گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

گل محمدی، استادیار روابط بین‌الملل: مواجهه با تهدید وجودی، باعث تغییر رویکرد ایران در قبال قفقاز جنوبی شد/ ابزار کارآمد و فوری که دست ایران را برای اثرگذاری باز کرد، کدام بود؟

این استاد دانشگاه معتقد است تفاوت اصلی پلتفرم 3+3 با سایر پلتفرم‌ها و چارچوب‌هایی که با هدف حل و فصل مناقشه در قفقاز جنوبی تشکیل شده‌اند، «منطقه‌محور بودن» آن است

پایگاه خبری جماران، محمدحسین لطف‌الهی: نشست وزرای خارجه کشورهای ایران، روسیه، ترکیه، جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان در چارچوب 3+3 در شرایطی به میزبانی تهران برگزار شد که به نظر می‌رسد بحران‌های جهانی توجه پلتفرم‌ها و چارچوب‌های دیگر را به مناقشه قفقاز جنوبی کاهش داده و پلتفرم منطقه‌ای 3+3 تنها چارچوبی است که می‌تواند نقش‌آفرینی موثری در این زمینه داشته باشد.

برای بررسی این مسأله به سراغ «ولی گل محمدی»، استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه تربیت مدرس رفته‌ایم تا نظر او را در خصوص تحولات اخیر در منطقه قفقاز جنوبی جویا شویم.

گل‌محمدی معتقد است، تفاوت اصلی پلتفرم 3+3 با سایر پلتفرم‌ها و چارچوب‌هایی که با هدف حل و فصل مناقشه در قفقاز جنوبی تشکیل شده‌اند، «منطقه‌محور بودن» آن است و میزبانی ایران از این نشست اتفاق بسیار خوبی محسوب می‌شود.

به باور او به رغم فقدان هیچ چشم‌انداز استراتژیکی از سوی ایران در خصوص مسأله قفقاز جنوبی، احساس تهدید وجودی از تحولات این منطقه عاملی بود که تهران را به نقش‌آفرینی جدی‌تر وا داشت.

این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

نشست وزرای خارجه کشورهای 3+3 بدون حضور گرجستان روز دوشنبه در تهران برگزار شد. از نظر تاریخی این چارچوب چه نقشی در معادلات منطقه قفقاز جنوبی دارد و چه تفاوتی با چارچوب‌های دیگری که برای حل و فصل مناقشه قره‌باغ تشکیل شده‌اند دارد؟

چارچوب 3+3 مربوط به روزها و ماه‌ها و حتی سال‌های اخیر نیست. از مدت‌ها قبل پلتفرم‌های مختلفی در رابطه با ساز و کارهای حل و فصل مناقشه در قفقاز جنوبی ایجاد شده که پلتفرم 3+3 از جمله آن‌هاست. تفاوت اصلی پلتفرم 3+3 با سایر پلتفرم‌ها و چارچوب‌هایی که با هدف حل و فصل مناقشه در قفقاز جنوبی تشکیل شده‌اند، «منطقه‌محور بودن» آن است. یعنی شامل بازیگران محلی این منطقه (روسیه، ایران، ترکیه و 3 جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان) می‌شود.

نقطه مشترکی که این کشورها را دور هم جمع می‌کند این اعتقاد است که مناقشات منطقه به ویژه مسأله قره‌باغ نباید با نقش‌آفرینی بازیگران فرامنطقه مثل اروپایی‌ها یا آمریکا حل و فصل شود. به همین دلیل است که ایران به این چارچوب اقبال نشان می‌دهد. در جنگ دوم قره‌باغ، آقای ظریف وزیر خارجه وقت نظرش همین بود که پلتفرم غالب برای حل مناقشه همین پلتفرم 3+3 باشد.

نکته‌ای که باید به آن اشاره کرد این است که پلتفرم 3+3 همواره در وضعیت موازنه قدرت و موازنه تهدید نقش برجسته‌ای پیدا کرده است. یعنی اگر طرفی دست برتر را در میدان یا دیپلماسی داشته باشد دیگر این پلتفرم کارایی لازم را نخواهد داشت، اما هر زمانی که وضعیت آرام می‌شود و نوعی موازنه قدرت یا تهدید در منطقه شکل می‌گیرد، بازیگران به این نتیجه می‌رسند که یکجانبه‌گرایی یا حرکت بدون در نظر گرفتن سایر بازیگران محلی خروجی خوبی نخواهد داشت و به سوی پلتفرم‌های این چنینی اقبال نشان می‌دهند.

با این توصیف چه عاملی در ماه‌های اخیر سبب شد تا مجددا به چارچوب 3+3 اقبال نشان داده شود؟

در جنگ دوم قره‌باغ، آذربایجان توانست مناطقی را که در اشغال ارمنستان بود آزاد کند و پس از آن بر آن شد با وارد کردن بازیگران دیگر این دستاورد میدانی و نظامی را به دستاوردی دیپلماتیک بدل سازد و وضعیت حقوقی و سیاسی جدیدی را در منطقه ایجاد کند. طی هفته‌های گذشته بلافاصله پس از حملات ارتش آذربایجان برای آزادسازی برخی مناطق باقی مانده، آن‌ها طمع‌هایی ورود به استان سیونیک ارمنستان و عملیاتی کردن کریدور زنگه‌زور داشتند و همین طمع وضعیت را متفاوت کرد. اگر آذربایجان چنین اقدامی را انجام می‌داد ما وارد یک وضعیت جنگی جدید می‌شدیم. نوع واکنش ایران، نمایش بازدارندگی و نشان دادن اراده برای ورود به معادله برای جلوگیری از قطع شدن مرز تاریخی با ارمنستان محاسبات باکو را تغییر داد. همین عامل باعث شد آن‌ها مجددا وارد فضای گفت‌وگو شوند.

به باور من، تغییر محاسبات آن‌ها نسبت به واکنش احتمالی ایران در خصوص تغییر مرزها یکی از اصلی‌ترین عواملی بود که باعث شد آذربایجان از ورود به استان سیونیک ارمنستان منصرف شود. از نگاه آن‌ها با توجه به رویکرد ایران هزینه ورود به خاک ارمنستان و عملیاتی کردن کریدور زنگه‌زور بسیار بیش از فایده آن بود. ترکیه نیز نقش مهمی ایفا کرد. آنکارا که تجربه سوریه را دارد و تمایلی به قرار گرفتن روبه‌روی ایران از نظر نظامی ندارد، آذربایجان را قانع کرد که نظر مثبت ایران را در رابطه با هرگونه تحولی پیرامون کریدوری که آذربایجان را به نخجوان متصل کند جلب کند.

چشم‌انداز کریدور زنگه‌زور که یکی از نقاط اصلی اختلاف‌نظر است چه خواهد شد؟

پیش‌بینی من این است که این کریدور بیشتر چند وجهی یعنی هم یک کریدور ریلی و هم یکی کریدور جاده‌ای خواهد بود. آذربایجان و ترکیه هم به این نتیجه رسیده‌اند که ایران باید حتما بخشی از این کریدور باشد، زیرا هر کریدوری که شامل ایران نباشد هم ناپایدار خواهد بود و هم وضعیت امنیتی شکننده‌ای خواهد داشت.

ایران طی 30 سال گذشته کنشگری فعالی در قفقاز نداشت. چه تحولی اتفاق افتاده که ایران تلاش دارد خود را به یک بازیگر کاملا اثرگذار در منطقه قفقاز جنوبی تبدیل کند؟

این بسیار مهم است که ببینیم ما چه تعریفی از قفقاز جنوبی و ترتیبات امنیتی و ژئوپلیتیکی این منطقه داشتیم و چه اتفاقات جدیدی رخ داده که باعث شده ما در پی بازنگری رویکردهای گذشته باشیم. چند نکته اساسی در این زمینه وجود دارد. ایران بازیگری است که خواهان حفظ وضع موجود در منطقه است.

چشن انداز استراتژیک ایران، حفظ وضع موجود ژئوپلیتیکی و ترتیبات امنیتی در قفقاز جنوبی بود. ایران از حل و فصل مناقشه قره‌باغ هم استقبال می‌کرد و موضع ثابتی پیرامون این مناقشه داشت. در تعابیر رهبری، روسای جمهور و وزرای امور خارجه هم این موضع ثابت مشخص است. به رغم رابطه نزدیک ایران و ارمنستان، تهران تأکید داشت که مناطق اشغالی از سوی ارمنستان باید به آذربایجان بازگردد. ملاحظه ایران این بود که این مسأله ذیل چارچوب‌های منطقه‌ای حل و فصل شود، نه چارچوب‌هایی مثل مینسک.

مسأله دیگر این بود که تهران به این فکر می‌کرد که سیاست ژئوپلیتیکی روسیه در آنجا مانع از به هم خوردن وضع موجود می‌شود. با این حال چند اتفاق باعث شد این وضع موجود تغییر کند. یکی از این اتفاق‌ها تغییر موازنه قدرت از نظر اقتصادی و نظامی میان آذربایجان و ارمنستان به نفع باکو بود. حمایت ترکیه و اسرائیل از آذربایجان هم مزید بر علت شد تا آذربایجان موازنه قدرت را به نفع خود تغییر یافته ببیند و دیدیم در جنگ قبلی طی 44 روز چه اتفاقی افتاد.

ما تصور می‌کردیم که روس‌ها اجازه تغییر وضعیت را نخواهند داد، اما آن‌ها با تغییر موازنه قدرت در عمل انجام شده قرار گرفت و در عین حال حاضر به هزینه دادن برای بازسازی نظم ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی انجام ندادند. مسکو بلافاصله هم وارد جنگ اوکراین شد و با تمرکز منابع و انرژی روسیه بر جنگ اوکراین، فضا برای یکه‌تازی محور آذربایجان، ترکیه و اسرائیل بیشتر فراهم شد. در این نقطه بود که ایران احساس تهدید جدی کرد.

هیچ کشوری به اندازه ایران تحت تأثیر نابسامانی‌ها در منطقه قفقاز جنوبی قرار نمی‌گیرد. برای ایران یک تهدید وجودی جدی در حال ایجاد بود و این در شرایطی اتفاق می‌افتاد که ایران گزینه‌های عملی کارآمدی برای پاسخ به این تهدید‌ها پیش روی خود نمی‌دید.

تمرکز اصلی سیاست خارجی ایران در سه دهه گذشته در غرب آسیا بوده و ما چشم‌انداز خاصی نسبت به وضعیت قره‌باغ نداشتیم و به ناگهان در وضعیتی قرار گرفتیم که دیدیم تمامی روندها علیه امنیت ملی ما است. ورود جدی‌تر ترکیه به مسأله به عنوان یک رقیب منطقه‌ای و افزایش نفوذ اسرائیل در منطقه قفقاز به عنوان متحد آذربایجان نگرانی ما را تشدید کرد.

اتفاق جدیدتری هم در حال برنامه‌ریزی بود که تغییر مرزها را در پی داشت و در این نقطه ما تصمیم گرفتیم ورود جدی داشته باشیم.

هم شما و هم بسیاری از کارشناسان به کمبود ابزارهای موثر ایران در قفقاز اشاره می‌کنند. ما چه ابزارهایی برای اثرگذاری و ورود جدی‌تر به موضوع در اختیار داشتیم؟

واقعیت این است که از بعد از جنگ دوم قره‌باغ نه روسیه، نه ترکیه و نه آذربایجان تمایلی به ورود ایران به مسأله نداشتند. از نگاه آن‌ها ایران اساسا ابزارهایی برای بازی نداشت. دیپلماسی ما از جمله سفرهای آقای ظریف و آقای عراقچی نتایج زیادی در پی نداشت و مکانیسم‌ها و راه‌حل‌های مدنظر ایران با اقبال روبه‌رو نشد. این وضعیت ایران را به این نتیجه رساند که ابزار کارآمد و فوری که می‌تواند در کوتاه مدت دست ما را برای اثرگذاری باز کند، ایجاد بازدارندگی نظامی است. رزمایش‌هایی که ایران در منطقه انجام داد و پیام‌های سیاسی که بر اساس همین استراتژی ارسال شد، محاسبات آذربایجان و ترکیه را تغییر داد.

ما  طی سه دهه گذشته هیچ ویژن استراتژیکی برای منطقه قفقاز جنوبی نداشتیم و در مواجهه با تهدیدات امنیت ملی جدی ما را وا داشت که بازنگری اساسی در رویکردمان در قبال این منطقه داشته باشیم.

ما در سال‌های اخیر عملکرد خوبی داشتیم و عدم عبور طرف‌ها از خطوط قرمز ما موید این امر است. میزبانی ایران از پلتفرم 3+3 فضا را برای تحرک دیپلماتیک ایران باز کرد. بر همین اساس معتقدم اگر تحولی در زمینه کریدور اتفاق بیفتد منافع ایران هم رعایت خواهد شد و علاوه بر این، حاکمیت سرزمینی کریدورها با مشارکت چندجانبه چند کشور از جمله ایران در اختیار ارمنستان خواهد بود. میزبانی ایران اتفاق بسیار خوبی است و نشان می‌دهد ایران مرجعیت خود را در شکل دهی به سازوکارهای حل و فصل مناقشه یا پیشبرد تحولات ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی در منطقه باز می‌یابد.

چرا گرجستان تمایلی به شرکت در نشست‌ها ندارد؟

در تحولات سال‌های اخیر در میان بازیگران منطقه قفقاز جنوبی، ایران و گرجستان بیش از دیگران تحت تأثیر تحولات قرار گرفتند. کریدور زنگه‌زور هم در صورت عملیاتی شدن به هر طریقی، کریدوری را که از مسیر گرجستان می‌گذرد تحت تأثیر قرار خواهد داد. ضمن اینکه مشکلات جدی گرجستان با روسیه پس از حمله نظامی سال 2008 و اشغال اوستیای جنوبی و آبخازیا از سوی روسیه باعث شده تا گرجستان تمایلی به شرکت در نشست‌هایی که روسیه یک طرف آن است نداشته باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.