گورباچف ​​تا پایان عمر خود، افراط و تفریط پوتین را مورد انتقاد قرار داد و به دور جهان سفر کرد و در مورد خطر سقوط روابط بین دو قدرت هسته‌ای برتر جهان هشدار داد.

به گزارش جماران به نقل از سی ان ان آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی روز سه شنبه در سن 91 سالگی درگذشت، در حالی که واشنگتن و کرملین در طرف مقابل جنگ داغ ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در اوکراین بودند، که تا حدی برای انتقام از فروپاشی شوروی ناشی از حکومت گورباچف ​​آغاز شد.

به سختی می توان منظور گورباچف ​​را برای مردم غربی در دهه 1980، پس از یکی از خطرناک ترین دوره های بن بست بین شرق و غرب، خلاصه کرد. پس از نسل‌ها رهبران سخت‌گیر، متخاصم، تندرو و مسن کرملین، او جوان، مدرن و تازه‌کار بود - یک بینا و اصلاح‌گر.

گورباچف ​​به طور ناگهانی این امید را القا کرد که رویارویی هسته ای که در نیمه دوم قرن بیستم جهان را درگیر کرد، تمدن را نابود نکند. رونالد ریگان، رئیس‌جمهور آمریکا و مارگارت تاچر، همنوع بریتانیایی‌اش، جنگ‌طلب‌ترین جنگجویان جنگ سرد بودند. اما به اعتبار آنها، آنها یک لحظه وعده را درک کردند - همانطور که نخست وزیر بریتانیا در مورد رهبر شوروی گفت: "ما می توانیم با هم تجارت کنیم."

همه روزی را به یاد دارند که ریگان به برلین رفت و در پس زمینه دروازه براندنبورگ - که توسط دیوار بتنی زشت و غیرانسانی بین شرق و غرب مخدوش شده بود - گفت: "آقای گورباچف، این دیوار را خراب کنید." در آن زمان، افراد کمی فکر می کردند که ممکن است. در واقع، برخی از دستیاران کاخ سفید این اظهارات را بیش از حد تحریک آمیز دانستند و سعی کردند ریگان را متقاعد کنند که آنها را نگوید. اما در نهایت، گورباچف در اقدامی بزرگ انسانی، آن دیوار را فرو ریخت.

گورباچف پس از یک سلسله گفتگوها و دیدارهای سرسام آور کاهش کنترل تسلیحات هسته ای با رهبران غربی، تبدیل به یک قهرمان در غرب شد. اما زمانی که شورش های مردمی علیه رژیم های کمونیستی در کشورهای پیمان ورشو در سال 1989 که منجر به آزادی اروپای شرقی، فروریختن پرده آهنین، پایان جنگ سرد و اتحاد مجدد آلمان شد، تصمیم او به مداخله با نیروی نظامی بود.

در غرب شیرخوار، یک منحوس در خانه

اما در حالی که گورباچف ​​در غرب به عنوان یک شیرخوار شناخته می‌شد، در خانه به عنوان یک منفور شناخته شد. اکنون اغلب فراموش می شود که هدف او لزوماً فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی نبود. از بسیاری جهات، دست او به دلیل دهه‌ها انحطاط اقتصادی در سیستم کمونیستی و تأثیر زیان‌آور مسابقه تسلیحات هسته‌ای با غرب بود.

اما در تلاش برای نجات سیستم، نیروهایی را به راه انداخت که آن را نابود کردند. تأثیر او به دور از اعلام «پایان تاریخ» همانطور که اغلب در آن زمان گفته می‌شد، عواقبی را ایجاد کرد که هنوز در روز مرگش قابل احساس بود، در حالی که مسکو و غرب دوباره در سردی به سبک جنگ سرد درگیر شدند.

گورباچف ​​در خانه دو ایده کلی داشت، گلاسنوست (باز بودن) و پرسترویکا (تجدید ساختار). فروپاشی سریع اتحاد جماهیر شوروی، که پرسترویکا باعث انشعاب آن شد، شرایط شدید اقتصادی، بی نظمی و ضربه ای به غرور ملی آورد. همه اینها به شرایطی اضافه شد که در نهایت مرد قدرتمندی مانند پوتین را برای بسیاری از روس ها جذاب کرد.

در لحظه ای که گورباچف ​​از اعزام ارتش سرخ به اروپای شرقی برای نجات بلوک کمونیستی خودداری کرد، پوتین در کنار KGB در آلمان شرقی مستقر شد و نیش فرار مسکو را احساس کرد. او سقوط امپراتوری شوروی را یک فاجعه تاریخی دانست. و هنگامی که پوتین به قدرت رسید، شروع به بازگرداندن اعتبار ملی مجروح روسیه کرد.

اکنون جهان با یک رهبر در کرملین پوشیده شده است که برخلاف گورباچف ​​آماده است نقشه اروپا را به زور بازسازی کند - حتی اگر احیای پیمان ورشو دور از دسترس او باشد، با میلیون ها نفر در اروپای شرقی اکنون به طور موثر میراث گورباچف ​​را زنده می کنند. در جوامع دموکراتیک و آزاد

حکومت گورباچف ​​از دیدگاه غرب خالی از ایراد نبود. او در سال 1991، ماه‌ها قبل از ترک قدرت، تانک‌هایی را به لیتوانی فرستاد تا امیدهای استقلال در کشورهای بالتیک را در هم بشکند. و او پس از بیان اینکه از الحاق کریمه به پوتین حمایت می کند، به مدت پنج سال از حضور در اوکراین محروم شد.

اما گورباچف ​​تا پایان عمر خود، افراط و تفریط پوتین را مورد انتقاد قرار داد و به دور جهان سفر کرد و در مورد خطر سقوط روابط بین دو قدرت هسته‌ای برتر جهان هشدار داد. اینکه از او به‌عنوان یک غول در غرب یاد می‌شود و در داخل کشور منفرد، از شکاف درک و تجربه می‌گوید که دوباره روابط شرق و غرب را مسموم می‌کند.

گورباچف ​​هرگز از سوگواری همسر محبوبش، رایسا، که در سال 1999 بر اثر سرطان خون درگذشت، دست برنداشت. اکنون، او و معاصرانش را از لحظه ای برجسته در تاریخ دنبال کرده است - ریگان، تاچر، رئیس جمهور جورج اچ دبلیو. بوش، هلموت کهل، صدراعظم آلمان و فرانسوا میتران، رئیس جمهور فرانسه - به قبر.

در همه جا به جز روسیه، از او به عنوان یکی از آن شخصیت های نادر در تاریخ یاد می شود که از نظر شخصیت و بینش واقعاً جهان را تغییر داد.

 

شایان ذکر است رسانه‌های روسیه بامداد امروز چهارشنبه (به وقت تهران) گزارش دادند میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی در سن ۹۱ سالگی درگذشت.

گورباچف متولد ۲ مارس ۱۹۳۱ (۱۱ اسفند ۱۳۰۹) بود. او از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بود اما دسامبر ۱۹۹۱ بعد از یک کودتای داخلی موسوم به «کودتای آگوست» سرانجام استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی هم فروپاشید.

آنالنا بائربوک وزیر خارجه آلمان در پیامی به زبان آلمانی در صفحه شخصی خود در توئیتر، به خبر درگذشت میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی واکنش نشان داد.

این مقام ارشد آلمان در پیام خود به تعریف و تمجید از میخائیل گورباچف پرداخت و از نقش او در زمینه اتحاد آلمان شرقی و آلمان غربی به نیکی یاد کرد.

در تاریخ سوم اکتبر ۱۹۹۰ بود که با پیوستن نواحی جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) به جمهوری فدرال آلمان (آلمان غربی) اتحاد آلمان شکل گرفت و برلین پایتخت این کشور واحد شد.

اتحاد آلمان در شرایطی انجام شد که اتحاد جماهیر شوروی که روابط نزدیکی با آلمان شرقی داشت، با بحران‌های متعددی مواجه بود و در نهایت کمی بیش از یک سال بعد، فروپاشید.

آنالنا بائربوک در پیام توئیتری خود نوشت: «میخائیل گورباچف به خود اجازه داد که در لحظات سرنوشت‌سازی برای تاریخ ما، صلح و فهم متقابل بین مردم راهنمای او باشد. پایان جنگ سرد و اتحاد آلمان میراث اوست. ما در غم از دست دادن دولتمردی که تا ابد قدردان او هستیم، سوگواری می‌کنیم».

به گزارش روز سه شنبه ریانووستی، بیمارستان مرکزی بالینی گفت: میخائیل سرگیویچ گورباچف ​​عصر امروز پس از یک بیماری شدید و طولانی درگذشت.

مردی که به انجام اصلاحات کلیدی سیاسی و اقتصادی در اتحاد جماهیر شوروی و کمک به پایان دادن به جنگ سرد اعتبار داشت، برای مدتی در وضعیت نامناسبی قرار داشت.

دیمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین به ریانووستی گفت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه تسلیت خود را ابراز کرد.

ریانووستی افزود، پوتین روز چهارشنبه پیامی را برای خانواده و دوستان گورباچف ​​ارسال خواهد کرد.

دیگر رهبران جهان نیز روز سه‌شنبه به گورباچف ​​ادای احترام کردند و جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در بیانیه‌ای او را «مردی با بینش قابل توجه» خواند.

بایدن گفت: به عنوان رهبر اتحاد جماهیر شوروی، او با پرزیدنت ریگان برای کاهش زرادخانه هسته‌ای کشورمان کار کرد تا به مردمی که در سراسر جهان برای پایان دادن به مسابقه تسلیحات هسته‌ای دعا می‌کنند، کمک کند. جهان و آزادی بیشتر برای میلیون ها نفر.

اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا در توییتر نوشت که نقش گورباچف در پایان دادن به جنگ سرد "راه را برای اروپای آزاد باز کرد. این میراث میراثی است که ما فراموش نمی کنیم."

گورباچف با ماهیت برونگرا و کاریزماتیک خود، قالب رهبران شوروی را که تا آن زمان عمدتاً چهره های دور افتاده و یخی بودند، شکست. تقریباً از آغاز رهبری خود، او برای اصلاحات قابل توجهی تلاش کرد، بنابراین سیستم کارآمدتر و دموکراتیک تر کار می کرد. از این رو دو عبارت کلیدی دوران گورباچف: "گلاسنوست" (باز بودن) و "پرسترویکا" (تجدید ساختار).

او بعداً گفت: "من این اصلاحات را شروع کردم و ستاره های راهنمای من آزادی و دموکراسی، بدون خونریزی بود. بنابراین مردم گله ای نیستند که توسط یک چوپان هدایت می شود. آنها شهروند خواهند شد."

به گزارش ریانووستی به نقل از بنیاد گورباچف، وی در کنار همسرش در قبرستان نوودویچی در مسکو به خاک سپرده خواهد شد.

از کار در مزرعه تا ستاره در حال ظهور حزب

گورباچف ​​شروعی فروتنانه داشت: او در یک خانواده دهقانی در 2 مارس 1931 در نزدیکی استاوروپل به دنیا آمد و در کودکی، در کنار تحصیل به کار کشاورزی نیز می پرداخت و با پدرش که کارمند کمباین بود کار می کرد. در اواخر عمر، گورباچف ​​گفت که او "به ویژه به توانایی من در تشخیص فورا عیب در کمباین، فقط با صدای آن افتخار می کند."

او در سال 1952 به عضویت حزب کمونیست درآمد و در سال 1955 مدرک حقوق را در دانشگاه مسکو به پایان رساند. در اینجا بود که با هم دانشجوی خود رایسا تیتارنکو آشنا شد و ازدواج کرد.

در اوایل دهه 1960، گورباچف ​​رئیس بخش کشاورزی منطقه استاوروپل شد. در پایان دهه او به بالای سلسله مراتب حزب در منطقه رسید. او مورد توجه میخائیل سوسلوف و یوری آندروپوف، اعضای دفتر سیاسی، نهاد اصلی سیاستگذاری بخش کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت، که او را در سال 1971 به عضویت کمیته مرکزی انتخاب کردند و برای ستاره در حال ظهورشان سفرهای خارجی ترتیب دادند. .

در سال 1978، گورباچف ​​به مسکو بازگشت و سال بعد به عنوان عضو کاندیدای دفتر سیاسی انتخاب شد. سرپرستی او در کشاورزی شوروی موفقیت آمیز نبود. همانطور که او متوجه شد، سیستم جمعی اساساً از یک جهت دارای نقص است.

گورباچف ​​که از سال 1980 عضو کامل دفتر سیاسی بود، در سال 1982 زمانی که مربی او، آندروپوف، جانشین لئونید برژنف به عنوان دبیر کل حزب شد، نفوذ بیشتری پیدا کرد. او به عنوان دشمن فساد و ناکارآمدی شهرت پیدا کرد و سرانجام در مارس 1985 به مقام اول حزب رسید.

"مردی که می توان با او تجارت کرد"

گورباچف ​​با امید به انتقال منابع به بخش غیرنظامی اقتصاد شوروی شروع به بحث در مورد پایان دادن به مسابقه تسلیحاتی با غرب کرد.

با این حال، گورباچف ​​در طول شش سال ریاست‌جمهوری‌اش، همیشه برای تشکیلات حزبی سریع حرکت می‌کرد - که امتیازات آن را در معرض تهدید قرار می‌داد - و برای اصلاح‌طلبان رادیکال‌تر که امیدوار بودند دولت تک‌حزبی را از بین ببرند، بسیار کند بود.

او که ناامیدانه تلاش می کرد تا کنترل روند اصلاحات را حفظ کند، به نظر می رسید عمق بحران اقتصادی را دست کم گرفته بود. او همچنین به نظر می‌رسید که نقطه کوری برای قدرت مسئله ملیت داشته است: گلاسنوست در اواخر دهه 1980 فراخوان‌های بلندتری برای استقلال از بالتیک و دیگر جمهوری‌های شوروی ایجاد کرد.

او در سیاست خارجی موفق بود، اما در درجه اول از منظر بین المللی، با توجه به سایر رهبران جهان. مارگارت تاچر، نخست وزیر سابق بریتانیا، او را "مردی که می توان با او تجارت کرد" نامید.

در سال 1986، گورباچف ​​رو در رو با رئیس جمهور آمریکا، رونالد ریگان در نشستی در ریکیاویک، ایسلند، پیشنهاد خیره کننده ای ارائه کرد: حذف همه موشک های دوربرد که در اختیار ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی بود. آغاز پایان جنگ سرد بود.

او در سال 1990 جایزه صلح نوبل را "به خاطر نقش پیشرو در روند صلح که امروز بخش های مهمی از جامعه بین المللی را مشخص می کند" دریافت کرد.

پیمانی که حاصل شد، پیمان نیروهای هسته‌ای میان‌برد، به‌عنوان یک ستون کنترل تسلیحات به مدت سه دهه دوام آورد تا اینکه در سال 2019، ایالات متحده رسماً از آن خارج شد و دولت روسیه اعلام کرد که به سطل زباله فرستاده شده است.

تندروها شورش می کنند

در حالی که توافقات کنترل تسلیحات گورباچف ​​با ایالات متحده می تواند به نفع شوروی نیز تلقی شود، جدایی برخی از کشورهای اروپای شرقی، و به دنبال آن اتحاد آلمان و عضویت آلمان در ناتو برای آلمان متحد جدید (آلمان غربی قبلاً در ناتو بوده است. ) کمونیست های قدیمی را خشمگین کرد.

در آگوست 1991، تندروها به اندازه ی کافی نوشیده بودند. با گورباچف ​​در تعطیلات در کریمه، آنها شورش کردند. بوریس یلتسین، رئیس جمهور بزرگترین جمهوری شوروی - روسیه - و منتقد سرسخت اصلاحات نیمه راه گورباچف، با این وجود به کمک او آمد و کودتاچیان را شکست داد.

اما در سراسر اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری ها -- یکی پس از دیگری -- در حال اعلام استقلال بودند و در 25 دسامبر 1991، گورباچف ​​از ریاست جمهوری شوروی استعفا داد. گورباچف ​​در حالی که سخنرانی استعفای خود را می خواند، میراث احتمالی او را تعریف کرد: "کشور آزادی را دریافت کرد، از نظر سیاسی و معنوی آزاد شد و این مهمترین دستاورد بود."

پرچم قرمزی که بر فراز کرملین، نماد اتحاد جماهیر شوروی به اهتزاز درآمد، پایین آمد. اتحاد جماهیر شوروی - تمام شده بود و یلتسین در کنترل بود. گورباچف ​​گفت: ما در دنیای جدیدی زندگی می کنیم.

در آوریل 2012، کریستین امانپور خبرنگار سی ان ان از گورباچف ​​پرسید که آیا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را مهندسی کرده است یا خیر.

گورباچف ​​گفت: "تا آخر" هیچ چیزی در سخنرانی های او وجود نداشت که از فروپاشی آن حمایت کند: "تجزیه اتحادیه نتیجه خیانت نومنکلاتوری شوروی، بوروکراسی و همچنین خیانت یلتسین بود. او در مورد همکاری صحبت کرد. او با من، با من روی یک معاهده اتحادیه جدید کار می کرد، پیش نویس پیمان اتحادیه را امضا کرد، آن معاهده را پاراف کرد. اما در همان زمان، او پشت سر من کار می کرد."

در سال 1996 گورباچف ​​در رقابت با یلتسین برای ریاست جمهوری روسیه نامزد شد اما کمتر از 1 درصد آرا را به دست آورد.

صحبت های بعد از ریاست جمهوری

سه سال بعد، گورباچف ​​عشق زندگی خود - همسر 46 ساله اش رایسا - را به دلیل سرطان از دست داد. این زوج یک دختر به نام ایرینا داشتند. او گفت: "در بدترین لحظات همیشه بسیار آرام و متعادل بودم. اما حالا که او رفته است -- نمی خواهم زندگی کنم. نقطه مرکزی زندگی ما از بین رفته است."

اما گورباچف ​​ادامه داد و در مورد خلع سلاح هسته ای، محیط زیست، فقر صحبت کرد - و به یاد همسرش، بنیاد رایسا گورباچف ​​را برای مبارزه با سرطان کودکان به همراه خانواده تأسیس کرد.

او پیش از این صلیب سبز -- برای رسیدگی به مسائل زیست محیطی -- و بنیاد بین المللی مطالعات اجتماعی-اقتصادی و سیاسی یا بنیاد گورباچف ​​را تأسیس کرده بود. در سال 2011، گورباچف ​​همچنین مراسم سالانه "جوایز گورباچف" را برای تجلیل از "کسانی که دنیا را به سوی بهتر شدن تغییر داده اند" راه اندازی کرد.

دخالت گورباچف ​​در سیاست روسیه نیز ادامه یافت. او از سال 2001 تا زمان استعفای خود در سال 2004 به دلیل درگیری با رهبری و رهبری حزب، رئیس حزب سوسیال دموکرات روسیه بود.

در سال 2007، او رئیس یک جنبش سیاسی جدید روسیه شد - اتحادیه سوسیال دموکرات ها، که به نوبه خود حزب مخالف دموکرات مستقل روسیه را تأسیس کرد.

او در سال 2012 به کریستین امانپور از سی ان ان گفت که موافق است دموکراسی روسیه "زنده" است، اما افزود: "خوب است... اینطور نیست. من زنده هستم، اما نمی توانم بگویم که خوب هستم." او توضیح داد که "موسسات دموکراسی در روسیه کارآمد نیستند، زیرا در نهایت آزاد نیستند."

میراث مختلط

گورباچف ​​در مصاحبه ای با سی ان ان در سال 2019 گفت که ایالات متحده و روسیه باید تلاش کنند تا با وجود تشدید تنش ها از ایجاد "جنگ سرد جدید" جلوگیری کنند. او گفت: "این ممکن است تبدیل به یک جنگ داغ شود که می تواند به معنای نابودی کل تمدن ما باشد. این نباید اجازه داده شود."

گورباچف ​​و در پاسخ به سوالی در مورد از بین رفتن معاهده 1987 که با ریگان امضا کرد، ابراز امیدواری کرد که چنین توافقنامه هایی برای کنترل تسلیحات دوباره احیا شوند.

وی گفت: «تمام توافقاتی که در آنجا وجود دارد حفظ شده و از بین نمی رود. اما اینها اولین گام ها برای نابودی [آن چیزی است که] در هیچ موردی نباید از بین برود.» او افزود که هدف نهایی کنترل تسلیحات باید خلاصی کامل از سلاح های هسته ای باشد.

زندگی گورباچف ​​پس از اتحاد جماهیر شوروی همچنین شامل برخی شگفتی‌ها بود، زیرا او با حضور در تبلیغات پیتزا هات و لویی ویتون تلاش می‌کرد تا برای اهداف خود پول جمع کند. در سال 2004 گورباچف ​​برای «پروکوفیف: پیتر و گرگ / بینتوس: آهنگ گرگ» جایزه گرمی را برای بهترین آلبوم گفتاری برای کودکان دریافت کرد، که او آن را به همراه بیل کلینتون رئیس جمهور سابق ایالات متحده و سوفیا لورن هنرپیشه ضبط کرد.

جوایز دیگر شامل مدال آزادی در سال 2008 از مرکز ملی قانون اساسی ایالات متحده و بالاترین افتخار روسیه، نشان سنت اندرو بود که در سال 2011 توسط رئیس جمهور وقت روسیه، دیمیتری مدودف، در هشتادمین سالگرد تولدش به او اعطا شد.

اما در نهایت، گورباچف ​​رهبری بود که  در کشورهای دیگر مورد احترام بود تا در داخل. در روسیه، عده‌ای او را به‌خاطر نابودی امپراتوری شوروی و برخی دیگر به خاطر حرکت بسیار کند در رهایی ملتش از چنگال کمونیسم مورد سرزنش قرار دادند. اما در غرب، او همچنان برنده جایزه صلح نوبل است که به پایان جنگ سرد کمک کرد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.