چندین انفجار در سال گذشته در شهرهای ترکیه به وقوع پیوست و انگشت اتهام یک بار به سمت داعش و بار دیگر به سمت پ.ک.ک نشانه رفت اما نکته جدیدی که در انفجار اخیر وجود دارد این است که این انفجار پس از دخالت نیروهای«سپر فرات» ترکیه رخ می دهد که وارد اراضی سوریه شده و در آستانه کنترل شهر «الباب»هستند آن هم پس از آن که شهر«جرابلس» را به کنترل خود درآوردند.
هنگامی که رئیس جمهوری ترکیه نیروهایی برای تجاوز به کشورهای همجوار می فرسند و مناطق«امن» در این کشورها ایجاد می کند و برگ برنده پناهندگان را به عنوان برگه برنده ای برای گروکشی از اروپا مورد استفاده قرار می دهد، بنابر این باید توقع مقاومت، اقدامات انتقامجویانه، انفجارهای تروریستی و احتمال انتقال«ویروس» تقسیم های نژادی و طایفه ای به عمق ترکیه دیر یا زود را داشته باشد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در یادداشتی در روزنامه رأی الیوم نوشت:روز یکشنبه روز انفجارهایی بود که در بیش از یک پایتخت و شهر خاورمیانه ای رخ داد و از قاهره شروع شد و از «عدن» عبور کرد و به «استانبول» رسید و هدف ازاین انفجارها انتقام، بی ثباتی و ایجاد حالت هرج و مرج خونین است.
بسیار دشوار است فقط درباره یک انفجار تامل کرد، همه آنها خطرناک هستند و خسارت های مادی و بشری زیادی به بار آوردند اما انفجار دوگانه استانبول که بیش از 44 کشته در پی داشت و نزدیک به 200 نفر در این انفجار زخمی شدند که بیشتر آنها پلیس ضد شورش بودند و در نزدیکی ورودی های محبوب ترین باشگاه فوتبال در پایتخت تاریخی(بشیکتاش) یک ساعت پس از پایان بازی ای که در زمین اش انجام شد، رخ داد با همه انفجارهای دیگر نه به دلیل بزرگی تلفات آن متفاوت است بلکه به دلیل آن که دارای نشانه هایی از پیامدهای قابل پیش بینی برای ترکیه و امنیت و اقتصادش و چه بسا همه منطقه دارد.
ترکیه اکنون شاهد آغاز همان سناریویی است که سوریه شش سال با آن مواجه شد اگر نگوییم برای ترکیه پرهزینه تر خواهد بود. جالب توجه این جاست که این انفجار در زمانی که رخ می دهد که جنگ حلب رو به پایان بود آن هم پس از عقب نشینی گروه های مسلح مورد حمایت ترکیه از بیشتر مناطقی که در شرق حلب در کنترل خود داشتند و انگشت های اتهام درباره کوتاهی و تحقیر به سمت «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه نشانه رفته است که برای نجات هم پیمانانش هیچ تحرکی از خود نشان نداد.
رئیس جمهوری ترکیه تهدید به انتقام و پیگرد تروریست ها در هر مکانی و از بین بردن آنها کرد و عملیات بازداشت به اجرا درآورد که 235 نفر از اعضای حزب دموکراتیک خلق ها را شامل شد آن هم پس از آن که یک گروه ناشناخته به نام «بازهای آزادی کردستان» مسئولیت انفجارهای روز یکشنبه را به عهده گرفت.
چندین انفجار در سال گذشته در شهرهای ترکیه به وقوع پیوست و انگشت اتهام یک بار به سمت داعش و بار دیگر به سمت پ.ک.ک نشانه رفت اما نکته جدیدی که در انفجار اخیر وجود دارد این است که این انفجار پس از دخالت نیروهای«سپر فرات» ترکیه رخ می دهد که وارد اراضی سوریه شده و در آستانه کنترل شهر «الباب»هستند آن هم پس از آن که شهر«جرابلس» را به کنترل خود درآوردند.
اردوغان شروع به در پیش گرفتن همان عقیده ای کرد که «جورج بوش» رئیس جمهوری سابق آمریکا در پیش گرفته بود یعنی رفتن به سراغ «تروریست ها» و جنگ با آنها در پایگاه های شان در خارج از اراضی ترکیه تا آن که به عمق اش نرسند و این همان چیزی است ایجاد پایگاه نظامی در «بعشیقه» در نزدیکی موصل که شامل دو هزار افسر و سرباز و تجهیزات نظامی را شامل می شود و دیگری در جرابلس و الباب و سومی در سومالی و چهارمی در قطر را تفسیر می کند.
عملیات انفجار اخیر در استانبول و عملیات مشابه آن در گذشته بر موفق نبودن این باور در جلوگیری از رسیدن انفجارها به قلب استانبول و پیش از آن در آنکارا و ضربه زدن به صنعت گردشگری و کم کردن سرمایه گذاری و جلوگیری از رسیدن سرمایه گذاری های جدید صحه می گذارد.
اقتصاد ترکیه که شکوفایی آن از بزرگترین دستاوردها و موفقیت های حزب«عدالت و توسعه» و اردوغان رئیس آن در مدت 13 سال گذشته است شروع به مواجه شدن با بحرانی شبیه بحران نظام مصر، دشمن سرسختش، کرده است. میزان رشد که در سال 2010 نزدیک به 10 درصد رسید اکنون شروع به کاهش کرده و به سه درصد رسیده است و لیره ترکیه نیز نیمی از ارزش خود را ،اگر نگوییم بیشتر، از دست داده است و اردوغان به کاهش ارزش آن بیشتر دامن زد زمانی که از ترک ها خواست که به عنوان راه حل برای رویارویی با این کاهش طلا بخرند اما به اشتباه خود پی برد و از این پیشنهاد عقب نشینی کرد هنگامی که از شهروندانش خواست ارزهای خارجی مانند دلار و یورو را با لیره عوض کنند و دست به این اقدام زد تا با این کار تبدیل به الگو شود و با روسیه و دیگر کشورها بر سر تکیه بر ارزهای داخلی به عنوان ابزار تبادل تجاری و به عنوان جایگزین ارزهای غربی به توافق رسید.
اردوغان که از رئیس جمهوری سوریه خواست به خواسته های مخالفان کشورش در ابتدای بحران سوریه گوش دهد و وی را مسئول درگیری های خونین به دلیل گوش ندادن به نصحیتش و روی آوردن به راه حل های امنیتی برای رویارویی با اعتراض ها در کشورش دانست اکنون خودش«همان اشتباه» را به شیوه ای دیگر مرتکب می شود با اذعان به اینکه تفاوت هایی وود دارد.اردوغان اکنون مشت آهنین را علیه مخالفان به کار می برد به طوری که با هواپیما و موشک به بمباران پایگاه های آنها ادامه می دهد و رهبران احزاب آنها را بازداشت می کند و آزادی ها را سرکوب می کند و ده ها هزار نفر را به زندان افکنده و مشت آهنین خود را با تغییر قانون اساسی برای تمرکز قدرت در دست رئیس جمهور با برقراری نظام ریاستی و در دست گرفتن همه اختیارات به دست خودش و تقویت سیطره یک حزب و یک رهبر تقویت می کند.
هنگامی که رئیس جمهوری ترکیه نیروهایی برای تجاوز به کشورهای همجوار می فرسند و مناطق«امن» در این کشورها ایجاد می کند و برگ برنده پناهندگان را به عنوان برگه برنده ای برای گروکشی از اروپا مورد استفاده قرار می دهد، بنابر این باید توقع مقاومت، اقدامات انتقامجویانه، انفجارهای تروریستی و احتمال انتقال«ویروس» تقسیم های نژادی و طایفه ای به عمق ترکیه دیر یا زود را داشته باشد.
همه انفجارهای تروریستی که عمق ترکیه را هدف قرار می دهد و جان بی گناه هان را می گیرد و ثبات کشور را از بین می برد بدون هیچ گونه بحثی محکوم شده است و هرگز توجیه آن قابل قبول نیست اما باید از سیاست هایی که بهانه ها و دلایلی که زمینه را برای آنها مهیا می کند بدون هیچ گونه محافظه کاری انتقاد کرد و بارزترین آنها تجاوز و ورود به کشورهایی که دارای حاکمیت و استقلال هستند و پناه بردن به راه حل های امنیتی و گفت و گو نکردن است.
ترکیه به شکل سریعی مهمترین ستون ثبات و رفاه اقتصادی اش و وحدت اراضی و دیموگرافی اش را از دست می دهد علاوه بر آن که بسیاری از دوستان و هم پیمانانش را نیز از دست می دهد و دوستان اندکی به دست می آورد و کسانی که برایش باقی ماندند هیچ گونه ثقل سیاسی ندارند و بیش از آن ترکیه به آنها نیاز داشته باشد آنها به ترکیه نیاز دارند.سکوت ترکیه درباره پاک سازی گروه هایی که خودش تاسیس و مورد حمایت قرار داد ضربه ای بود که کمر ترکیه که بسیاری فکر می کردند که سفت و غیرقابل شکستن است را شکست.
ما از بارزترین کسانی بودیم که از الگوی ترکیه در شکل نخست آن خوش مان آمد یعنی «صفر کردن مشکلات» و خواستار اقتدا به آن شدیم اما کشف کردیم که این الگو چقدر با سرعت زیاد در حال فروپاشی است و این را در حالی می گوییم که تلخی در حلق ماست.