روزنامه الاخبار لبنان به مناسبت سالروز بازداشت سعد حریری در عربستان در نوامبر سال 2017 مطلبى را به قلم حسین ابراهیم منتشر کرده است.
به گزارش جماران، عربستان سعودی برای دانستن دلایل عدم موفقیت خود در مقابله با بحران هایی که خود ایجاد می کند نیازی به مطالعه نداشت و انجام چنین مطالعه ای برای شناسایی ایرادات ارتباطی و سرزنش آن به دلیل وخامت اوضاع فایده ایى نداشته و کمک چندانی در سطح جایگاه و محبوبیت و حتی در سطح سیاسی به این کشور نخواهد کرد. با این حال، مطالعه داخلی توسط "مرکز پشتیبانی تصمیم"زیر نظر دیوان سلطنتی (مورخ مارس 2019) انجام شده ، که روزنامه الاخبار در ادامه جزئیات آن را منتشر می کند، که به دو رویداد برجسته یعنی دستگیری «سعد حریری» نخست وزیر سابق و ترور «جمال خاشقجی» روزنامه نگار عربستانی، اشاره میکند که منجر به شکافهایی در مکانیسمهای ارتباطات داخلی و بینالمللی حکومت شد.
بدتر از آن، بخشی از مسئولیت را بر عهده خود شخص می گذارد، که ویژگی بارز سیاست سعودی است، که در این مورد هیچ کس نمی تواند با آن برابری کند، از طریق مسئول دانستن "قربانی" برای سردرگمی جلاد خود، زیرا این سند نشان می دهد که حریری انتظار داشت کارهایی را انجام دهد که انجام نداده است یا او در انجام آن کوتاهی کرده است، با صحبت در مورد عدم شفافیت در موضع خود در برابر کسانی که استعفای او را نادیده گرفتند (یعنی کسانی که متوجه شدند استعفا داوطلبانه نبوده است) مخصوصا امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه.
حزب الله و ایران پیروز این نبرد
در آنچه که می توان محاکمه حریری به اتهام بی وفایی به ولیعهد محمد بن سلمان تلقی کرد، این مطالعه نشان می دهد که «حزب الله تلاش کرد و تا حد زیادی موفق شد تا این پرونده را به یک میهن پرستی تبدیل کند که به همه لبنانی ها مربوط می شود. که دراین مورد (ارائه) نامه آخر از طرف حریری بر آن تاکید می کند، حریرى پذیرفت که باید از فرصت استفاده می کرد و کاری می کرد که همه چیز علیه حزب الله شود. بحران فرصتی تاریخی برای قرار دادن موضوع تسلیحات حزب الله بر میز حل و فصل بود، با یک جدول زمانی معین و مشخص».
اما مهمترین نکته این است که این مطالعه در زمانی به مکان و زمان استعفای حریری میپردازد،که به بازنگری در عملکرد سیاسی نزدیک و نه فقط رسانهاى، آنها به مکان و زمان استعفای حریری می پردازند، از نظر آنها این مسایل از جمله جنبه های منفی هستند که در جریان این رویداد ظاهر شدند.
پس حکومت یا مرکز ارتباطات بینالملل در مورد تصمیم بن سلمان در این زمینه چه چیزی را میتواند تغییر دهد؟
این سند برتری رسانهای مخالفان پادشاهی را تأیید میکند و به نام رسانههای حزبالله و ایران اشاره میکند که «موفق به منحرف کردن توجه از نکات مهم پرونده، مانند تلاش برای ترور حریری (که در دلایل استعفای خود آورده است) و دخالت حزب در کویت (گروه عبدلى) و یمن و برخی تحلیلگران حتی بیشتر از کویت و یمن در مورد سوریه صحبت کردند.
از جمله نکات منفی که مطالعه برشمرده است، «مدیریت ضعیف رسانههای سعودی در برخورد با موضوع، فقدان آمادگی سیاسی خوب برای پیش بردن موضوع به سطوح بالاتر، لغزش به موضوعات خارج از هستهی موضوع، که موضوع اصلی را مطرح میکند، و برداشت منفی زیاد در همه زبان های خارجی درباره خبر استعفا». از جمله روزنامه نگارانی که در برخورد منفی با ترور حریری نام برده شد، سه تن از تلویزیون المنار به نام های مروه حیدر، یوسف فرناندز و زهرا توبة بودند و روزنامه نگار لبنانی که مروه نام داشت گزارش هایی تهیه کرn و توسط چندین تلویزیون و کانال از جمله «اى بى سى نیوز» و چندین روزنامه و وب سایت پخش و منتشر شد.
این مطالعه با مجموعهای از توصیهها ارائه میشود که مستلزم بررسی عمیق عملکرد رسانههای عربستان در بحرانها، و ایجاد یک هسته بزرگ بحران (رسانهای) است که اولین وظیفه آن هدایت قطبنمای عملکرد رسانهها است و از نویسندگان و تحلیلگران سعودی خواستند که وارد بحثهای خارج از موضوع نشوند، مانند تیتر روزنامه الدیار در مورد شتر و چادر که به راحتی توانستند ما را به دفاع از شتر و چادر بکشانند و ما موضوع مهم را فراموش کردیم.
در مورد ترور خاشقجی به افزایش واکنشهای منفی بینالمللی علیه پادشاهی اشاره کرد، زیرا این واکنشها برای بیش از یک ماه پس از ترور ادامه داشت و برخی از آنها در خروج از «ابتکار سرمایهگذاری آینده» در ریاض و تعلیق قراردادهای تسلیحاتی نقش داشتند.
روزنامه های بزرگ بین المللی، از جمله "واشنگتن پست"، "نیویورک تایمز"، "وال استریت ژورنال"، "فایننشال تایمز" و "گاردین" و همچنین مهم ترین ایستگاه های تلویزیونی مانند "سی ان ان" "اى بى سى نیوز" و "فاکس نیوز" و"بى بى سى" و "ام بى سى" و " روسیا الیوم" و " الجزیرة" بعلاوه بسیارى از پایگاههای خبری مانند "بلومبرگ" "میل انلاین" و " میدل ایست نیوز" در پوشش "منفی" رسانه های بین المللی از ترور گنجانده شد.
جایگاه کشورهای خلیج فارس
همچنین، این مطالعه برتری زیاد دیگر کشورهای خلیج فارس و برخی طرف ها مانند اسرائیل را در عملکرد در زمان بحران تایید می کند. به عنوان مثال، قطر شبکه ای از شرکت های مشاوره ایجاد کرده است که شامل 23 شرکت روابط عمومی برای ارائه مشاوره در زمینه های قانون، ارتباطات و استراتژی های فشار سیاسی برای پاسخ به تحریم عربستان سعودی، امارات، مصر و بحرین است، که توسط مدیر ستاد انتخاباتی ترامپ، بری بنت، رهبری می شود، علاوه بر افرادی که استخدام آنها برای تأثیرگذاری بر دولت ترامپ و جلسات مجمع عمومی سازمان ملل متحد بوده است. فهرستی متشکل از 250 شخصیت با نفوذ و تأثیرگذار نیز برای بهره مندی از آنها انتخاب شد، از جمله جوی الاهام و نیک موزین کسانی که بر سازمان صهیونیستی آمریکایی فشار وارد کردند.
بررسی عمیق عملکرد رسانه های سعودی در بحران ها باید انجام شود و یک هسته بحران برای بهبود آن ایجاد شود.
اما در ابوظبی، «سازمانهای دولتی برنامه ایی ارتباطی تهیه می کنند و با اداره ارتباطات دولتی آن را به اشتراک میگذارند در مواقع اضطراری یا بحثانگیز که منجر به پوشش رسانهای گسترده و سانسور شدید مردمی میشود که منجر به پیدایش تصور منفی عمومی یا موجب لطمه به شهرت نهاد دولتی در ابوظبی یا به طور کلی دولت مى شود ». و از طرفى«بحرین وظیفه بهبود وجهه دولت خود را در جریان اعتراض های سال 2011 و پس از آن به شرکت های روابط عمومی بین المللی سپرد. رژیم اسرائیل نیز شرکت های روابط عمومی را استخدام کرده است تا با برجسته کردن پیام مثبت در مشارکت خود در نوآوری و فناوری، توجه را از تجاوزهای نظامی خود به غزه منحرف کند.
تجزیه و تحلیل و توصیه ها
در مقابل، این مطالعه مدل ارتباطی حکومت عربستان سعودی، برنامهها و ابزارهای آن را تجزیه و تحلیل میکند و توصیههایی را ارائه میکند که این مدل را بهبود میبخشد، چرا که پادشاهی دارای سه نهاد مسئول ارتباطات است: مرکز ارتباطات دولت، مرکز ارتباطات بینالمللی و مرکز ارتباطات بینالمللی و وزارت امور خارجه. طی دو بحران مذکور مشخص شد که وظایف ارتباطی بینالمللی بین «مرکز ارتباطات بینالملل» وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجه دو برابر شده است.
این سند پیشنهاد می کند که این "همکاری روشن و حکومتی کردن برای یکسان سازی پیام های ارتباطات بین المللی" حل شود. و همچنین توصیه میکند «مرکز ارتباطات دولتی تابع وزارت اطلاع رسانی زیر نظر اداره پادشاهی قرار گیرد ، علاوه بر فعالسازی و شفافسازی وظایف آن، با تعیین استانداردها و دستورالعملهای ارتباط دولت در مواقع بحران و توزیع آن در همه قسمت های حکومت، باید برنامه هایی برای مهار بحران ها ایجاد کند، و سناریوهای پیشنهادی، طراحی اقدامات و رویهها برای ایجاد مرکز فرماندهی دولتی، متحد کردن پیامهای ارتباطی داخلی و خارجی دولت با تدوین برنامهای برای سازماندهی آنها، بسیج تلاشها برای تدوین یکپارچه پاسخ به بحران قبل از هرگونه تماس با رسانه ها داشته باشند، انتشار محتوای پاسخ مورد توافق قبلی و تایید شده توسط تمامی دستگاه ها و رسانه های دولتی و راه اندازی کمپین هایی علیه تجدید ساختار افکار عمومی به نفع دولت در صورت نیاز.
این سند همچنین پیشنهاد میکند به گنجاندن مرکز ارتباطات بینالمللی تحت مدیریت وزارت امور خارجه برای پیوستن به تلاشها، عقد قرارداد با شرکتهای روابط عمومی برای حمایت در شرایط بحرانی بینالمللی و ایجاد مشارکت با خبرگزاریهای برجسته، شبکههای تلویزیونی و گروههای فشار سیاسی. پادشاهی قبلاً به شرکت های روابط عمومی بین المللی از جمله "گروه هاربو" و " پیرسون مارستیلر "، و "ایدلمان" و "گروه پاپلیسز" برای دریافت مشاوره استراتژیک، ارتقای منافع خارجی خود و اعلام مواضع خود متکی بود. نسبت به امور داخلی و خارجی، به ویژه در ایالات متحده علاوه بر شرکتهای ذکر شده، این مطالعه پنج شرکت روابط عمومی و ارتباطات دیگر را شناسایی میکند، از جمله شرکتهای "هیل آند نولتون استراتژى" و "فرویدز" و "فلایشمان هیلارد" وگروه گلوبل پارک" و"ویبر شاندویک" که با دولتهای منطقهای و جهانی کار کردهاند.