پایگاه خبری جماران، محمد حسین لطف الهی: رهبران کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی روز پنجشنبه 24 آگوست با پیوستن ایران، عربستان سعودی، امارات، آرژانتین، مصر و اتیوپی به این گروه موافقت کردند.
«جماران» در گفتوگو با محمود شوری، کارشناس حوزه اوراسیا و معاون موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) به بررسی این موضوع پرداخته است. شوری معتقد است این اتفاق از نظر پرستیژ و افزایش توان بازیگری در عرصه جهانی برای ایران مهم و مفید است اما نمیتواند «تغییردهنده بازی» باشد.
این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
تصمیم اعضای بریکس برای توسعه این گروه را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید این تصمیم چه نتایجی در پی خواهد داشت؟
این تصمیم، تصمیم مهمی به شمار میرود؛ زیرا این مجموعهای که تلاش میکردند عرصه تازهای را برای همکاری و هماهنگی میان کشورهای عضو در چارچوب اقتصاد جهانی بگشایند، حالا در حال توسعه و گسترش است. اینکه تصمیم گرفتند این تعداد از کشورها را به عضویت بپذیرند از چند نظر حائز اهمیت خواهد بود.
اول اینکه از نظر ساختار بریکس، رسیدن به اجماع در این مجموعه حاکی از این است که تمامی کشورهای عضو در ارتباط با گسترش این مجموعه هم نظر بودهاند. وقتی به اختلافات میان کشورهای عضو بریکس نگاه میکنیم و در مییابیم وجود تمامی اختلافاتی که میان اعضای بریکس مثل چین و هند وجود داشت یا نوع نگرش خاص روسیه که مسکو را از میان سایر کشورهای عضو متمایز میکند، آنها بر سر توسعه گروه به اجماع رسیدهاند، موضوع اهمیت دو چندان مییابد. از طرف دیگر مجموعه بریکس در تلاش است با گسترش جغرافیایی و گسترش تعداد اعضا نقش جدیتر و مهمتری را در مسائل اقتصاد جهانی ایفا کند.
آیا همسو نبودن برخی اعضا در موضوعات مهم جهانی به ویژه از نظر سیاسی، کار تصمیمگیری را سختتر نمیکند؟
باید توجه داشت که افزایش تعداد اعضا مشکلاتی را هم در پی دارد که از جمله آنها سختتر شدن دستیابی به اجماع در ساختار بریکس خواهد بود. کشورهایی که الان عضو بریکس هستند و 6 کشوری که امروز به بریکس پیوستند، در حوزه مسائل سیاست خارجی جهتگیریها و اهداف متفاوتی را دنبال میکنند و این یعنی گسترش بریکس بر روی کارایی این گروه تأثیر میگذارد. این افزایش همچنین، قدرت مانور در مسائل اقتصاد جهانی را هم محدودتر میتواند بکند.
اما به هرحال اینکه 11 کشوری که بخش قابل توجهی از تولید ناخالص جهانی را در اختیار دارند، در این مجموعه هستند، بریکس را به یک مجموعه قابل توجه تبدیل میکند که میتواند در برابر گروههایی نظیر گروه 20 یا گروه 7 را نقش تأثیرگذاری را ایفا کند.
یکی از موارد و اهدافی که در هفتههای اخیر از سوی تحلیلگران و رسانهها به عنوان هدف بریکس مطرح شد، موضوع «دلارزدایی» بود. آیا با توجه به نزدیکی برخی از اعضای جدید و قدیمی بریکس به ایالات متحده و همچنین وابستگی اقتصاد تقریبا همه اعضا به دلار، آیا این هدف دست یافتنی است؟
بحث دلارزدایی دقیق مطرح نشده است. چیزی که اعضای بریکس به دنبال آن هستند، کاهش اتکای به دلار و کم کردن وابستگی به دلار در مبادلات مالی خودشان است، نه دلارزدایی. دلارزدایی نه به نفع کشورهای عضو بریکس است و نه در کوتاه مدت دستیافتنی مینماید. بسیاری از داراییهایی که چینیها دارند، به دلار است و تضعیف دلار میتواند برای کشورهایی مثل چین، هند، آفریقای جنوبی و برزیل دردسرساز باشد.
اما از طرف دیگر، این موضوع را هم نمیتوان انکار کرد که تسلط آمریکا بر دلار عملا باعث شده است که هژمونی دلار به ابزاری برای واشنگتن در راستای دستیابی به اهداف سیاست خارجی تبدیل شود. همچنین مشکلاتی نظیر بحران مالی سال 2008 که در مورد دلار با آن مواجه بودهایم، برخی کشورها را مجاب کرد که ظرفیت و امکانی را به وجود بیاورند که الزاما با نوسانات دلار، اقتصادشان دچار مشکل نشود.
ما بیشتر با یک روند کاهش اتکا به دلار در مناسبات بین اعضای بریکس مواجه هستیم و کشورها در تلاش هستند ظرفیتی را به وجود بیاورند که تحت تأثیر نوسانات دلار قرار نگیرد.
ایران یکی از کشورهایی بود که رسما به عنوان عضو بریکس اعلام شد. آیا برای تهران که با مشکلات زیادی در عرصه سیاست خارجی مواجه است، این اتفاق میتواند مانند یک عامل تغییر دهنده بازی باشد؟
قطعا تغییر دهنده بازی نخواهد بود. ما هنوز تصوری از یک بریکس بزرگتر نداریم. ضمن اینکه بریکس با 5 عضو هم در سطح محدودی در عرصه اقتصاد جهانی میتوانست بازیگری داشته باشد. هرچند همکاری و هماهنگی میان این کشورها در سالهای شکلگیری بریکس به آنها قدرت مانور بیشتری داده، صدای آنها در عرصه اقتصاد جهانی بیشتر شنیده شده و برای کشورهای بریکس ظرفیتهایی ایجاد کرده که حتما موثر بوده در روند رشد اقتصادی این کشورها اما همانگونه که گفتم، ما تصوری از بریکس بزرگتر نداریم و نمیدانیم چگونه این بریکس بزرگتر میخواهد در عرصه جهانی ایفای نقش کند.
همزمان نباید غافل شد بحث عضویت ایران در این مجموعه یک اعتبار و عامل پرستیژ بینالمللی است و به بازیگری موثرتر ایران در سطح بینالمللی کمک میکند. در این فضایی که تلاش میشد با بحث تحریمها ایران در انزوا قرار بگیرد و از عرصه بازیگری در اقتصاد جهانی حذف شود، عضویت در بریکس ظرفیت و فضای تازهای را ایجاد میکند که دستکم سرعت منزوی شدن ایران کاهش پیدا کند. ما حتما میتوانیم از امکانات و فضایی که بریکس ایجاد کرده، نظیر بانک توسعه بریکس بیشتر استفاده کنیم. البته این نکات مثبت، منوط به نحوه استفاده ما از این ظرفیتهاست.
ایران در حالی در حال توسعه روابط خود با قدرتهای منطقهای نظیر روسیه، هند، برزیل و عربستان و همچنین قدرتی جهانی به نام چین است که هیچ تحولی در روابط ایران و غرب اتفاق نمیافتد و روابط دو طرف عملا در شرایط بدی قرار دارد. آیا این توسعه روابط میتواند خلأ ناشی از رابطه اقتصادی و سیاسی با غرب را پر کند؟
نه بدون تردید نمیتواند این خلاء را پر کند، اما به هر حال ما با شرایطی مواجه هستیم که هیچ چشماندازی برای عادی شدن روابط ایران با غرب وجود ندارد. نبود این چشمانداز هم دو دلیل دارد؛ اول نوع رفتار غربیها در قبال ایران در سالهای اخیر و دوم نوع نگرشی که به ویژه در دولت سیزدهم وجود دارد. به همین دلیل تنها راه جایگزین این است که ما از این ظرفیتها و امکاناتی که در حاشیه معادلات قدرت جهانی وجود دارد، بیشترین استفاده را بکنیم.
باید در نظر داشت کشورهای دیگر نیز بر اساس اهداف خاص خود با ایران تعامل میکنند. درست است که بازی را آنها تعریف میکنند، اما فرصتی برای ما فراهم شده که اگر بتوانیم خوب بازیگری کنیم، با فرض اینکه عملا امکان بهبود روابط ما با غرب وجود ندارد، به نظر من در این عرصه حداقل میتوانیم بخشی از منافع ملی ایران را تأمین کنیم.