پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: عربستان سعودی و رژیم اسرائیل با سرعتی فراتر از پیش بینی ها به عادی سازی رابطه نزدیک می شوند. محمد بن سلمان، ولیعهد جوان عربستان می گوید که دو طرف هر روز بیش از گذشته به این توافق نزدیک شده اند. از سوی دیگر سخنان مقام های اسرائیلی نیز گویای تلاش تل آویو برای برداشتن این موانع و اعلام نهایی حصول توافق است.
دکتر مهران کامروا، استاد دانشگاه جرجتاون قطر و تحلیل گر مسائل منطقه در گفت و گو با جماران تاکید می کند که این عادی سازی به زودی اعلام خواهد شد.
به اعتقاد کامروا هرچند که ترس اعراب از آنچه تهدید ایران می دانند تأثیر بسزایی در شکل گیری رابطه این کشورها با اسرائیل داشته، اما در نهایت نمی توان از تاثیر آنچنانی این عادی سازی بر رابطه نوپای تهران و ریاض سخن گفت.
مشروح این گفت و گو در پی می آید:
محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در تازهترین اظهارنظر اعلام کرد که «ما به توافق با اسرائیل نزدیک هستیم.» فکر میکنید در میدان عمل چقدر ریاض و تلآویو و البته واشنگتن برای امتیاز دادن کافی به منظور حصول این توافق آماده باشند؟
به نظر من زمان زیادی تا اعلام حصول این توافق باقی نمانده و به زودی توافق عادی سازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل اعلام خواهد شد. در چند روز اخیر شاهد سخنان محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در این خصوص و پس از آن بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در تایید نزدیک بودن زمان این توافق بودیم. در حال حاضر طرف های این ماجرا در حال کار بر روی جزئیات این توافق هستند و درباره اصل انجام گرفتن آن توافق شده است.
عربستان در مقابل این عادیسازی سه درخواست اصلی از ایالات متحده دارد: تقویت همکاریهای نظامی در قالب همکاری مشابه ناتو، کاهش محدودیت فروش تسلیحات آمریکایی به ریاض و البته برخورداری از برنامههستهای صلحآمیز. فکر میکنید جوّ سیاسی تا حدودی ضدسعودی داخل امریکا با اعطای این امتیازها به عربستان موافقت کند؟
این نکته درست است که جوّ سیاسی بخصوص در کنگره ایالات متحده تا حدودی ضدسعودی است اما باید در نظر داشت که همین جو سیاسی بسیار طرفدار اسرائیل است و از آنجا که در قالب این توافق قرار است یکی از مهم ترین کشورهای عربی که تاکنون به هرحال دشمن اسرائیل محسوب می شد رابطه خود را با اسرائیل عادی کرده و آن را به رسمیت بشناسد، این احساسات ضدسعودی مانعی برای انجام توافق نهایی نخواهند بود.
در حال حاضر احساساتی که در فضای سیاسی ایالات متحده حاکم است بیش از آنکه ضدسعودی باشد ضدایرانی است. در همین فضا است که حتی صحبت از کاهش تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران برخی را در داخل ایالات متحده بسیار خشمگین می کند و می توان گفت که نسبت به این موضوع آلرژی هم دارند. در چنین شرایطی اگر گفته شود که این توافق عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل به ضرر جمهوری اسلامی ایران خواهد بود همه آن احساسات ضدسعودی به نفع حصول توافق از بین خواهد رفت.
در میان شروط اصلی سعودی، خبر چندانی از دریافت ضمانتی ویژه برای برخورداری فلسطین از حقوق مدنظر وجود ندارد. باید فلسطین و ایده دو کشوری را قربانی این روند عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل دانست؟
بله متاسفانه باید گفت که فلسطین و مسأله آن مهم ترین قربانی خواهد بود. از بعد از جنگ 1967 که بین اعراب و اسرائیل رخ داد، جهان عرب از فلسطین حمایت آنچنانی نکرد و به دنبال امتیازهای دیپلماتیک و نظامی یا از آمریکا یا از اسرائیل برای خود بود. قدرت نظامی اسرائیل باعث شد که سایر بازیگران منطقه فلسطین را فراموش کنند و به دنبال تامین منافع خود باشند. روند عادی سازی که از 1987 بین اسرائیل و مصر آغاز شد تا توافق ابراهیم و امروز عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل پیش آمده و ادامه هم خواهد داشت. در هیچ کدام از این توافق ها هم تضمینی برای کمک به حل و مساله فلسطین وجود نداشته است.
در این پروسه یا فلسطینی ها برنامه ریزی اشتباهی کردند مانند آنچه در صلح کمپ دیوید رخ داد یا اعراب فلسطین را فراموش کردند. عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان هم آخرین نمونه از فراموش شدن مسئله فلسطین در جهان عرب است.
ترس از ایران با تلاش برای مهار تهران چه سهمی در نزدیکی رابطه اعراب با اسرائیل دارد؟
این سوال بسیار مهم است. صلح میان بحرین و امارات با اسرائیل و صلح امروز بین عربستان با اسرائیل در یک عرصه بین المللی است که اعراب ایران را تهدید اساسی برای خود می بینند. هرچقدر هم در تهران گفته شود که ما خواهان برقراری صلح در منطقه و همکاری امنیتی با بازیگران منطقه ای هستیم باز هم اعراب ما را به عنوان تهدید بسیار مهم می بینند. کافی است در یکی از رسانه های ایران مقاله ای علیه این کشورها منتشر یا از تریبون نماز جمعه یا سایر تریبون های سیاسی در کشور سخنی در رابطه با اعراب منطقه گفته شود تا انعکاس منفی آن چند برابر در کشورهای عربی صورت بگیرد. بعضا تنها با یک مقاله یا یک موضع گیری در ایران تمام منافع ملی کشور در رابطه با اعراب تحت الشعاع قرار می گیرد.
این ترس از ایران در تحلیل رفتارهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بسیار مهم است. این کشورها نسبت به ایران حساسیت عمیقی دارند و هر چه بگویند که رابطه ما با اسرائیل جدا از رابطه با ایران است باز هم نمی توان این دو مورد را از هم تفکیک کرد.
از امارات تا بحرین، از ترکیه تا عربستان تلاش برای عادی سازی روابط با اسرائیل آغاز شده و ادامه دارد. این روند میتواند چه تأثیری بر «محور مقاومت» و جایگاه آن در غزه، لبنان، سوریه و ایران داشته باشد؟
اگر نگاهی تاریخی به محور مقاومت داشته باشیم متوجه می شویم که تعداد بازیگران آن هر روز تغییر کرده است. اگر از 40 سال پیش تا به امروز را بررسی کنیم، متوجه این تغییرات خواهیم شد. امروز حتی خود فلسطینی ها هم کمتر به اصول اولیه محور مقاومت صد درصد پایبند هستند. امروز جنس مقاومت فلسطینی ها فرق کرده است. مقاومتی که ما در مردم فلسطین می بینیم با مقاومت اولیه مد نظر محور مقاومت تفاوت کرده است. مقاومت برای عامه مردم فلسطین یعنی برخورداری از بهداشت، امکانات تحصیلی و زندگی مسالمت آمیز با مردم عادی اسرائیل. شاید بتوان گفت که مردم فلسطین هم امروز به دنبال برداشته شدن سیستم آپارتاید هستند و نه آغاز جنگی دیگر. برداشت محور مقاومت از مقاومت با برداشت مردم فلسطین که در این کشور روزمره زندگی می کنند فرق کرده است.
امروز آنچه که مهم است این است که کشورها خواست مردم فلسطین را در نظر بگیرند.
عادی سازی روابط سیاسی تهران و ریاض هنوز تازه و نوپا و البته شکننده است. نزدیکی علنی عربستان به اسراییل تا چه اندازه می تواند بر رابطه ایران و عربستان تاثیرگذار باشد؟
به نظر من تأثیر آنچنانی نخواهد گذاشت. ایران و امارات هم رابطه گرمی با هم دارند، اما همزمان امارات با اسرائیل هم رابطه خود را برقرار کرده است. در نتیجه فکر نمی کنم که عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل تأثیر معکوس بر رابطه تهران و ریاض داشته باشد.
ایران برای کاهش تاثیر پذیری روابط منطقه ای خود از عامل عادی سازی رابطه اعراب با اسرائیل چه گام هایی می تواند بردارد؟ آیا کاهش تنش با غرب و لغو تحریم را تاثیرگذار می دانید؟
عادی سازی روابط ایران با غرب و ایجاد توازن در سیاست خارجی می تواند کمک کننده باشد، اما رابطه اعراب و اسرائیل اگر تهدیدی هم از سوی ایران احساس نمی شد اتفاق می افتاد. امروز می بینیم که کشورهایی مانند مراکش که ایران را تهدیدی برای خود هم نمی دانند شدیدا طرفدار رابطه با اسرائیل هستند. ایران در حوزه خلیج فارس فعال است و مهره سنگینی است، اما اگر ایران هم نبود روند عادی سازی رابطه اعراب با اسرائیل پیش می رفت؛ چرا که مبارزه فلسطینی ها اکنون وارد مرحله جدیدی شده و با مبارزه چند دهه پیش ماهیت متفاوتی دارد.
پس از عادی سازی روابط ایران و عربستان، زنجیره بهبود روابط تهران با کشورهای منطقه آغاز شده و حالا برخی از ضرورت شکل گیری سازوکار امنیتی مشترک در منطقه با حضور بازیگران منطقه ای سخن می گویند. با توجه به اینکه پروژه اعتمادسازی میان ایران و برخی کشورهای منطقه تازه شروع شده، این ایده را تا چه اندازه عملی می دانید؟
این سوال مهمی است. یکی از دلایل اصلی یکسان بودن ساختار درونی نظام جمهوری اسلامی است که بعد از انتخاب ابراهیم رئیسی اتفاق افتاد. اینکه در نتیجه این انتخابات شاهد یکدستی در سه قوه و دیگر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور هستیم، نه تنها در تهران بلکه در برداشتی که سایر کشورها از ایران دارند، بسیار مهم است.
همانطور که می دانید در دولت قبل گفته می شد که سخنان رئیس جمهور و وزیر خارجه با دیگر نهادهای تصمیم گیرنده در جمهوری اسلامی ایران متفاوت است، ولی الان برداشتی که از سخنان و رویکرد ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان می شود این است که این سخنان با هماهنگی سایر نهادهای سیاسی و امنیتی مطرح می شود. برداشت جهان عرب و کشورهای حوزه خلیج فارس از سیاست گذاری در ایران تغییر کرده و این باعث شده که این اعتمادسازی و عادی سازی روابط ایران با کشورهای منطقه موفق تر باشد .
عادی سازی روابط ایران و کشورهای منطقه را می توان به کاهش یا کمرنگ شدن نقش واشنگتن در منطقه تعبیر کرد؟ آیا امریکا که نقشه کاهش این نقش را در سر داشت، باز به منطقه پررنگ تر از امروز باز می گردد؟
این عادی سازی می تواند نقش آمریکا را تا حدودی کمرنگ کند، اما آمریکا یک سیستم عظیم جهانی است که به این سادگی از این منطقه و سایر مناطق عقب نشینی نمی کند. شاید نوع و ماهیت نفوذ آمریکا در منطقه تغییر کند، اما نفوذ و قدرت این کشور در منطقه حداقل تا دو دهه آینده ادامه پیدا می کند. تمام سیستم های نظامی کشورهای حوزه خلیج فارس آمریکایی هستند و در سالهای پیش رو وابستگی نظامی و راهبردی این کشورها به آمریکا ادامه خواهد داشت.