پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: انگیزه های حماس از عملیات طوفان الاقصی چه بود؟ آیا وسیع تر شدن دامنه تجاوزهای رژیم اسرائیل به فلسطینی ها بخصوص در مسجدالاقصی انگیزه اصلی شاخه نظامی حماس برای برنامه ریزی چنین عملیات بی سابقه چند وجهی بود یا گام های تند کشورهای عربی و اسلامی برای پذیرش اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل در منطقه ؟
عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه و سفیر پیشین ایران در نروژ و مجارستان در گفت و گو با جماران تاکید می کند که هر دو این مسائل به موتور محرک حماس برای تعریف و پیشبرد طوفان الاقصی منتهی شد و می توان گفت که هدف دوم یعنی متوقف یا کند کردن روند عادی سازی روابط عربستان سعودی با رژیم اسرائیل تا حدودی حداقل برای میان مدت محقق خواهد شد.
چرا شاخه نظامی حماس در این بازه زمانی تصمیم به تعریف و هدایت این عملیات علیه اسرائیل گرفت؟
در سطح منطقه ای و بین المللی شرایط خاصی در حال شکل گیری است. از یک سو ما می بینیم که طرح ابراهیم که در یک دوره در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ با سرعت خوبی پیش رفته و از زمان روی کار آمدن دوباره بنیامین نتانیاهو در قدرت متوقف شده بود، مجددا احیاء شده و این بار سخن از عادی سازی رابطه تل آویو با ریاض است.
نمود این روند هم مصاحبه محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی با فاکس نیوز بود که در آن اعلام کرد ما می خواهیم با عادی سازی این رابطه که تحول سیاسی مهمی پس از جنگ سرد است، اسرائیل را در منطقه مطرح کنیم. فلسطینی ها و طرفداران فلسطین در منطقه نگرانی خود را از این بابت اعلام کردند. عربستان مهم ترین کشور امروز جهان عرب است و وزن ژئوپلیتیک این کشور هم افزایش یافته؛ بنابراین هر اقدامی که عربستان انجام دهد می تواند مورد حمایت و تبعیت سایر کشورهای عربی هم قرار بگیرد.
حماس و فلسطینی ها می دانند که در صورت عادی سازی رابطه ریاض با تل آویو سایر کشورهای عربی و حتی کشورهای اسلامی غیر عربی هم به این پروسه پیوسته و رابطه خود را با اسرائیل عادی می کنند. در صورت تحقق چنین سناریویی مساله فلسطین به نحوی کمرنگ و شاید هم به فراموشی سپرده شود. بنابراین حماس تلاش کرد با توجه به تحولات جاری در منطقه، حرکتی را که آغاز کند که نتیجه چندماه برنامه ریزی برای اجرایی کردن آن را از صبح روز شنبه می بینیم.
برخی اتفاق های دیگر هم می تواند بر روی این تصمیم و انتخاب زمان از سوی حماس تأثیر گذاشته باشد. جنگ اوکراین همچنان میان روسیه و اوکراین در جریان است و پیش بینی هم نمی شود که این جنگ به سرعت تمام شود. حملات روسیه و اوکراین به مواضع یکدیگر همچنان ادامه دارد و همزمان ناتو پشت سر اوکراین قرار گرفته است. هم اروپا و هم امریکا شدیدا درگیر این جنگ ولو به صورت غیرمستقیم هستند.
روسیه در این مقطع زمانی به دو دلیل به آغاز و تداوم تنش جدی در منطقه دیگری چندان بی میل نیست. نخست آنکه یک درگیری دیگر می تواند توجه غرب را از اوکراین منحرف کند و دلیل دوم آنکه اگر این جنگ همانطور که نخست وزیر رژیم اسرائیل می گوید طول بکشد از این پتانسیل برخوردار است که غرب را به فکر پایان دادن به جنگ اوکراین بیندازد. در همین چند ساعت هم شاهد بودیم که توجه اصلی در سطح بین المللی بر تحولات خاورمیانه متمرکز شده و مساله جنگ اوکراین در حاشیه قرار گرفته است .
سخنگوی نظامی حماس در مصاحبه ای که چندساعت پیش داشت، به نام ایران در کنار کشورهای دیگر به عنوان کمک کننده به حماس اشاره کرد. ما می توانیم حدس بزنیم که کدام کشورها در جنوب خلیج فارس به صورت مالی و کدام کشورها خارج از این حوزه ممکن است به حماس برای پیشبرد این عملیات کمک کرده باشند. اگر وضعیت رابطه اسرائیل و روسیه را در دو سال اخیر رصد کرده باشید، شاید بتوان گفت که این احتمال وجود دارد که یکی از کشورهایی که سخنگوی حماس از آن نام نبرد روسیه است.
چرا روسیه باید به حماس در چنین عملیاتی علیه اسرائیل کمک کرده باشد؟ وضعیت روسیه با مصر یا برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس در پرونده فلسطین تفاوت های بسیاری دارد .
در دوره قبل نخست وزیری بنیامین نتانیاهو شاهد بودیم که فاصله تماس های تلفنی و حضوری ولادیمیر پوتین و او بسیار کم بود و حتی زمانی که پوتین به اسرائیل سفر می کرد به خانه شخصی نتانیاهو دعوت می شد. اما در دو سال اخیر پس از بازگشت نتانیاهو به قدرت و آغاز جنگ اوکراین، رئیس جمهور روسیه هیچ سفری به اسرائیل نداشته و نتانیاهو هم به مسکو سفر نکرده است. بارها در خبرها دیدیم که اسرائیل یکی از حامیان اوکراین است. طبیعتا زمانی که یک سیاستمدار بر روی یک ریل به ویژه با قدرت های بزرگ قرار می گیرد، نمی تواند ناگهانی تغییر ریل بدهد و درست مانند این است که تغییر ناگهانی ریل در یک قطار باعث چپ کردن آن می شود. این اتفاقی است که در رابطه نتانیاهو با پوتین رخ داد.
من فکر می کنم عامل اصلی انتخاب این زمان برای حمله، طرح ابراهیم و رابطه عربستان با اسرائیل بود، اما در کنار باید مسائل فرعی دیگر را هم از نظر دور نداشت.
در اینجا که از احتمال کمک برخی کشورها به حماس در این عملیات سخن گفتیم، به نکته ای هم درباره مصر اشاره کنم. زمانی که سخنگوی نظامی حماس اعلام کرد که کشورهای دیگری هم در این عملیات کمک کردند، در ذهن من مصر هم آمد. منظور از کمک هم الزاما مالی یا نظامی می تواند نباشد. اگر به خاطر داشته باشید، در زمان حسنی مبارک یکی از اخباری که همواره منتشر می شد بسته بودن گذرگاه رفح که غزه را به مصر متصل می کند، بود. حسنی مبارک تلاش می کرد برای راضی نگه داشتن امریکا و اسرائیل این گذرگاه را بسته نگاه دارد و غزه هم تحت فشار قرار می گرفت. از زمانی که سیسی قدرت را در دست گرفته حتی یک خبر هم منتشر نشده که مصر گذرگاه رفح را بسته است. اکنون مهمترین سوال این است که این میزان سلاح پیشرفته چگونه از غزه محصور سر درآورده است؟ غزه یک منطقه محصور است؛ از طریق دریا که اسرائیل کاملا سلطه دارد و اجازه نمی دهد یک قایق کوچک به غزه نزدیک شود. از سایر نقاط هم که در محاصره است و فقط گذرگاه رفح باقی می ماند. به نظر من اعتماد اسرائیل به مصر هم در نتیجه این عملیات از بین خواهد رفت.
حماس در یک روز 5 هزار موشک به سمت اسرائیل شلیک کرده و مقام های ارشد اسرائیل از اینکه حماس این تعداد موشک در اختیار داشته تعجب کرده اند. نخستین چیزی که به نظر آنها می رسد این است که این موشک ها و پهپادها یا قطعات این موشک ها و پهپادها از کجا آمده است.
«شکست بی سابقه اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل». این عنوانی است که در چندساعت گذشته از عملیات طوفان الاقصی بسیار شنیدم. چرا اسرائیل نتوانست این حمله را آن هم در این سطح وسیع شناسایی کند؟
موساد و سازمان های اطلاعاتی اسرائیل کارکرد قوی دارند، اما عملیات طوفان الاقصی ضربه اطلاعاتی بزرگی به همه آنها بود. به دلیل همین غافلگیری بود که میزان کشته ها، زخمی ها و اسرای اسرائیلی به شکل بی سابقه ای بالا بود. هنوز اسرائیل و جهان در شوک هستند که حماس چگونه توانست چنین ضربه ای را به اسرائیل وارد کند؟!
یک دلیل، شخص نتانیاهو است که برای رسیدن به قدرت و فرار از تعقیب قضایی با هر گروهی وارد ائتلاف شد. تلاش او برای تغییر قوانین قضایی به نفع خود منجر به شکاف عظیم و دوقطبی شدن فضای عمومی در اسرائیل شد؛ به گونه ای که نیمی از اسرائیلی ها با سیاست های نتانیاهو در اصلاح سیستم قضایی مخالف بودند.
مسأله مهم دیگر که کمتر به آن توجه شده این است که حماس از نظر اطلاعاتی قوی شده و در واقع نقش یک دولت تمام عیار را بازی می کند. ده سال پیش حماس حملات کم رمقی را به اسرائیل انجام می داد و نیروی اطلاعاتی قوی نداشتند، اما اکنون حماس مانند یک دولت، سازمان اطلاعاتی دارد. در گذشته اسرائیل در داخل حماس نفوذ داشت و از برنامه ها برای حمله آگاه می شد، اما حماس توانست نهادهای اطلاعاتی خود را تقویت و پاکسازی کند. حماس چه در بخش سیاسی و چه نظامی قدرتمند شده و علاوه بر آن شگردهای سازمان های اطلاعاتی اسرائیل را بیش از سایر کشورها می شناسد .
حماس چه اهدافی را برای خود در این عملیات تعریف کرده است؟
نخستین آنها این است که فلسطینی ها و حماس معتقدند از راه نظامی می توانند سرزمین خود را آزاد کنند. اکنون حماس قدرت بیشتری نسبت به سالهای قبل پیدا کرده و توان نظامی -رزمی آن افزایش چشمگیری یافته است. می توان گفت که حماس همواره برای جنگیدن با اسرائیل آماده بود.
امروز دیگر می دانیم یکی از دلایلی که میان درگیری قبلی و فعلی حماس با اسرائیل فاصله افتاد، این بود که حماس برای این حمله وسیع و همه جانبه برنامه ریزی می کرد. شاید هم حمله ای که جهاد اسلامی چند ماه قبل به اسرائیل انجام داد یک عملیات گمراه کننده بود. الان جهاد اسلامی هم به پشتیبانی از حماس وارد درگیری شده و طبیعتا زمانی که درگیری جهاد اسلامی با اسرائیل در جریان بود، اسرائیلی ها فکر می کردند حماس با وساطت مصر آرام شده در حالی که حالا مشخص شده که حماس از همان زمان در حال برنامه ریزی برای یک عملیات بزرگ تر بوده است.
هدف دوم هم تلاش برای به فراموشی سپرده نشدن فلسطین در هیاهوی به رسمیت شناخته شدن اسرائیل توسط برخی کشورهای عربی و اسلامی و ادامه این روند بود. حماس تلاش کرد با این عملیات حداقل عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل را به تأخیر بیندازد. با همراهی افکار عمومی کشورهای عربی و اسلامی با حماس در نتیجه این عملیات، پیشروی سریع عربستان در این پروسه با مخالفت افکار عمومی رو به رو خواهد شد. این پروسه حداقل شش ماه تا یک سال به تأخیر خواهد افتاد، چرا که این درگیری به این سرعت تمام نخواهد شد.
مقام های ارشد اسرائیلی درباره طولانی بودن این درگیری اظهار نظر کرده اند، بسیج عمومی اعلام شده و سربازهای ذخیره فراخوانده شدند، نیروهای اسرائیلی در مرز لبنان ، سوریه و رام الله و غزه بسیج شده اند. لذا این درگیری تا چند هفته ادامه پیدا خواهد کرد؛ ضمن اینکه ممکن است دامنه آن هم وسیع شده و منطقه ای شود. حتی در صورت افراط اسرائیل ممکن است از یمن هم عملیاتی علیه اسرائیل انجام شود.
هدف سوم را باید در جمهوری اسلامی ایران جست و جو کنیم. جمهوری اسلامی حامی اصلی حماس و فلسطینی های مبارزی است که در غزه با اسرائیل می جنگند. این یک امر پنهانی نیست؛ مقام های ایرانی هم در این 24 ساعت این را تکرار کرده اند. اسرائیل در رابطه با ایران در چندسال اخیر افراط کرده و مزاحمت ها و درگیری های بسیاری ایجاد کرد، از ترور های داخل ایران گرفته تا سرقت برخی اسناد و حمله های مداوم به نیروهای ایرانی و حزب الله لبنان در سوریه. اسرائیل فکر می کرد که ایران به صورت مستقیم جواب نمی دهد و حتی ممکن است کوتاه هم بیاید، اما خلاف این تصور محقق شد. اسرائیل باید روی این مسئله فکر کند که انباشت فشار بر یک کشور نهایتا به خود او باز می گردد.
فکر می کنید این عملیات تا چه اندازه می تواند روند عادی سازی رابطه اعراب و کشورهای اسلامی با اسرائیل را تحت تاثیر قرار دهد؟
می تواند روند عادی سازی را به تاخیر بیندازد، اما متوقف نمی کند. از این پس کشورهایی مانند مراکش، امارات و سودان که رابطه با اسرائیل را عادی کرده اند دست به عصا خواهند بود و آنهایی که رابطه برقرار نکردند مانند عربستان سعودی در ادامه این روند با احتیاط و تأمل بیشتری حرکت خواهند کرد.
من معتقد بودم که پس از عربستان، پاکستان چه به خاطر رابطه نزدیک با عربستان و چه به دلیل کمک هایی که از این کشور دریافت می کند از ریاض تبعیت کرده و به این پروسه عادی سازی رابطه با اسرائیل بپیوندد. با این تحول معتقدم که هر دولتی که در پاکستان بخواهد وارد این پروسه شود با تظاهرات عظیم در داخل روبرو خواهد شد.
عربستان سعودی در بیانیه ای که روز گذشته صادر کردند اسرائیل را مقصر شناخت و موضع ترکیه هم اندکی محتاطانه تر اما کم و بیش شبیه به موضع سعودی بود. این موضع گیری ها به دلیل ملاحظه های داخلی این کشورها است. بنابراین، می توانیم بگوییم که حماس با این عملیات تا حدودی به این هدف خود رسیده است. از سوی دیگر با توجه به استراتژی بنیامین نتانیاهو برای طولانی تر کردن درگیری رابطه اعراب با اسرائیل تیره تر خواهد شد.
واکنش کشورهای اروپایی به این درگیری را چطور ارزیابی می کنید. موضع رهبران این کشورها حمایت کامل از اسرائیل بوده است. از سوی دیگر برخی تصاویر منتشر شده از لحظه کشته شدن و اسارت اسرائیلی ها توانسته بخشی از فضای افکار عمومی در غرب را علیه فلسطین تحریک کند.
فیلم هایی که از حملات حماس منتشر شد تاثیر خود را چه در میان رهبران اروپایی و آمریکایی و چه افکار عمومی غرب گذاشته است. اکثریت مردم اروپا بخصوص از زمانی که نتانیاهو سر کار آمد دید منفی به سیاست های او داشتند اما تصاویری که از دیروز منتشر شده اثر منفی بر جایگاه حماس خواهد داشت. در اینجا یک اما وجود دارد: با توجه به تداوم درگیری ها از این پس حملات بی امان اسرائیل به غزه باعث شهادت فلسطینی های بیشتری خواهد شد و این حس همدردی را دوباره به سمت مردم فلسطین می چرخاند. بنابراین، من فکر نمی کنم که عملیات اخیر حماس بتواند اتحادی میان اروپا و امریکا و اسرائیل بخصوص در سطح افکار عمومی ایجاد کند.
دولت های غربی این حمله را محکوم کردند و اعتراض هایی هم در برلین رخ داد، اما این رویه ادامه پیدا نخواهد کرد . هم اروپا و هم امریکا از این اتفاق به دلیل به حاشیه رفتن جنگ اوکراین و کاهش فشار بر روسیه بسیار ناراضی هستند و تلاش می کنند جنگ را متوقف کنند.
جو بایدن در سخنرانی خود از اسرائیل طبیعتا حمایت کرد، اما اعلام کرد که من با رهبران اردن، قطر ، مصر و چند کشور دیگر در تماس هستم و وزارت خارجه هم ارتباط های خود را با این کشورها ادامه خواهد داد. طبیعی است که تماس با این کشورها برای پایان دادن هرچه سریع تر به این درگیری و استفاده از واسطه ها برای پیام رسانی به ایران و سایر کشورهایی است که می توانند کاری بکنند. ادامه این جنگ به ضرر منافع آمریکا و اروپا و به نفع روسیه است. غرب حتی در مسأله اخیر قفقاز تلاش کرد این ماجرا سریعا جمع شود تا ماجرای اوکراین به حاشیه نرود. در روزهای آتی احتمالا برخی کشورها مانند مصر برای برقراری آتش بس واسطه خواهند شد.
فکر می کنید فرمان سیاست خارجی ما در این بحران به کدام سو حرکت کند تا هم حامی منافع مردم مظلوم فلسطین باشد و هم تبعات این آتش دامان منافع ملی ما را نگیرد ؟
سیاست خارجی ایران در رابطه با اسرائیل کاملا روشن است و مقام های ارشد در سخنرانی های خود اعلام کرده اند که فلسطینی ها باید یک کشور کامل را در کلیه سرزمین های اشغالی شکل بدهند. حماس ضرباتی زده و اسرائیل هم ضربه های متقابلی وارد می کند. من معتقدم جدا از سیاست کلان جمهوری اسلامی که تشکیل یک دولت کامل فلسطینی است، ما در این مرحله با توجه به گسترش حملات اسرائیل به غزه باید در راستای کاهش درگیری تلاش کنیم. ایران باید به همراه برخی کشورهای منطقه مانند قطر مانع از تداوم حملات مرگبار اسرائیل به مردم و زیرساخت های اساسی در غزه شود.
نباید اجازه داده شود که دامنه این درگیری در کل منطقه وسعت پیدا کند و البته مدت زمان درگیری هم طولانی شود. دقت داشته باشید که هر چه این درگیری طولانی شود هم اثرات موفقیت حماس از میان می رود و هم بنیه و توان نیروهای مقاومت کاهش یافته و در موضع دفاعی به ویژه در منطقه غزه قرار می گیرد. در نهایت این مردم غیرنظامی غزه هستند که ضربه های سنگینی را تحمل خواهند کرد.
از این به بعد با توجه به ضربه هایی که حماس زده تشویق به ادامه درگیری به صلاح فلسطین نخواهد بود. اتفاقی که رخ داده، برای حماس و فلسطین یک موفقیت بوده و این موفقیت را باید حفظ کرد و اجازه نداد که اسرائیل شرایط را طبق مراد خود پیش ببرد.