برای آمریکا، هند یک قدرت بزرگ و محوری در آسیا است که ضمن حضور در مسیرهای دریایی، مرز زمینی طولانی و مورد مناقشه با چین دارد. برای هند، ایالات متحده منبع جذابی از فناوری پیشرفته، آموزش و سرمایه گذاری است.
به گزارش جماران، یورونیوز در گزارشی نوشت: سفر ناراندرا مودی، نخست وزیر هند به واشنگتن در شرایطی که جهان درگیر منازعات پیچیدهای در شرق شده، از سوی محافل آمریکایی بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
در همین زمینه، دنیل مارکی، مشاور ارشد در برنامه آسیای جنوبی موسسه صلح آمریکا و دیپلمات پیشین وزارت امور خارجه این کشور در مقالهای در شماره جدید مجله فارن افرز به پیشینه روابط هند و آمریکا و اهمیت آن برای واشنگتن پرداخته است.
این متخصص روابط هند و آمریکا در این مقاله خود مینویسد: برای دهههای متوالی این یک سنت مرسوم بوده که هر وقت سیاستمداران آمریکایی به هند سفر میکنند از زیباییهای سیاست هند، تنوع این کشور و ارزشهای مشترکی که با وجود این تفاوتها در میان بافت سیاسی این جامعه ارج نهاده میشود، سخن بگویند. همچنین چندین رئیس جمهوری آمریکا هم هند را «بزرگترین دموکراسی جهان» خواندهاند.
این لفاظیها هرچند ممکن است کمی گنگ به نظر بیاید اما از نظر سیاستگذاران آمریکایی دارای اهمیت راهبردی گستردهای است. آنها معتقدند که دو دموکراسی بزرگ جهان نمیتوانند جهان بینی و علایق مشابهی نداشته باشند.
زمانی فرانکلین روزولت، رئیس جمهوری آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم به مهاتما گاندی، رهبر جنبش استقلال هند نوشته بود: «علاقه مشترک ما به دموکراسی و عدالت، هموطنان من و شما را قادر میسازد تا برابر دشمن مشترک، آرمانهای مشترکی داشته باشند.»
در طول جنگ سرد هم دولتهای آمریکایی پی در پی تلاش کردند تا دهلی نو را با این استدلال که هند به عنوان یک دموکراسی، دشمن طبیعی اتحاد جماهیر شوروی است، در مقابل مسکو قرار دهند.
هنگامی که جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۵ به توافق هستهای غیرنظامی با هند دست یافت، اعلام کرد که سیستم دموکراتیک هند به این معناست که دو کشور «شریکهای طبیعی» یکدیگر هستند که با کمک «ارزشهای عمیق مشترک» با یکدیگر متحد شدهاند.
اما با وجود این لفاظیها، هند بارها و بارها امیدهای آمریکا را ناامید کرده است. برای مثال، گاندی با اولویت دادن به مبارزه هند برای آزادی علیه امپراتوری بریتانیا بر جنگ علیه امپراتوری ژاپن و آلمان نازی، روزولت را ناامید کرد. دهلی نو نه تنها از همسویی با واشنگتن در طول جنگ سرد خودداری که حتی روابط گرمی با مسکو برقرار کرد.
حتی پس از پایان جنگ سرد و آغاز تقویت روابط هند با ایالات متحده، دهلی نو ارتباطات قوی خود با کرملین را حفظ نمود. در این سالها این کشور از همکاری با ایالات متحده در مورد ایران نیز امتناع کرد و با رژیم نظامی میانمار روابط خوبی داشت. از یاد نبردیم که هندیها اخیرا از محکوم کردن تهاجم روسیه به اوکراین نیز خودداری کردند.
اگر پیش از این اصل قرار دادن «ارزشهای دموکراتیک» به عنوان سنگبنای روابط آمریکا و هند با تردیدهای جدی رو به رو بوده، امروز باید اعتراف کنیم که این امر محکوم به فنا است چرا که خود مفهوم ارزشهای مشترک به خودی خود خیالی به نظر میرسد.
از زمانی که نارندرا مودی ۹ سال پیش نخست وزیر هند شد، وضعیت هند به عنوان یک دموکراسی به طور فزایندهای تحلیل رفته است. «بزرگترین دموکراسی جهان» شاهد افزایش خشونت علیه اقلیت مسلمان خود بوده و تلاش برای سلب تابعیت از میلیونها مسلمان ساکن این کشور از سوی سیاستمداران حزب حاکم دنبال میشود. حکومت مودی همچنین دهان مطبوعات را میبندد و چهرههای مخالف را ساکت میکند.
در نتیجه دولت بایدن که خود را به عنوان یک مدافع آرمانهای دموکراتیک معرفی میکند، در شرایطی که شراکت خود با هند را بر پایه این «ارزش مشترک» توصیف میکند، در وضعیتی متزلزل قرار گرفته است.
با این حال او به این سیاست خود ادامه میدهد و همچنان بر اهمیت روابط با هند تاکید دارد. در ماه ژانویه، کاخ سفید اعلام کرد که ابتکارات فناوری مشترک دو کشور «بر اساس ارزشهای دموکراتیک مشترک و احترام به حقوق بشر جهانی شکل گرفته است».
مودی در سفر خود به واشنگتن قرار است در یک مراسم شام دولتی نیز که به افتخار حضور او برگزار میشود، حضور یابد، اقدامی که هدف آن تایید «پیوندهای گرم و دوستی» میان دو کشور است.
اما به خاطر داریم که همین دولت هند در ماه فوریه، فضا را برای یک اندیشکده برجسته هندی محدود کرد و ضربه بزرگی به آزادی اندیشه در این کشور وارد نمود. همچنین در ماه مارس حزب مودی، یکی از برجستهترین سیاستمداران اپوزیسیون هند را از پارلمان برکنار کرد و به صراحت دلیل اینکار را توهین او به نخست وزیر عنوان شده بود.
با این حال، حتی با ضعیفتر شدن ارزشهای مشترک دو کشور، منافع مادی مشترک آنها قویتر شده است. هند و ایالات متحده اکنون یک دشمن ژئوپلیتیکی آشکار و مشترک به نام چین دارند و هر یک میدانند که دیگری میتواند در مسیر غلبه بر این دشمن به مشترک به او کمک کند.
برای آمریکا، هند یک قدرت بزرگ و محوری در آسیا است که ضمن حضور در مسیرهای دریایی، مرز زمینی طولانی و مورد مناقشه با چین دارد. برای هند، ایالات متحده منبع جذابی از فناوری پیشرفته، آموزش و سرمایه گذاری است.
دهلی نو ممکن است هنوز روابط نزدیکی با مسکو داشته باشد، اما کیفیت نامشخص و تردید در خصوص اطمینانبخش بودن تسلیحات روسی به این معنی است که دست هند بیش از هر زمان دیگری برای خرید تسلیحات غربی باز است.
با این حال، برای سرمایهگذاری بر این منافع مادی مکمل، ایالات متحده باید این ایده را که ارزشهای مشترک میتواند بستر یک رابطه قوی را فراهم کند و روی آن شرطبندی کند را کنار بگذارد. در مقابل آمریکا باید پذیرش خود را برای تحمل رفتارهای هند که درچارچوب همگرایی بلندمدت قابل توجیه نیست، افزایش دهد. به عبارت دیگر آمریکا به جای اینکه هند را متحدی در مبارزه و تلاش برای ایجاد دموکراسی جهانی ببیند، باید دهلی را عنوان یک متحد خوب و مناسب با ظرفیتهای مشخص در نظر بگیرد. البته با توجه به اینکه واشنگتن برای دههها دهلی را با این عینک دیده، تغییر آسان نخواهد نبود اما این همگرایی مشترک باعث میشود تا هر دو طرف بفهمند که چگونه به این رابطه بنگرند و از تجارت خود به سود برسند.
شرط بندی بد
رهبران آمریکایی، بهویژه لیبرالها، مدتهاست بر این باور بودهاند که نهادهای دموکراتیک ویژگی تعیینکننده هویت هند هستند و همین مسئله دلیلی است برای اینکه دهلی مسحقق دریافت حمایت واشنگتن است.
به عنوان مثال، در سال ۱۹۵۸، سناتور جان کندی قطعنامهای دو حزبی را برای افزایش کمک به هند ارائه کرد، با این ایده که برای ایالات متحده حیاتی است که از یک دموکراسی نوپا در برابر تجاوزات کمونیستی حمایت کند. کندی در یک سخنرانی مهم اعلام کرد که «آینده دموکراتیک هند به طرز ظریف و خطرناکی فاجعه بار خواهد بود اگر رهبری این کشور از سوی غرب مورد حمایت قرار نگیرد.»
همانطور که دیپلمات سابق دنیس کوکس در هند و ایالات متحده نوشته در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی آیزنهاور چند صد میلیون دلار به هند کمک ارائه کرد تا بتواند این کشور را به اردوگاه غرب نزدیک کند. او در سال ۱۹۵۹ در افتتاحیه نمایشگاه جهانی کشاورزی در دهلی نو درباره لزوم کمکها به هند گفت و در شش ماه بعد این رئیس جمهوری آمریکا قراردادی چند ساله با دهلی امضا کرد که بر اساس آن و در چارچوب یک برنامه کمک غذایی تحت برنامه صلح ایالات متحده، مبلغ ۱.۲۸ میلیارد دلار به این کشور ارائه کرد چرا که کشاورزان هندی قادر به تامین نیازهای غذایی این کشور نبودند.
هم کندی و هم آیزنهاور اشتباه میکردند که امید داشتند با امتیاز دادن به هند میتوانند این کشور را به متحد آمریکا تبدیل کنند. در سال ۱۹۵۴ جواهر لعل نهرو، نخست وزیر وقت هند صریحا اعلام کرد که کشورش در جنگ سرد در میان غیرمتعهدها باقی می ماند و علاقهای ندارد به هیچ یک از دو جبهه شرق یا غرب بپیوندد.
جان کندی امیدوار بود در دیدار خود در سال ۱۹۶۱ با نهرو این رویکرد هند را تغییر دهد اما تمام تلاشهای او برای جذب هند بینتیجه بود. جانشنیان کندی هم در جنگ سرد به تدریج به صورت مشابهی از دهلی ناامید شدند.
در سال ۱۹۶۶ ایندیرا گاندی، نخست وزیر وقت هند دخالت آمریکا در ویتنام را بسیار تلخ خواند. او بعدا در سال ۱۹۷۱ با روسیه پیمان دوستی امضا کرد و در سال ۱۹۸۰ هم سفیر هند در سازمان ملل عملا تهاجم اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان را مورد تایید قرار داد.
با این وجود، سیاستگذاران ایالات متحده اغلب هند را در دهههای بعد تحسین میکردند و سیاستگذاران همچنان استدلال میکردند که اصول دموکراتیک هند این کشور را به یک شریک خوب تبدیل کرده است.
بیل کلینتون در سخنرانی خود در پارلمان هند در سال ۲۰۰۰ اظهار داشت که قدرت دموکراسی هند اولین درس مهمی است که به جهان آموخته است. دولتهای جورج دبلیو بوش و باراک اوباما هم به طور معمول از فرمول «قدیمی ترین و بزرگترین دموکراسی جهان» برای توصیف واشنگتن و دهلی نو و روابط دیرینه آنها استفاده می کردند.
اما با تمام این امتیازهایی که آمریکا به هند داده، عملکرد هندیها در سازمان ملل متحد نشان میدهد که آنها انتظارات واشنگتن را برآورده نکردهاند. در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ تنها ۲۰ درصد آرای هندیها در سازمان ملل با آرای آمریکا تطابق داشته است. در خصوص مسئله فلسطینی ها و اسرائیلی ها این تطابق حتی کمتر هم میشود.
هند در مقابل از بزرگترین ابتکارات بینالمللی آمریکا هم فاصله گرفته است. به عنوان مثال این کشور هرگز به یک توافق تجاری به رهبری واشنگتن نپیوسته است و هیچ گاه کاری بیش از سخن گفتن درباره انگیزههای واشنگتن برای گسترش دموکراسی، چه در دوران پس از جنگ سرد، چه در طول تلاش های دولت بوش برای ترویج به اصطلاح برنامه آزادی، و چه در طول بهار عربی در سالهای اوباما انجام نداده است.
علیرغم این ناامیدیها، دولت بایدن همچنان به تلاش خود برای روابط نزدیکتر با هند ادامه داده و به شدت به ارزشهای ظاهراا مشترک دو کشور متمایل است.
جو بایدن مودی را به دو اجلاس دموکراسی در واشنگتن دعوت کرد. بایدن در دیدار ماه مه ۲۰۲۲ با مودی گفت که همکاری بین هند و ایالات متحده بر اساس «تعهد مشترک آنها به دموکراسی» بنا شده است.
هنگامی که آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه در ژوئیه ۲۰۲۱ از هند بازدید کرد، گفت که "روابط بین دو کشور بسیار مهم و بسیار قوی است زیرا این رابطهای میان دموکراسیهای دو کشور است.
در سفر مارس ۲۰۲۳ جینا ریموندو، وزیر بازرگانی به دهلی نو، او ضمن تمجید فراوان از مودی تاکید کرد که دو کشور با اصول دموکراتیک با یکدیگر متحد شدهاند.
اما باز هم دهلی نو کاخ سفید را در مورد سیاستهای مرتبط با ارزشهای لیبرال ناامید کرده است. برای مثال، این کشور روابط خود را با حکومت نظامی که دولت دموکراتیک میانمار را در سال ۲۰۲۱ سرنگون کرد، حفظ کرده و به آنها تسلیحات فروخته است.
دهلی نو نقش فعالی در گروههای چندجانبه منتقد ایالات متحده و غرب، مانند بریکس، ایفا میکند. دهلی همچنان در کنار مسکو ایستاده است. اندکی قبل از تهاجم روسیه به اوکراین، با وجود تهدید تحریمهای ایالات متحده، اقدام به خرید سامانههای دفاع هوایی اس-۴۰۰ روسیه کرد.
از زمان تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، دهلی نو از هر رأی قاطع سازمان ملل متحد علیه مسکو امتناع کرده و از از اعمال هرگونه محدودیت اقتصادی علیه روسیه خودداری کرده است. این کشور حتی پس از آغاز تهاجم، شروع به خرید انرژی بیشتر از روسیه کرده است
رفتار هند در مورد جنگ در اوکراین، به ویژه، خشم بسیاری از بزرگترین حامیان دهلی نو در کنگره ایالات متحده را برانگیخته است. سناتور کریس مورفی، دموکرات ایالت کنتیکت، که ریاست کمیته فرعی سنا مسئول جنوب آسیا را برعهده دارد، در این خصوص میگوید: «راستش را بگویم، من و بسیاری از همکارانم از ابهام هند در مواجهه با بزرگترین تهدید برای دموکراسی از زمان جنگ جهانی دوم متحیر هستیم. در زمانی که دموکراسیها برای محکوم کردن تهاجم روسیه در حال بسیج هستند، در حاشیه نشستن هند در این خصوص نگرانکننده است.»
دشمنِ دشمنِ من
دور شدن هند از دموکراسی عمیقا مایه تاسف است. اما دهلی نو هنوز یک شریک ارزشمند برای واشنگتن است. هند علاوه بر اینکه پرجمعیتترین کشور جهان است، دارای پنجمین اقتصاد بزرگ جهان، دومین ارتش بزرگ جهان و کادر قابل توجهی از دانشمندان و مهندسان با تحصیلات عالی است.
این کشور زرادخانه بزرگی از سلاح های هستهای دارد و مانند ایالات متحده، به شدت نگران چین است، زیرا چین را قدرتی خطرناک میداند که قصد دارد نظم منطقهای و جهانی را به چالش بکشد. به نوعی، اکنون ممکن است بهترین لحظه برای همکاری ایالات متحده با هند باشد. سوال این است که واشنگتن تا کجا باید پیش برود.
در بسیاری از موارد، تصمیم برای کمک به هند آسان است. هنگامی که چین شروع به تجاوز به خاک هند در امتداد مرز چین و هند کرد و درگیریهای مرگبار بین ارتش دو کشور در سال ۲۰۲۰ به وجود آمد، واشنگتن به درستی تجهیزات و اطلاعات مورد نیاز را در اختیار دهلی نو قرار داد.
همچنین تحویل پهپادهای نظارتی از قبل برنامه ریزی شده را تسریع کرد. از آن زمان، مقامات ایالات متحده به درستی به این نتیجه رسیدهاند که میتوانند با رهبران هند گفتگوهای صریح تری نسبت به گذشته در مورد همکاریهای دفاعی چه در زمین و چه در دریا داشته باشند. آنها امیدوارند که تهدید چین، همراه با تهاجم فاجعه بار روسیه به اوکراین، فرصتی را در اختیار واشنگتن قرار دهد تا دهلی نو را وادار کند تا اتکای خود به تجهیزات نظامی ساخت روسیه را تغییر دهد.
همسویی بیشتر ایالات متحده و هند در مورد چین به این معنی است که دو کشور میتوانند در زمینه انواع خاصی از فناوری همکاری کنند. برای مثال، واشنگتن میتواند با دهلی نو برای ایجاد جایگزینهایی برای زیرساختهای اطلاعاتی و مخابراتی ساخت چین همکاری کند.
اما واشنگتن باید مراقب شیوههای برخورد با دهلی نو باشد. باید کاملا آگاه باشد که تمایل هند به همکاری با ایالات متحده ناشی از شرایط است، نه اعتقاد و باور و در نتیجه میتواند به سرعت ناپدید شود.
به هر حال دهلی نو بیشتر سالهای پس از جنگ سرد در خصوص نقشی که در آن زمان بین پکن و واشنگتن ایفا کرد، تردید دارد. دهلی هنوز بخشی از سازمان همکاری شانگهای است که توسط پکن تأسیس شده است. بسیاری از سیاستگذاران و تحلیلگران هندی ترجیح میدهند دنیای چند قطبی ایفای نقش کنند و هند آزادانه تصمیم بگیرد که در خصوص هر معادلهای جانب یکی از طرفین را که برای منافعش مناسبتر است بگیرد.
بنابراین، برای مقامات ایالات متحده، همکاری با هند باید به شدت برای مقابله با تهدیدات فوری ناشی از چین باشد. برای مثال، برای ایالات متحده خوب است که تمرینات نظامی مشترکی را با هند در نزدیکی مرز چین انجام دهد، همانطور که این دو کشور در نوامبر ۲۰۲۲ انجام دادند.
همچنین برای واشنگتن خوب است که به معاملات مبادلاتی دست یابد که آشکارا منافع آمریکا را پیش می برد، مانند قراردادی که به ایالات متحده در ازای انتقال فناوری محدود یا اطلاعات اضافی دسترسی به بنادر دریایی هند را میدهد.
اما وقتی سیاستهای ایالات متحده به افزایش همکاریها در خصوص مسئله چین نمیانجامد، نباید چندان نسبت به پیگیری آن تاکید داشت. برای مثال، ایالات متحده باید قبل از تصویب پیشنهادی که جنرال الکتریک در اوایل سال جاری برای تولید مشترک و انتقال فناوری ایالات متحده به هند برای موتورهای جت جنگنده پیشرفته ارائه کرده بود، بیشتر در این خصوص اندیشه کند. قرارداد جنرال الکتریک میتواند صنعت دفاعی بومی هند را برای چندین دهه تقویت کند، که ممکن است در بلندمدت به منافع ایالات متحده کمک نکند.
مقامات ایالات متحده باید درک کنند که هند در عمق وجودش، یک متحد برای واشنگتن نیست. رابطه این کشور با ایالات متحده اساسا با روابط مثلا یک عضو ناتو متفاوت است و هند هرگز آرزوی چنین اتحادی را نخواهد داشت. به همین دلیل، مقامات ایالات متحده نباید توافقات خود با هند را به عنوان بلوکهای سازنده روابط عمیقتر تعریف کنند.
این کشور کاندیدای طرحهایی مانند قرارداد AUKUS بین استرالیا، بریتانیا و آمریکا نیست (که به استرالیا در توسعه فناوریهای زیردریایی هستهای کمک میکند) زیرا چنین قراردادهایی مستلزم اشتراکگذاری آسیبپذیریهای امنیتی مهمی است که فقط دموکراسیهای لیبرال قوی دارند.
ارزشها و آرمانهای مشترک را میتوان با خیال راحت مبادله کرد. تعهد نامشخص هند به اصول دموکراتیک همچنین به این دلیل است که واشنگتن هرگز نمی تواند اطلاعات خود را با دهلی نو به همان صورتی که با شرکای پنج چشم خود (استرالیا، کانادا، نیوزیلند و بریتانیا) انجام می دهد، به اشتراک بگذارد.
اوباما زمانی پیشنهاد داده بود که یک کرسی دائمی در شورای امنیت به هند اختصاص داده شود، بد نیست که هیچکس آن پیشنهاد را نپذیرفت در واقع واشنگتن باید حمایت خود را از مشارکت بیشتر هند در سازمانهای بینالمللی بیشتر منطبق با منافع خود کند. هند و ایالات متحده در بسیاری از موضوعات مهم جهانی با یکدیگر اختلاف نظر دارند و در نتیجه نباید در این خصوص ایدههای فراتر از واقعیت در خصوص سطح همکاری میان دو کشور داشت.
فرار از رویابافی و تاکید بر واقعیت
از آنجایی دولت بایدن از جست و جوی یک رابطه خیالی مبتنی بر ارزشها دور و به برقراری رابطه بر پایه منافع متقابل با هند نزدیک میشود باید در این خصوص صریح عمل کند.
دولت بایدن باید به مخاطبان هندی و آمریکایی خود به طور یکسان توضیح دهد که نگرانیهای مشترک در مورد چین و طیف گسترده ای از منافع مشترک انگیزههای قوی و سازندهای برای همکاری ایجاد میکند.
کارهای زیادی وجود دارد که دو طرف میتوانند با هم انجام دهند. اما واشنگتن باید از تایید مکرر مودی بپرهیزد و به این روند پایان دهد. باید از کمک کردن برای شکلگیری یک غول غیرلیبرال آسیایی دیگر دست بردارد. ضمن اینکه دولت هند باید بداند که تصمیمات سیاسی داخلی این کشور این پتانسیل را دارد که روابط با واشنگتن را پیچیده و به خطر بیندازد. رای دهندگان هندی نیز باید این را بدانند.
دولت بایدن همچنین باید گزارشهای بیشتری بنویسد و منتشر کند که به طور دقیق سوابق هند را در مورد حقوق بشر، آزادیها و شیوههای دموکراتیک نشان دهد.
چنین تحلیلی باید برای رهبران ایالات متحده، از جمله سیاستگذاران پنتاگون و نظامیان انجام شود تا همه بفهمند «بزرگترین دموکراسی جهان» تا چه اندازه غیردموکراتیک است.
این گزارشها باید کاملا دقیق باشند چرا که حتما باعث اعتراض دیپلماتهای هندی خواهد شد. اما در عین حال بایدن نباید نگران این باشد که این انتقادات دهلی را از مسیر همکاری با واشنگتن خارج میکند.
اگر قرار است هند و آمریکا شرکای قدرتمندی باشند، هر دو طرف باید بیاموزند که چگونه اختلافات جدی را بدون اینکه آنها را زیر فرش پنهان کنند، حل و فصل کنند، حتی اگر این به معنای تحمل برخی مسائل ناخوشایند در طول مسیر باشد.
مقامات آمریکایی می توانند بدون عذرخواهی دیدگاه خود در خصوص مسائل داخلی هند را توضیح دهند، اتفاقی که همتایان هندی اغلب از آن استفاده میکنند.