابند که ایجاد «نظم جدید جهانی» مورد نظر چین را دشوار و یا منتفی سازند.
چین در آینده نزدیک درگیری را آغاز میکند
در نشست عالی امنیت ملی چین در ماه مه سال جاری که در نتیجه سفر رییس کنگره ایالات متحده به تاویوان تشکیل شد، شی جین پینگ خطاب به ارتش چین عنوان کرد: «برای بدترین حالت و سناریوهای شدید آماده باشید.»
سوال این است که چه زمانی؟ اما پیش بینی زمان دقیق آن از تحلیل واقع گرایانه دور است. با این حال، همه شاخصهای اصلی نشان میدهد چین به روشنی خود را برای درگیری بر سر الحاق تایوان آماده میکند.
افزایش شدید تعداد ناوگانهای نیروی دریایی، حضور فعال و دردسترساز در دریای جنوبی چین، انجام پروازهای متعدد و ورود به منطقه حریم هوایی تایوان بدون توجه به هشدارهای ارتش تایوان، پرواز هواپیماهای جنگی در فاصله بسیار نزدیک با هواپیماهای آمریکایی در آبهای بینالمللی، استقرار یگانهای تهاجمی آبی خاکی در استانهای جنوبی و ساحلی و انجام مانورهای تمرینی در بازههای زمانی کوتاه مدت برای حفظ آمادگی رزمی نیروهای نظامی، همگی شواهدی است دال بر آماده سازی ارتش چین برای الحاق تایوان و اجرای سیاست چین واحد. اما این احتمال کمتری نیز وجود دارد، ممکن است رییس جمهوری و حزب کمونیست چین پیامدهای رویارویی با ائتلاف جهانی به رهبری ایالات متحده را ارزیابی کنند.
مهمترین پیامد از از بین رفتن مشروعیت حزب کمونیست در صورت شکست نظامی است. در این سناریوی کمتر محتمل، حکچ احتمالا به فعالیتهای منطقه خاکستری خود علیه تایوان و غرب ادامه خواهد داد. با این حال پکن بیش از یک دهه است که چنین تاکتیکهایی را دنبال می کند. آنها تاکنون به نتایج مطلوبی نرسیده اند. تاریخ همچنین نشان داده است که رهبران ملی همیشه ریسک گریز نیستند، یا ارزیابی آنها از ریسک از منطق دیگری پیروی میکند. رییس جمهوری چین از سال 2013 تا امروز زمینه را برای بازگرداندن تایوان به سرزمین اصلی فراهم نموده است و ممکن است دیگر دلیلی برای انتظار نداشته باشد.