عملیات طوفان‌الاقصی ساختار نظام بازدارندگی نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی را به طور کامل به هم ریخت. اسرائیلی که ادعا می کرد همیشه جلوتر از دشمنان خود حرکت می کند، اکنون در موضع انفعالی قرار گرفته است. ورود به غزه و شکست دوم، فقط تکمیل سلسله شکست‌های پی‌در‌پی رژیم صهیونیستی نیست، بلکه به معنی تغییر کامل موازنه راهبردی منطقه به نفع مقاومت است.

 سیدعباس عراقچی، دبیر شورای راهبردی روابط خارجی در یادداشت اختصاصی برای جماران نوشت:

در زمانی که این یادداشت تقریر می شد، ارتش اسرائیل با حمله به بیمارستان المعمدانی در غزه، که پناهگاه فلسطینیان آواره و بی پناه بود، قریب به هزار نفر از جمله صدها زن و کودک را تکه تکه کرده و به شهادت رساند. این فاجعه اوج انحطاط اخلاقی رژیم صهیونیستی را در مقابل چشم جهانیان عریان کرد، ولی از آن مهم تر درماندگی کامل آن رژیم را در مقابل نیروهای مقاومت نیز نشان داد.

در چند روز گذشته شواهد و قرائن سیاسی - نظامی حاکی از برنامه رژیم صهیونیستی برای ورود به داخل غزه داشت و هنوز هم این امر محتمل است. چنین اقدامی ظرفیت ایجاد یک جنگ فراگیر را در منطقه دارد و نباید احتمال آن را دست کم گرفت. گزارش‌هایی که از نیروهای مقاومت در غزه و لبنان می رسد حاکی از آمادگی و اعتماد به نفس این نیروها برای مقابله با ارتش اسرائیل است. آمریکا و انگلیس در حمایت از رژیم صهیونیستی ناوگانهای خود را به منطقه آورده‌اند.

بنا به تعریف جنگ‌های کلاسیک، ورود ارتش اسرائیل به غزه و درگیر شدن با نیروهای مقاومت آغاز یک جنگ نابرابر است: صدها هزار نیروی کادر و ذخیره رژیم صهیونیستی مجهز به پیشرفته‌ترین تسلیحات اهدایی آمریکا و دیگر کشورهای غربی؛ در برابر چند هزار نیروی رزمنده مقاومت از حماس و جهاد اسلامی که تحت شدیدترین و گسترده‌ترین بمباران‌های هوایی، در میان ده‌ها هزار کشته و زخمی از مردان و زنان و کودکان بی پناه، و در منطقه ای بدون برق و آب و غذا قرار دارند. اما این یک جنگ کلاسیک نیست و آنچه سرنوشت این جنگ نابرابر را تعیین می کنده عِدّه و عُدّه نیروهای نظامی نیست، بلکه اراده ملتی است که «مقاومت» را منش و روش خود قرار داده است.

رژیم صهیونیستی و حامیانش ظاهرا هنوز نیاموخته اند که رمز پیروزی محور مقاومت تا کنون (در سوریه و در جنگهای 33 روزه، ۲۲ روزه و...) «مقاومت» بوده است نه «جنگ». به عبارت دیگر، این «مقاومت» در برابر رژیم صهیونیستی و «پذیرش تلفات و هزینه های سنگین آن» بوده که باعث شکست نظامی رژیم شده است. سناریوی ورود به غزه برای به اصطلاح ریشه‌کن‌سازی حماس، قبلا در جنوب لبنان آزموده شده است. در سال ۲۰۰۶ میلادی نیروهای رژیم با هدف نابودی حزب‌الله وارد لبنان شدند و بعد از ۳۳ روز نبرد نابرابر و بمباران‌های شدید بیروت، ناکام و شکست خورده لبنان را ترک کردند. حزب‌الله توسط دوست و دشمن پیروز میدان تلقی شد و وزیر دفاع، رئیس ستاد و چندین ژنرال ارتش اسرائیل مجبور به استعفا شدند.

تجربه جنگ ۳۳ روزه در حافظه ارتش اسرائیل قرار دارد و بی جهت نیست که اخباری از تعلل آنها برای ورود به غزه به گوش می‌رسد. اما ضربه عملیات طوفان‌الاقصی بر هیمنه سیاسی، نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی چنان سهمگین بوده است که رهبران آن رژیم را ممکن است حتی به اجرای عملیاتی که از پیش شکست آن محتوم به نظر می رسد، ناچار کند. زلزله طوفان‌الاقصی تمامی ارکان سیاسی، نظامی، امنیتی و به ویژه حیثیتی رژیم را به لرزه درآورده و شکسته است. هیمنه ارتش اسرائیل مدت‌ها است که از زمان شکست از حزب‌الله در لبنان شکسته شده بود، اما اکنون ارتشی که فرماندهان آن را از اتاق خواب‌شان به اسارت بگیرند دیگر حتی اسم ارتش هم ندارد ولو ده‌ها هزار زن و کودک را از آسمان وحشیانه بمباران و قتل عام کند. اعتبار موساد، شاباک و دیگر نهادهای اطلاعاتی اسرائیل نیز که دو سال برنامه‌ریزی، تدارک و آموزش نیروهای مقاومت در غزه را متوجه نشده و به سادگی فریب عادی‌سازی‌های حماس را خوردند، اکنون به سخره گرفته شده است.

از همه مهم‌تر، عملیات طوفان‌الاقصی ساختار نظام بازدارندگی نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی را به طور کامل به هم ریخت. اسرائیلی که ادعا می کرد همیشه جلوتر از دشمنان خود حرکت می کند، اکنون در موضع انفعالی قرار گرفته است. ورود به غزه و شکست دوم، فقط تکمیل سلسله شکست‌های پی‌در‌پی رژیم صهیونیستی نیست، بلکه به معنی تغییر کامل موازنه راهبردی منطقه به نفع مقاومت است. عقب‌نشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل را در هم پیچید، و موشک‌های حزب‌الله در جنگ ۳۳ روزه (۲۰۰۶) نظام امنیتی در منطقه را که یک‌جانبه به نفع اسرائیل بود، به یک موازنه امنیتیِ مبتنی بر بازدارندگی تغییر داد. عملیات طوفان‌الاقصی به نوبه خود تمامی متغیرهای راهبردی و ژئوپلتیک منطقه را دگرگون کرد. رشد قابلیت های نظامی و امنیتی مقاومت و جسارت آن در عملیات آفندیِ برق‌آسا و غافلگیرانه، اکنون محور مقاومت را در موقعیت قوی‌تری نسبت به رژیم صهیونیستی قرار داده است.

برخی ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را با ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مقایسه کرده اند، در حالی که ابعاد ۷ اکتبر و تبعات آن برای اسرائیل به مراتب سهمگین‌تر از ۱۱ سپتامبر برای آمریکا است. بنابراین قابل درک است که اسرائیل برای بازسازی هیمنه فروریخته‌ی خود ناچار باشد اقدامی فراتر از بمباران های هوایی انجام دهد، و اتفاقا نکته همین جا است. ورود اسرائیل به غزه، ورود خودخواسته به باتلاق است. راهبرد محور مقاومت، «مقاومت» و «آمادگی برای پرداخت هزینه های آن» است و این همان کاری است که حماس و جهاد در غزه انتظارش را می کشند. مقاومت در غزه منجر به جنگی طولانی خواهد شد که رژیم صهیونیستی نه برای آن آمادگی دارد و نه تحمل هزینه‌ها و تلفات آن را دارد. عقب نشینی سرنوشت محتوم چنین تهاجمی است حتی اگر با پیروزی های اولیه همراه باشد. این نه فقط تجربه جنوب لبنان که تجربه خود اهالی غزه است. ناکامی ارتش رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهداف خود در غزه به معنی دومین شکست از نیروهای مقاومت ظرف مدتی کوتاه است، و این اتفاق خواهد افتاد.

از سوی دیگر، عدم اقدام و اکتفا به حملات هوایی شکست بزرگتری است، ولی احتمالا تلفات کمتری برای رژیم دارد. لذا رژیم صهیونیستی اکنون در یک دوراهی راهبردی و انتخاب بین بد و بدتر قرار دارد. شکست، سرنوشت محتوم اسرائیل در این بحران است بدون اینکه حتی نیاز به گشوده شدن جبهه یا جبهه‌های جدید باشد. با این حال، نمی‌توان این نکته بدیهی را نادیده گرفت که مردم منطقه و نیروهای مقاومت نمی توانند صرفا نظاره‌گر جنایت‌های هولناک رژیم صهیونیستی در غزه و قتل عام روزمره مردم فلسطین، چه در حملات هوایی و چه در تهاجم زمینی، باشند حتی اگر روشن باشد نتیجه آن شکست آن رژیم است.

در سال ۱۳۹۹ و در اولین سالگرد شهادت سردار بزرگ شهید سپهبد قاسم سلیمانی، در مطلبی تحت عنوان «دیپلماسی مقاومت محور»، او را معمار «محور مقاومت» در منطقه خطاب کردم و از میراث او برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی نوشتم. امروز باید از میراث او برای منطقه بیشتر گفت. «گفتمان مقاومت» که او بنیان نظری و مبنایی آن را گذاشت و در عملیاتی کردن آن مجاهدت بسیار داشت تا جایی که نهایتا خون خود را نثارش کرد، ترکیب مناسبی از شجاعت و تدبیر است و متکی بر قدرت هایی است که فرسنگ‌ها از مؤلفه‌های قدرت کلاسیک فاصله دارد. یادش گرامی و جایگاهش در عرش الهی رفیع باد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.