با توجه به اینکه همه چیز در بریکس با اجماع انجام میشود و فقدان فرآیند تصمیمگیری رسمی و نهادینه شده وجود دارد بنابراین، با وجود تنشزدایی اخیر در خلیج فارس که بخشی از آن توسط چین انجام شد، انتظار نمیرود که گروه بریکس به «وسیلهای برای رسیدگی به اختلافات جاری میان عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ایران» تبدیل شود
به گزارش جماران به نقل از South China Morning Post دعوت از عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای پیوستن به بلوک بریکس نشان از فاصله گرفتن این دو کشور از ایالات متحده دارد.
این رسانه در این باره می نویسد : به گفته تحلیلگران، پیشنهادهای موفقیت آمیز عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دو اقتصاد بزرگ خاورمیانه برای پیوستن به گروه بریکس، توانایی آنها را برای اقدام مستقل از ایالات متحده که در یک دوره طولانی مدت ضامن امنیت آنها بوده، تقویت کرده است.
عضویت در بریکس - گروهی از اقتصادهای در حال توسعه که قبلاً شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی میشد - همچنین تلاشهای عربستان نفتخیز را برای تنوع بخشیدن به پروژه های مشارکتی افزایش می دهد. برهیچکس این نکته پوشیده نیست که عربستان و امارات متحده عربی به دنبال پذیرش به عنوان قدرتهای اقتصادی جهانی هستند.
در کنار دو کشور خلیج فارس، ایران، اتیوپی، مصر و آرژانتین نیز به بریکس دعوت شدند تا صدای این بلوک در جنوب جهانی کاملا انعکاس پیدا کند.
به گفته ناظران تحولات خاورمیانه ، ریاض و ابوظبی در حالی که مایلند به عنوان یک اتحاد ضد غربی دیده نشوند اما با عضویت در بریکس عملاً یک قدم از واشنگتن دور شده اند.
کریستین دیوان، محقق ارشد مقیم مؤسسه کشورهای عربی خلیج فارس در واشنگتن در این باره می گوید : عربستان سعودی و امارات متحده عربی مایل هستند تا مشارکت های جهانی خود را مستقل از سلطه ایالات متحده متنوع و عمیق تر کنند. آنها به دنبال یک زمین بازی بی طرف تر در سطح جهانی هستند که در آن کشورهای مستقل بتوانند مشارکت های خود را به طور عملی و بر اساس منافع خاص انتخاب کنند. در مورد عضویت بریکس، این به معنای دور شدن از آمریکا و تقویت مؤثر جایگاه چین در سطح بین المللی است.
از سوی دیگر، تصمیم کشورهای بریکس برای دعوت از چهار کشور خاورمیانه - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و ایران ، به همان اندازه که منعکس کننده فرصتی برای یکپارچگی اقتصادی نزدیکتر با آنها است، تغییر بادهای ژئوپلیتیکی را در سطح جهانی نشان می دهد.
جاناتان پانیکوف، مدیر ابتکار امنیت خاورمیانه اسکوکرافت در شورای آتلانتیک، در این باره می گوید: برای عربستان سعودی و امارات، حضور در گروه بریکس تن دادن به نوعی همزیستی با چین و آمریکا است. هر دو این کشورها به دنبال تعامل و تعمیق همکاری با کشورهای غیر غربی و تنوع بخشیدن به مشارکت های اقتصادی خود به عنوان پوششی اضافی در برابر ایالات متحده هستند. ریاض و ابوظبی احتمالاً تصمیم برای پیوستن به بریکس را پیشبرد هدف خود میدانند تا نه تنها رهبران مهم منطقهای، بلکه رهبران جهانی در نظر گرفته شوند. از سوی دیگر، گنجاندن عربستان سعودی و امارات متحده عربی در گروه توسعهیافته بریکس، فرصتهای سرمایهگذاری و تجاری جدیدی را برای اعضای فعلی به ارمغان میآورد، زیرا کشورهای عربی حوزه خلیجفارس به دنبال تنوع بخشی سریع به اقتصاد خود در طیف وسیعی از سوختهای جدید و غیرفسیلی هستند. البته عضویت در بریکس احتمالاً تلاش های مستمر ایالات متحده برای ایجاد یک معماری امنیتی و اقتصادی جدید در خاورمیانه را برای جبران تغییر تمرکز سیاست خارجی آن به سمت مهار چین و روسیه تضعیف نمی کند.
امارات متحده عربی عضو دو مجمع چند جانبه تحت حمایت ایالات متحده است؛ گروه های توافقنامه آبراهام ( ابراهیم) و گروه I2U2 که به ترتیب در سال های 2020 و 2022 تأسیس شدند که هدف آنها ایجاد مشارکت های استراتژیک بین متحدان واشنگتن در غرب آسیا است.
توافقنامه آبراهام به عادی سازی روابط دیپلماتیک بین رژیم اسرائیل، متحد اصلی ایالات متحده در خاورمیانه، و چهار کشور عرب از جمله امارات انجامید، در حالی که I2U2 هند را وارد زمین بازی کرد.
کریستین دیوان در این باره می گوید : در سالهای اخیر، عربستان سعودی و امارات با تکیه بر روابط دوجانبه که بیشترین آزادی را فراهم میکند، روابط اقتصادی خود را تقویت کردهاند. از این رو، جالب است که دو کشور اکنون به سمت مجامع چندجانبهتری مانند I2U2، توافقنامه آبراهام و اکنون بریکس میروند. من فکر نمیکنم که اینها مخالف یکدیگر باشند – هرچند متناقض به نظر می رسند - ممکن است هر کدام همچنان برای رفع نیازها و اهداف خاص به کار گرفته شوند.
به این ترتیب، انتظار نمی رود که عربستان سعودی و امارات از فشار روسیه، شریک اوپک پلاس، برای تبدیل بریکس به یک لابی جدید نفتی قدرتمند حمایت کنند.
روسها مایلند از بریکس برای پایان دادن به انزوای خود و دلارزدایی از بازارهای انرژی استفاده کنند. اما سعودیها میتوانند کنترل بیشتری را از طریق اوپک و گفتگوهای ممتاز خود با روسیه حفظ کنند.
گای برتون، استادیار روابط بینالملل می گوید که اعضای جدید خاورمیانهای بریکس هرکدام انگیزه ها و اهداف متفاوتی را در سر دارند. او گفت : سعودیها و اماراتیها حضور در بریکس را نشاندهنده اهمیت روزافزون خود در اقتصاد جهانی میدانند، در حالی که مصر و ایران امیدوارند که این عضویت به سرمایه گذاری های خارجی در این کشورها منتهی شود. ایران قطعا عضویت در بریکس را یک اتحاد سیاسی بالقوه برای خود می داند.
او در ادامه به چالش های پیش روی بریکس هم اشاره کرده و می نویسد: همچنین چالشهایی برای توافق در داخل بریکس وجود دارد. با توجه به اینکه همه چیز در بریکس با اجماع انجام میشود و فقدان فرآیند تصمیمگیری رسمی و نهادینه شده وجود دارد بنابراین، با وجود تنشزدایی اخیر در خلیج فارس که بخشی از آن توسط چین انجام شد، انتظار نمیرود که گروه بریکس به «وسیلهای برای رسیدگی به اختلافات جاری میان عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ایران» تبدیل شود یا در واقع اختلافات جاری میان کشورهای عضو را حل کند.
اندونزی چطور؟
قبل از نشست این هفته، حدود 40 کشور علاقه مند به عضویت در این گروه بودند. در میان آنها اندونزی، بزرگترین اقتصاد آسیای جنوب شرقی و چهارمین کشور پرجمعیت جهان بود.
آنیل سوکلال، سفیر آفریقای جنوبی در بریکس، در مصاحبه ای با بلومبرگ گفت که اندونزی درخواست کرده که الحاق این کشور به تعویق بیفتد زیرا می خواهد با همتایان خود در آسه آن مشورت کند و ممکن است تا دو سال دیگر پذیرفته شود.
احمد ریزکی ام عمر، کارشناس سیاست خارجی اندونزی در دانشگاه کوئینزلند، میگوید: به احتمال زیاد جاکارتا در مورد نظرات همسایگان آسیای جنوب شرقی خود محتاط است. چند کشور عضو آسهآن، از جمله فیلیپین و سنگاپور، ممکن است از همکاری نزدیکتر با چین و روسیه خوششان نیاید، بنابراین اندونزی این موضوع را در نظر میگیرد. برای اندونزی این مهم است که آیا پیوستن به بریکس ممکن است برای پروژه های توسعه بلندپروازانه این کشور، از جمله انتقال پایتخت و سرمایه گذاری در صنایع داخلی، از جمله مواد خام مانند نیکل، ارزش داشته باشد. واقعیت این است که بریکس انگیزه زیادی ایجاد نمی کند زیرا اندونزی در حال حاضر از طریق طرح کمربند و جاده با چین تعامل دارد.