شاید اسرائیل هنوز تصمیم نگرفته باشد که پس از پایان خونریزی در غزه چه اتفاقی می افتد. در حال حاضر، زمان جنگ است. اما اگر یک درس وجود داشته باشد که باید از تجربه ایالات متحده در عراق، افغانستان و جاهای دیگر ، حضور کشورهای خلیج فارس در یمن و اشغال دو دهه ای جنوب لبنان توسط رژیم اسرائیل گرفته شود این است که ورود اجباری به یک کشور همیشه آسان تر از خروج از آن است.
راجر شاناهان افسر سابق ارتش استرالیا و تحلیلگر خاورمیانه در سایت استراتژیست نوشت:
همانطور که هر افسر ارتش به شما خواهد گفت، پیروزی در یک ماموریت تخریب بسیار سخت است. با این حال، این همان چیزی است که، حداقل علناً، رهبران اسرائیل، نیروهای دفاعی اسرائیل را موظف به انجام آن کرده اند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، متعهد شد که حماس را «درهم شکسته و نابود کند» و افزود که «هر عضو حماس از الان یک فرد مرده است.»
یوآو گالانت، وزیر جنگ اسرائیل وعده داده بود که « اعضای حماس را از روی زمین محو خواهد کرد و به زودی آنها دیگر بر روی کره زمین نخواهند بود.»
ارتش اسرائیل کمی محتاطانه تر موضع گرفته و گفته است که ماموریتش «تضعیف و از بین بردن توانایی حماس برای حمله به اسرائیل» یا «برچیدن حماس و توانایی نظامی آن» است و توانایی های عملیاتی و دولتی حماس از جمله رهبری این گروه را هدف قرار داده است.
بدیهی است که یک ضرورت سیاسی وجود دارد که اعضای دولت نتانیاهو را به استفاده از کلماتی که به کار میبرند وادار می کند، به هرحال حمله 7 اکتبر حماس در دولت نتانیاهو رخ داد و در نتیجه آن بیش از 1200 اسرائیلی کشته شدند.
مرحله زمینی پاسخ اسرائیل قابل توجه و با پیامدهای بیشمار خواهد بود و بر همین اساس بود که یک مقام دولتی اسرائیل گفت که این جنگ است، نه یک عملیات نظامی دیگر. حملات هوایی اسرائیل چند روزی است که ادامه دارد و عملیات زمینی دور از ذهن نیست. به گفته وزیر جنگ اسرائیل رسیدن به هدف نظامی برای از بین بردن حماس هفته ها یا ماه ها طول می کشد. اکنون سوال اینجا است که موفقیت در ماموریت برای اسرائیل چگونه خواهد بود؟
بدیهی است که آزادی اسیران یک اولویت فوری است و شکی نیست که اسرائیل می خواهد حماس بهای هنگفتی برای حمله روز 7 اکتبر و کشته شدن بیش از 1000 اسرائیلی که در میان آنها اتباع خارجی هم بودند، پرداخت کند.
اسرائیل قبلاً اشاره کرده است که تهاجم نیروی زمینی به غزه از نظر مدت و دامنه محدود است زیرا آنها فکر می کنند که این تنبیه حماس می تواند برای شکل گیری نظم جدید در غزه کافی باشد.
اما حمله به غزه در تضاد با هنجارهای رایج در درگیری هایی از این جنس است و برهمین اساس گفته می شود که با این حمله، منطقه در وضعیت مبهم و ناشناخته ای قرار خواهد گرفت . تعداد غیرنظامیانی که در غزه کشته ( شهید) شدهاند احتمالاً با کسانی که قبلاً در سرزمین های اشغالی کشته شدهاند برابری میکند و این تعداد با وجود دستور اسرائیل مبنی بر تخلیه ساکنان به جنوب غزه افزایش خواهد یافت.
احتمالا نیروهای زمینی و هوایی اسرائیل تلفات وحشتناکی را بر حماس تحمیل خواهندکرد و توانایی عملیاتی آنها را برای چند سال کاهش خواهند داد اما بعید است که حماس با این حمله زمینی نابود شود.
سوال بزرگ این است که پس از اینکه نیروهای زمینی اسرائیل همه اهداف را تحت تعقیب قرار دادند، تمام زمین هایی را که لازم بود پاکسازی کردند و غزه را به شکل زمینی بایر و نیمه متروکه رها کردند چه اتفاقی می افتد.
اگر آنها به دنبال نابودی حماس از جمله توانایی آن در حکومت باشند، چه کسی غزه را اداره خواهد کرد؟ عقب نشینی سریع اسرائیل به حماس یا کسانی که دیدگاه های مشابهی دارند فرصت احیا یا تولد جدید می دهد. این ایده که تشکیلات خودگردان فلسطین مایل است یا توانایی دارد که پس از 20 سال غیبت در غزه ، حکومت در این منطقه را به دست بگیرد نیز بسیار مبهم است. این ایده که اسرائیل به دنبال اشغال مجدد غزه است از نظر سیاسی در بسیاری از سطوح غیرقابل دفاع است.
شاید اسرائیل هنوز تصمیم نگرفته باشد که پس از پایان خونریزی در غزه چه اتفاقی می افتد. در حال حاضر، زمان جنگ است. اما اگر یک درس وجود داشته باشد که باید از تجربه ایالات متحده در عراق، افغانستان و جاهای دیگر ، حضور کشورهای خلیج فارس در یمن و اشغال دو دهه ای جنوب لبنان توسط اسرائیل گرفته شود این است که ورود اجباری به یک کشور همیشه آسان تر از خروج از آن است.
در حالی که میل به انتقام، محرک اصلی دولت اسرائیل در حال حاضر است، تمایل آن برای نابودی حماس ممکن است عملاً قابل دستیابی نباشد. مهمتر از آن، رهبران اسرائیل باید اکنون ذهن خود را جمع و جور کرده و به این سوال پاسخ دهند که پس از پایان عطش انتقام چه اتفاقی رخ خواهد داد؟