جمهوری اسلامی می تواند با استفاده از این حادثه با زیرکی و اتخاذ هر تصمیمی هر چند سخت، ابتکار دیگری از خود نشان دهد و برگ دیگری از صفحات سیاست منطقه ای و جهانی خود در جهت تامین منافع ملی و صلح و آرامش در منطقه و جهان ورق زند.
محمد حسین بنی اسدی، کارشناس سیاست خارجی و دیپلمات بازنشسته در یادداشتی برای جماران نوشت: سرزمین ایران مدتی است که با تحولات کوچک و بزرگ پیرامونی مواجه است. پر واضح است که بروز و ظهور این همه مشکلات و تحولات خرد و کلان، نگرانی ها و دغدغه خاطر بسیاری برای کشورمان در پی داشته ، اینگونه تحولات طبعا فرصت ها و تهدید های زیادی را خلق کرده و در نتیجه هرگونه سوء برداشت، غفلت، انفعال یا بهره برداری در قبال اینتحولات سود و یا زیان های غیر قابل پیش بینی را برای ایران به ارمغان می آورد. تجربه نشان داده که تحولات عظیمی که در منطقه رخ داده از جمله سقوط صدام حسین و طالبان در دوره اول در واقع نعمتی بود که نصیب ایران شد.
اکنون در جنگ غزه گرچه طرفهای اصلی اسرائیل و مردم فلسطین در نوار غزه اند ولی ظاهراً اسراییل و برخی کشورها و نیروها و بازیگران دشمن ایران از اینکه ایران را آماج هدف نظامی آمریکا و اسرائیل قرار دهند بی میل نیستند.
بنابراین، شرایط ایجاب می کند با هوشیاری و استفاده از فرصت پدید آمده مشابه سقوط صدام و طالبان دوره اول از شرایط منطقه ای بهره جست و بدون آسیب به ایران سربلند از معرکه بیرون آمد بدیهی است پذیرش دو دولت فلسطین و اسرائیل شکست سختی برای نتانیاهو و تندروهای اسرائیلی و پیروزی برای فلسطین به حساب خواهد آمد.
اکنون با عملیات حماس در غزه، خاورمیانه و جهان با برهه جدیدی از تحولات مواجه شده است. از سوی دیگر تفاوت شرایط فعلی جهان با هفت و هشت دهه قبل و ورود بازیگران جدیدی چون افکار عمومی ، شبکههای ارتباطی همزمان با کاهش سلطه قدرتهای بزرگ بر جهان و حتی روند رو به افول قدرت بازیگران عمده ای چون پیر استعمار انگلیس و ظهور قدرتهای نوظهور در جهان و کشورهای قدرتمند منطقه ای مانند ایران و عربستان سعودی، علاوه بر آن فرسوده شدن شیوه های مستقیم دخالت در کشورهای کوچکتر جهان و... همگی شرایطی را در جهان ایجاد کرده که تا حدودی امید بخش و امیدوار کننده تر از قبل است .
بهموازات ویژگیهای فوق، ویرانگری تسهیلات نظامی و سلاح های کشتار جمعی و همچنین اهمیت یافتن اقتصاد و محیط زیست برای جهانیان، دست و پای کشورهای سلطه گر را با قید و بندهای اقتصادی محدود کرده و کمتر کشوری در جهان یافت می شود که امکان هزینه کردن سنگین اقتصادی برای اهداف سیاسی را داشتهباشد.
همه فاکتورها دست به دست هم داده و شرایط ویژه ای در جهان و منطقه فراهم کرده که استفاده از آن در جهت ایجاد صلح، ثبات و آرامش در جهان قابل تعبیر است و نادیده گرفتن آن موجب خسران و ناکامی جامعه جهانی و حتی قدرت های بازیگر در جهان و کشورهای منطقه است.
تهاجم تاریخی حماس و غافلگیری اسرائیل، گرچه با چنگ و دندان تلآویو مواجه شد و قدرتهای غربی را پشت سر اسرائیل به صف کشید ولی از سوی دیگر تخم ترس و وحشت عظیمی را در دل کشورهای عمده اروپایی چون انگلیس، فرانسه، آلمان و آمریکا کاشت.
این کشورهای بازیگر به خوبی آگاه هستند که دوران سلطه بی چون و چرایی آنها سپری شده و چنانچه ناشیانه خود را غرق در بحران خاورمیانه کنند، متحمل زیانهای غیر قابل پیش بینی خواهند شد. این قدرتها از تاریخ درس عبرت گرفته اند که سرانجام درگیری نظامی وسیع چون جنگ جهانی، امپراطوری انگلیس که در آن آفتاب غروب نمی کرد، آلمان مقتدر که جهان را به لرزه در آورده بود و فرانسه ای که سودای سیادت بر جهان را داشت به قدرتهای درجه دو و سه بعد از جنگ جهانی دوم تبدیل کرد.
روسیه شوروی هم که بعد از جنگ جهانی دوم یکی از قطبهای سلطه جهانی شد، امروز مستأصل در منجلاب اوکراین دست و پا می زند. آمریکا که فعلا به عنوان تنها قدرت قاهر جهان فخر فروشی می کند، بعد از دخالتهای نظامی بزرگ در عراق و افغانستان و قبل از آن در چند کشور کوچک جهان چون ویتنام، پاناما و گرانادا ظاهراً به سر عقل آمده که جنگ فراگیری که یک طرف آن آمریکا باشد عاقبتی نامیمون و نامبارکی برای واشنگتن بر جای خواهد گذاشت. لذا تا کنون ضمن خویشتن داری از آتش افروزی در خاورمیانه درها و راههای دیپلماسی را همچنان مفتوح گذاشته است.
در مجموع گرچه هنوز دورنمای مشخصی از سرنوشت جنگ غزه به چشم نمی خورد ولی افکار عمومی جهان و وجدان های عدالت خواه را متوجه خود کرده که بدون در نظر گرفتن حقوق فلسطین، منطقه و جهان روی آرامش به خود نخواهد دید. از سوی دیگر این توهم نتانیاهو که سخت دل به دخالت مستقیم آمریکا و آتش افروزی داده نیز تکیه به باد است و تنوری از آن گرم نمی شود.
در نتیجه و در نهایت به نظر می رسد جهان و به ویژه خاورمیانه در شرایط خاص و ویژهای قرار گرفته که مشکلات آن با ابزار نظامی و روش های فرسوده گذشته قابل حل نباشد. از سوی دیگر این شرایط سخت، تصمیم های سخت را می طلبد که در این صورت ممکن است نتایج مبارکی از دل این اقدامات خشن زاییده شود که خاورمیانه و دنیا را با آرامش، ثبات و پرهیز از خشونت رهنمون سازد.
در این میان اسرائیل و سازمانهای یهودی تندرو باید متقاعد شوند که تنها راه صلح و آرامش، پذیرش دولت مستقل فلسطین است، آمریکا و حامیان اروپایی اسرائیل نیز باید بر این واقعیت صحه بگذارند، شورای امنیت نیز از گرو لابی اسرائیل خارج شود، فرضیه به دریا ریختن و محو اسرائیل جای خود را به زندگی مسالمت آمیز اقوام و ادیان مختلف در کنار هم بدهد و پدیده تنفر نیز به تاریخ بپیوندد.
با توجه به جمیع جهات و در نظر گرفتن همه فاکتورها، جمهوری اسلامی می تواند با استفاده از این حادثه با زیرکی و اتخاذ هر تصمیمی هر چند سخت، ابتکار دیگری از خود نشان دهد و برگ دیگری از صفحات سیاست منطقه ای و جهانی خود در جهت تأمین منافع ملی و صلح و آرامش در منطقه و جهان ورق زند.