احتمالا هر دو نفر یعنی البشیر و پوتین فکر می کردند که متوسل شدن به مزدوران یک حرکت هوشمندانه است. اما خلاقیت های خشونت آمیز آنها در نهایت به تیر به خودی تبدیل شد و ماجراهایی که جونجویدها و واگنر ثبت کردند نشان داد که یک مزدور تا چه اندازه می تواند برای سازنده آن خطرناک باشد.
به گزارش جماران هنگامی که در سال 2003 ، یک شورش در منطقه دارفور - که ناشی از چندین دهه ظلم و غفلت از جوامع آفریقایی بود- فوران کرد ، عمر البشیر ، رئیس جمهور سودان برای سرکوب آن به گروه های مسلح محلی متوسل شد . آنها که به عنوان جونجوید Janjaweed شناخته می شوند به زودی به یک نیروی نیرومند تبدیل شدند که موفق به پایان دادن به شورش شده و اعتماد عمر البشیر و سایر چهره های در راس ساختار سیاسی در سودان را به دست آوردند.
یک دهه بعد ، هنگامی که اوکراینی ها علیه دیکته های مسکو شورش کردند ، رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین تصمیم گرفت با الحاق غیرقانونی شبه جزیره کریمه اوکراین و شروع درگیری در قسمت شرقی کشور ، آنها را مجازات کند. او برای پوشش تهاجم خود یوگنی پریگوزین ، یک نیروی مزدور را برای ارسال نیرو به مرز با اوکراین مامور کرد. این نیرو که به عنوان واگنر شناخته می شد، کاملاً مؤثر بود و به ابزاری نظامی و قابل اعتماد برای ولادیمیر پوتین به منظور استفاده در ماجراهای سیاست خارجی خود تبدیل شد.
احتمالا هر دو نفر یعنی البشیر و پوتین فکر می کردند که متوسل شدن به مزدوران یک حرکت هوشمندانه است. اما خلاقیت های خشونت آمیز آنها در نهایت به تیر به خودی تبدیل شد و ماجراهایی که جانجاویدها و واگنر ثبت کردند نشان داد که یک مزدور تا چه اندازه می تواند برای سازنده آن خطرناک باشد.
اغراق نخواهد بود اگر بگویم که تصمیم عمر الشیر مبنی بر تکیه بر مزدوران جونجوید برای سرکوب قیام در دارفور در نهایت منجر به مرگ سیاسی تدریجی خود وی شد. شبه نظامیان جونجوید در کنار ارتش سودان درگیر طیف گسترده ای از جنایات جنگی علیه ساکنان دارفور بودند که همین مسائل در نهایت منجر به صدور حکم بازداشت برای عمر البشیر از دادگاه بین المللی کیفری شد.
رئیس جمهور سودان با ترس از آنچه می تواند برای او اتفاق بیفتد ، سیاست هایی را دنبال می کرد که فکر می کرد ثبات رژیمش را تضمین می کند. او که در سال 1990 از کودتا جان سالم به در برده بود همواره به ارتش و وفاداری آنها به خود مشکوک بود. بنابراین او در سال 2013 ، تصمیم گرفت شبه نظامیان جونجوید را به یک نیروی رسمی تبدیل کرده و آن آنها را به نیروهای پشتیبانی سریع تغییر داد . او یکی از فرماندهان جونجویدها به نام محمد حمدان دقلو را به ریاست نیروهای پشتیبانی سریع منصوب کرد و از آن پس این نیروها مستقیما به ریاست جمهوری وصل شدند. تصمیم برای قانونی کردن شبهنظامیان جونجوید و حمایت از صعود محمد حمدان دقلو به ردههای بالاتر نیروهای مسلح، بخشی از یک طرح حساب شده برای تکه تکه کردن بخش نظامی و ایمن سازی دولت البشیر در برابر کودتای نظامی بود.
البشیر در ازای وفاداری محمد حمدان دقلو به خود به او اجازه داد تا معادن طلای گرانبها را در دارفور تصرف و شروع به جمع آوری ثروت شخصی فراوان کند. در سالهای بعد، نیروهای پشتیبانی سریع عملیات خود را در خارج از کشور گسترش داده و به لیبی و یمن اعزام شدند. این ماموریت های فرامرزی به حمدان دقلو فرصت داد تا منبع درآمد جدیدی برای خود ایجاد و با قدرت های منطقه ای پیوند برقرار کند. البته در این میان او توانست تا حد زیادی از رئیس از خود راضی اش یعنی عمرالبشیر هم مستقل شود.
اقدام البشیر برای توازن بخشی به ساختارهای مختلف ارتش سودان هم نتوانست رژیم او را برای مدت طولانی حفظ کند. در دسامبر 2018، هزاران نفر در سراسر سودان به خیابانها آمدند و خواستار استعفای او شدند. رئیس جمهور سودان دیگر نتوانست چهره های ارشد نظامی را که در آوریل 2019 علیه او اقدام کردند راضی کند. در این شرایط محمد حمدان دقلو که البشیر او را «محافظ من» می نامید دو انتخاب بیشتر نداشت: در کنار حامی منفور خود یعنی عمرالبشیر قرار بگیرد یا با ارتش سودان همراه شود. او شانس خود را با انتخاب گزینه دوم امتحان کرد.
عمر البشیر با تقویت نیروهای پشتیبانی سریع نه تنها سرنوشت خود، بلکه کل کشور را نیز رقم زد. در سالهای بعد، محمد حمدان دقلو تشنه قدرت و سایر سران نظامی ارتش ، جنبش اعتراضی غیرنظامی و تلاشهای آن برای انتقال کشور به دموکراسی را تضعیف کردند. پس از انجام کودتا علیه دولت موقت غیرنظامی، تنش بین نیروهای پشتیبانی سریع و ارتش افزایش یافته و در ماه آوریل، جنگ بین آنها در گرفت.
هزاران غیرنظامی کشته شده اند، زیرساخت های غیرنظامی ویران شده اند، خانه ها غارت شده و حدود چهار میلیون نفر آواره شده اند و بیش از 800000 نفر به کشورهای همسایه پناهنده شده اند. همچنین گزارش های نگران کننده ای از نسل کشی در دارفور وجود دارد. درگیری چند ماهه، بدون شک، فاجعه ای عظیم است که می تواند منجر به فروپاشی دولت سودان شود. اکنون تمام سودان بهای حماقت البشیر را می پردازد.
از ماجراجویی های خارجی تا شورش علیه پوتین
ولادیمیر پوتین ، رئیس جمهور روسیه با تماشای وقایع سودان در سال 2019 از مسکو، احتمالاً فکر نمی کرد که ممکن است شباهت هایی بین نیروهای پشتیبانی سریع و واگنر و یا درس هایی برای آموختن وجود داشته باشد.
تا آن زمان، رئیس جمهور روسیه از مزدوران واگنر نه تنها در اوکراین، بلکه در سوریه، لیبی و آفریقای مرکزی نیز استفاده کرده بود. در این روند، ثروت و امپراتوری تجاری پریگوژین به عنوان رهبر این گروه شبه نظامی به طور تصاعدی رشد کرد، و به همین ترتیب اشتهای او برای قدرت - بسیار شبیه به حمدان دقلو - افزایش یافت. هنگامی که پوتین تصمیم گرفت حمله ای تمام عیار به اوکراین را آغاز کند در حالی که بخش قابل توجهی از نخبگان سیاسی در مسکو در شوک بودند پریگوژین صادقانه در کنار او ایستاد و مزدوران باتجربه خود را برای کمک به او در این جنگ خونین فرستاد.
اما از آنجایی که جنگ طبق برنامه پیش نرفت و تنش بین فرماندهان تشدید شد، پریگوژین شروع به حمله به رهبری نظامی، به ویژه وزیر دفاع سرگئی شویگو و رئیس ستاد کل ارتش، والری گراسیموف کرد. این خصومت آشکار برای ماه ها ادامه یافت و در این مدت بنیانگذار واگنر، سران ارتش را به خاطر شکست های جنگی مقصر دانست و آنها را به خرابکاری در میان نیروهایش متهم کرد. پوتین در حاشیه این اختلافات رو به فزونی ایستاد و طبق معمول هیچ کاری انجام نداد و سعی کرد فراتر از درگیری های درون نخبگانی باقی بماند تا در نهایت مسئولیت هیچ شکستی را نپذیرفته باشد.
اما پوتین جاه طلبی های سیاسی پریگوژین و حرص و آز او را دست کم گرفت و سکوت او زمینه را برای یک بحران ملی مرگبار در روسیه فراهم کرد. در 24 ژوئن، مزدوران واگنر شورشی کوتاه مدت علیه رهبری ارشد نظامی روسیه به راه انداختند و وحشتناک ترین تهدید را برای حکومت 23 ساله پوتین به نمایش گذاشتند. جنگنده های واگنر به راحتی توانستند کنترل یک شهر جنوبی روسیه را به دست بگیرند و کاروان واگنر در تلاش برای حذف شویگو و گراسیموف به فاصله 200 کیلومتری (124 مایلی) مسکو رسید. چندین هلیکوپتر ارتش سرنگون شدند و خدمه آنها کشته شدند. اگرچه پریگوژین در نهایت پس از مذاکره با رئیس جمهور بلاروس، الکساندر لوکاشنکو، شورش مسلحانه را متوقف کرد، اما تصویر "مرد سرسخت" از پوتین که به دقت ساخته شده بود، به شکلی آشکار و خجالت آور خرد شده بود.
در حالی که پریگوژین و مزدورانش به ظاهر از روسیه خارج شدند، شکاف در دستگاه های نظامی و امنیتی بیش از پیش شد. پریگوژین ظاهراً حمایت یا همدردی ضمنی مقامات ارشد ارتش را به دست آورده بود. به عنوان مثال، ژنرال سرگئی سوروویکین، که رهبری تلاش های جنگی روسیه در اوکراین را بر عهده داشت، ظاهراً اطلاعات پیشرفته ای از شورش داشت اما سکوت اختیار کرده بود.
شورش واگنر بر خشم رو به افزایش در میان افراد جامعه، و همچنین در میان عموم مردم، علیه تصمیمگیرندگان در سطوح بالا صحه گذاشت و در حالی که پوتین یک بار دیگر تلاش کرد تا فاصله خود را با جنگ در میدان حفظ کند اما امروز انکار اینکه او با تصمیم گیری هایش در نهایت مسئول شکست های بزرگ است، برای او بسیار سخت خواهد بود.
روسیه مانند سودان به دلیل شورش واگنر وارد جنگ داخلی نشد، اما این شورش واگنر قلب دولت پوتین را تضعیف کرد . این شورش پوتین را به عنوان یک رئیس جمهور ضعیف، بلاتکلیف و سازشکار نشان داد که جرات مجازات وفاداران شورشی را ندارد. رئیس جمهور روسیه با وجود اینکه پریگوژین را خائن خواند، پنج روز پس از شورش نیمه کاره رها شده با او و دیگر رهبران واگنر ملاقات کرد. در 27 ژوئیه، پریگوژین آرام و خندان در حال معاشرت با نمایندگان در حاشیه نشست روسیه و آفریقا در سن پترزبورگ دیده شد. همه اینها قدرت استوار پوتین را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در سال 2024 - زمانی که او به دنبال تمدید حکومت خود برای شش سال دیگر خواهد بود- زیر سوال برده است.
ولادیمیر پوتین نیز مانند البشیر ممکن است در نهایت کنترل خود را بر ساختارهای نظامی و امنیتی کشورش از دست بدهد و وفادارانش ممکن است علیه او شورش جدی تری را پیگیری کنند. این تجربه ها و به کار گرفتن مزدوران باید درس عبرتی برای رهبران دیگری باشد که قصد دارند مسئولیتهای دولتی را به همکاران خشنی مانند دقلو و پریگوژین برون سپاری کنند. ایجاد یک گروه شبه نظامی خصوصی در حقیقت ثبت سفارش برای خودویرانگری است.