در ارزیابی جنگ کنونی، مهم است که شرایط را در نظر بگیریم، از جمله محاصره 16 ساله غزه توسط اسرائیل، پاسخ های نامتناسب آن به حملات گذشته که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان فلسطینی شده است، و حمایت مستمر اسرائیل از شهرک سازی در کرانه باختری که هرگونه امید به راه حل دو دولتی برای مناقشه را تضعیف کرده است. در هیچ تحلیلی از ریشه های جنگ نمی توان این پیشینه تاریخی را نادیده گرفت.
به گزارش جماران ، William Hartung کارشناس امنیت ملی و سیاست خارجی در وب سایت ریسپانسیبل استیت کرافت درباره تحولات جاری در غزه با اشاره به حمله شاخه نظامی حماس به شهرک نشین ها و نیروهای نظامی رژیم اسرائیل در قالب عملیات طوفان الاقصی نوشت : اسرائیل به دنبال پاسخ به این حملات بوده است. سوال این است که این پاسخ باید چگونه باشد؟
به نظر می رسد واکنشی که تاکنون توسط مقامات اسرائیلی نشان داده شده به سرعت به سمت جنگ تمام عیار حرکت می کند؛ نه فقط حملات هوایی، بلکه یک تهاجم زمینی احتمالی و تشدید شرایط محاصره غزه از جمله قطع آب و برق و جلوگیری از واردات غذا و دارو. این رویکرد احتمالاً منجر به کشته شدن صدها یا نه هزاران غیرنظامی فلسطینی می شود، در حالی که باعث رنج و عذاب زیادی برای بقیه بیش از دو میلیون ساکن این منطقه می شود. جنگ تمام عیار نه از نظر اخلاقی نه استراتژیک راه حل نیست.
موضع دولت بایدن تا کنون این است که در حمایت از رویکرد اسرائیل به استقرار یک گروه ناو هواپیمابر در منطقه و تعهد برای تسریع در عرضه مقادیر زیادی تسلیحات به اسرائیل پرداخته است. این رویکرد خطر ایجاد جنگ گستردهتری را در پی دارد که می تواند به بی ثبات شدن خاورمیانه منتهی شود.
حداقل، دولت بایدن باید به نتانیاهو پیام بدهد که قوانین جنگ را در واکنش به حمله حماس رعایت کند، از جمله پرهیز از کشتن غیرنظامیان.
فراتر از آن، ایالات متحده باید با دیگر بازیگران در منطقه برای برقراری آتش بسی هماهنگ کند که از مرگ احتمالی هزاران فلسطینی و اسرائیلی های بیشتری فراتر از صدها نفری که قبلاً کشته شده اند، جلوگیری کند.
در ارزیابی جنگ کنونی، مهم است که شرایط را در نظر بگیریم، از جمله محاصره 16 ساله غزه توسط اسرائیل، پاسخ های نامتناسب آن به حملات گذشته که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان فلسطینی شده است، و حمایت مستمر اسرائیل از شهرک سازی در کرانه باختری که هرگونه امید به راه حل دو دولتی برای مناقشه را تضعیف کرده است. در هیچ تحلیلی از ریشه های جنگ نمی توان این پیشینه تاریخی را نادیده گرفت.
نقش تاریخی ایران در ارائه تسلیحات و آموزش به حماس، جرقه درخواستهایی را در واشنگتن و تلآویو برای پاسخگویی به تهران برانگیخته است، که ممکن است رمزی برای حمله نظامی به ایران باشد. توجه داشته باشیم که ادعاها مبنی بر هدایت یا کمک ایران به برنامه ریزی حملات حماس ثابت نشده است، اگرچه دولت بایدن به بررسی دقیق تر این ادعا متعهد شده است.
حمله به ایران احتمالاً تهران را برای حمله به اهداف ایالات متحده و اسرائیل در منطقه، از جمله نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق تحریک خواهد کرد. این به نوبه خود می تواند هر گونه حمله ایالات متحده یا اسرائیل به ایران را در یک مارپیچ صعودی که می تواند منجر به یک رویارویی طولانی مدت شود، قرار دهد. این چنین جنگی ثبات منطقه را برای سال های آینده تهدید می کند، نتیجه ای که قطعاً پیامدهای منفی برای منافع ایالات متحده خواهد داشت.
دولت بایدن موظف به تایید اهداف جنگی اعلام شده تل آویو نیست چرا که چنین جنگی می تواند چشم انداز حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین و همچنین احتمال اینکه آمریکا وارد یک جنگ بزرگ دیگر در خاورمیانه شود را تشدید کند.
طبیعتا توجه به همه این ملاحظه ها بلافاصله پس از آغاز تنش دشوار بوده اما همه این ملاحظه ها پیش شرط های اساسی برای پرهیز از آغاز دور جدیدی از جنگی است که می تواند فراتر از اسرائیل و فلسطین گسترش یابد و سربازان و زنان آمریکایی را هم در معرض خطر قرار دهد.