پایگاه خبری جماران: از زمان توافق جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی برای احیاء روابط دیپلماتیک در بهار سال جاری در یایتخت چین، برخی اتفاقات باعث شده گمانهزنیهایی پیرامون این مسأله و پایداری این توافق مطرح شود. در هفتهای که گذشت، اقدام تیم الاتحاد عربستان مبنی بر عدم ورود به زمین بازی و برخی اظهارات غیررسمی درباره تاکید تیم عربستانی برای برداشته شدن تندیس های سردار شهید قاسم سلیمانی از محوطه ورزشگاه، شک و تردیدها درباره رابطه جدید تهران - ریاض را بیشتر کرد.
صباح زنگنه، سفیر سابق ایران در سازمان همکاریهای اسلامی در جده معتقد است، رابطهای که پس از یک وقفه چندساله دوباره احیاء شده نیاز به مراقبت و هنوز نمی توان با قاطعیت درباره عدم توازن در این رابطه سخن گفت.
از زمان توافق ایران و عربستان سعودی برای احیای روابط دیپلماتیک، برخی رخدادها از جمله حاضر نشدن وزیر خارجه عربستان در اتاقی که در آن عکس سردار سلیمانی نصب شده بود یا ترک زمین توسط تیم الاتحاد باعث شده تا تردیدهایی ایجاد شود و این ظن مطرح شود که توافق اخیر یک توافق کوتاه مدت تاکتیکی برای گذار به شرایطی جدید است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
جزئیات توافقی که میان ایران و عربستان با میانجیگری چین صورت گرفته فاش نشده و دسترسی به آن وجود ندارد، اما بر اساس چارچوبی که در بیانیههای دو طرف مطرح شد، ایران و عربستان به توافقهای قبلی در مسائل امنیتی و همچنین مفاد توافقنامه همکاری عمومی که شامل همه رشتههای روابط اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میشود پایبند خواهند بود. این توافق خیلی از مسائل و موارد را میتواند حل کند، اما به شرطی که اراده مثبت در مسئولان دو طرف وجود داشته باشد.
با این وجود بحثهای زیادی در خصوص عملکرد دو کشور وجود دارد که نیاز به بررسی بیشتری در خصوص آنها دیده میشود. همچنین باید بر روی نکات مشترک مد نظر دو کشور تمرکز بیشتری داشت.
به تعبیری، تحولاتی که در منطقه اتفاق افتاد از جمله آنچه در سوریه و عراق رقم خورد و تغییراتی که نیروهای مردمی عراق و سوریه با کمک و حمایت مستشاران نظامی ایران مانند شهید سردار سلیمانی به وجود آوردند، باید مورد توجه قرار گرفته و پیرامون آن مذاکره و رایزنی صورت بگیرد.
از نظر جمهوری اسلامی ایران، حفظ حرمت این شخصیت که یک شخصیت ملی به حساب میآید یک امر واجب است و باید در گفتوگوها و مذاکرات این مسأله به خوبی تبیین شود. آیا اگر جایی تصاویر یا تندیسی از این قهرمانهای ملی نصب یا قرار داده شود، جزو خطوط قرمز طرف مقابل به حساب میآید؟
به لحاظ اخلاقی و ادبی زمانی که مقامها یا تیم ورزشی یک کشور مهمان کشور دیگری است، حفظ حرمت میزبان و احترام به مبانی آن کشور امری لازم است. عربستانیها زمانی که وارد ایران شدهاند، نمیتوانند بگویند ایران باید چه زمانی به قهرمانان ملیاش احترام بگذارد و چه زمانی نباید این کار را انجام دهد. اگر قرار باشد در آینده نمایشگاه، مسابقه ورزشی یا هرچیز دیگری برگزار شود تبیین این مسأله امری لازم است.
با توجه به این که اولین بار نبود که چنین اقدامی از سوی عربستانیها رخ میداد، آیا این ظن به وجود نمیآید که ایران برای حفظ این رابطه از خطوط قرمز خود عبور میکند؟
رابطهای که پس از 7، 8 سال مجددا احیا شد، نیاز به مراقبت و حواس جمعی دارد. باید همه جزئیات را بتوانیم پیشبینی کنیم و بسنجیم. بردباری و تحمل دیدگاههای طرف مقابل در این شرایط یک نیاز جدی است. به باور من، بحث توازن در این نوع مناسبات را در یک روند سیالی که هرروز با پدیده جدیدی مواجه است، نمیتوان سنجید. تصور کنید روی یک ترازو وزنهای گذاشتهایم و روی یک عدد ثابت نمیشود.
از سوی دیگر، در موارد کلان، تهدیدها میان رسانهها و مقامهای دو کشور در جریان است. همانطور که ولیعهد عربستان بعضی مطالب را مطرح کرد، رئیس جمهور ما نیز موضوعاتی را مطرح کرد و مقام معظم رهبری نیز در روزهای اخیر نصیحتهایی را خطاب به کشورهای منطقه مطرح کرد.
برای تنظیم روابط هنوز زمان داریم و باید مراقبت کافی از سوی دو طرف وجود داشته باشد. مهم این است که در هر شرایطی حتی وضعیت بحرانی، ارتباط میان مقامهای عالی دو طرف حفظ شود و مانند «خط تلفن قرمز» که باید در دو پایتخت وجود داشته باشد و مانع تشدید ناخواسته تنشها شود.
در حال حاضر نه عربستان به رغم اعمال برخی تغییرات از جمله کنترل گروههای وهابی از اصول خود دست کشیده و نه ایران سیاستهای کلان خود را تغییر داده است.
برخی تحلیلگران معتقدند عربستان حاضر به احیای روابط با ایران شد تا بتواند برنامههای خود را نظیر عادیسازی روابط با اسرائیل راحت تر پیش ببرد. نظر شما در این باره چیست؟
بحث عادی سازی روابط با اسرائیل از چند دهه قبل وجود داشت اما علنی نشده بود. گفتوگوهای سیاسی، امنیتی، اطلاعاتی و حتی اقتصادی میان دو طرف در جریان بود و برخی شخصیتهای ارشد دو طرف نظیر ترکی فیصل مرتبا رفت و آمد داشتند. حتی شخصیتهای نظامی عربستان نیز در کنفرانسهای اسرائیلی – عربی دیده شده بودند. بنابراین یک تحول ناگهانی رخ نداده که بگوییم این تحول باعث حرکت سعودیها به سوی عادی سازی روابط با اسرائیل شده است.
عربستان نگران واکنش ایران هست، بوده و خواهد بود
به هرحال آیا عربستانیها نگران واکنش ایران نبودند؟
این که عربستان احیاء روابط با ایران را پذیرفت تا بتواند عادی سازی رابطه با اسرائیل را دنبال کند، نمیتوان تحلیلی دقیق دانست. این تحلیل حاوی اغراق است. عربستان نگران واکنش ایران هست، بوده و خواهد بود. کشورهای دیگری که این راه را رفتهاند نیز همچنان نگران موضع ایران هستند. عوامل بسیار زیادی در بافت سیاسی اسرائیل و بافت اجتماعی و درونی عربستان تا به حال مانع رسمیت یافتن این عادی سازی بوده است. عادی سازی رابطه با اسرائیل همچنان یک تابو در جامعه عربستان به شمار میرود. یا موضوعی نظیر خدمت در حرمین شریفین مسألهای نیست که عربستان بتواند آن را نادیده بگیرد.
عربستان به دنبال امتیازگیری از آمریکاست
عربستان به دنبال امتیازگیری از آمریکاست و از جمله میخواهد امتیاز غنیسازی انرژی اتمی را از آمریکا بگیرد. سعودیها تکنولوژیهای پیشرفته اسرائیل و خط ارتباطی تجاری و نفتی به مدیترانه را می خواهند و این امتیازگیریهاست که تکلیف تصمیم سعودیها را مشخص خواهد کرد. وزن عوامل را باید به درستی سنجید و اغراق شده با این عوامل برخورد نکرد.
احیاء روابط ایران و عربستان، بهانه را از دست سعودیها برای امتیازگیری بیشتر و توجیه اتحاد با اسرائیل از دست ریاض خارج کرد. اسرائیل هم عاملی را که از آن برای تحریک کشورهای عربی برای اتخاد مواضع تند علیه ایران استفاده میکرد از دست داد.