روسیه خوشحالی خود را از به قدرت رسیدن گروه طالبان در افغانستان نمی تواند پنهان کند و تلاش می کند چهره این گروه را خوب نشان دهد.
به گزارش جماران به نقل از روسیا الیوم، «دمیتری ژیرنوف» سفیر روسیه در افغانستان دیدگاهش درباره ساعت های نخست بعد از اشغال کابل توسط طالبان را بیان کرد و اشاره کرد که شهر در آرامش و امن و امان به سر می برد.
سفیر روسیه در اظهاراتی مطبوعاتی در روز دوشنبه گفت: عناصری از طالبان تا بن دندان مسلح به سراغ ما آمدند و در اطراف سفارتخانه مستقر شدند تا هیچ دیوانه ای به آن نفوذ نکند.
وی افزود: زندگی در شهر کابل به حالت عادی برگشته است.مدرسه ها حتی مدرسه های دختران فعالیت خود را از سر گرفتند. غرب تلاش کرد ما را از هواداران طالبان بترساند و بگوید که آنها زنان را می خورند. زنان را نخوردند بلکه مدارسی برای دختران افتتاح کردند.
سفیر روسیه در کابل تأکید کرد که قصد دارد در سراسر شهر به همراه عناصر طالبان گردش کند تا خودش همه چیز را با چشمانش از نزدیک ببیند.
به گفته سفیر روسیه شهر به شکل غیرعادی آرام است و هیچ انفجار یا تیراندازی یا چیزی از این قبیل وجود ندارد.
سفیر روسیه در کابل در سخنانی جداگانه نیز تصریح کرد که عناصر طالبان به عنوان«صاحبان» و نه «اشغالگران» وارد کابل شدند و افرادی از این گروه در زمان ورود به شهر سجده کردند و بر زمین شهر بوسه زدند.
وی افزود: اشغالگران از این کارها نمی کنند بلکه اقدام به غارت و سرقت می کنند ولی اکنون چنین چیزی رخ نداده است و امیداریم که این وضعیت بعدا هم ادامه پیدا کند.
از سوی دیگر، در حالی که بسیاری از کشورها در تلاش هستند تا سفارتخانههایشان در کابل را خالی کرده و کارکنان خود را از افغانستان خارج کنند اما روسیه همچنان پابرجا باقی مانده است و به نظر میرسد از مدتها پیش خود را برای ورود طالبان به کابل آماده کرده بود.
طبق گزارش خبرگزاری فرانسه علیرغم اینکه این گروه تندرو، ریشههای خود را در جنگ علیه شوروی در دهه ۱۹۸۰ میداند اما دیدگاه روسیه درباره این گروه اکنون «واقعگرایانه» است.
بیانیه وزارت خارجه روسیه در روز دوشنبه تا حدودی این دیدگاه را نشان میدهد جاییکه اعلام کرد، وضعیت در کابل «در حال تثبیت» است و مدعی شد طالبان «بازگرداندن نظم عمومی» را آغاز کردهاند.
دیمیتری ژیرنوف، سفیر روسیه در کابل گفت که طالبان از پیش از این حفاظت از سفارت کشورش را آغاز کرده است و به مسکو اطمینان دادهاند که ساختمان در امنیت خواهد بود.
حتی یک مو از سردیپلماتهای روس کم نمیشود
او تاکید کرد که شبهنظامیان به روسها اطمینان دادهاند که «حتی یک مو از سر دیپلماتهای آنها کم نمیشود.»
این گردش روسیه، تضادی آشکار با آخرین باری دارد که طالبان در افغانستان در سال ۱۹۹۲ به قدرت رسیدند زمانی که مسکو تلاش کرد سفارت خود را از زیر آتش، پس از فاجعه دهساله جنگ تخلیه کند.
سه دهه بعد، کرملین با میزبانی مذاکرات در مسکو در چند نوبت، اعتبار بینالمللی طالبان را افزایش داد.
تحلیلگران میگویند هدف از این مذاکرات جلوگیری از ورود درگیریهای به کشورهای همسایه و افزایش تروریسم در همسایگان آسیای مرکزی است جایی که روسیه در این مکانها پایگاههای نظامی دارد.
نیکولای بوردیوژا، دبیر سابق سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری مسکو به خبرگزاری فرانسه گفت: «اگر میخواهیم صلح در آسیای مرکزی برقرار شود باید با طالبان مذاکره کنیم.» وی از اینکه سفارت روسیه همچنان در افغانستان فعال است تقدیر کرد.
طالبان به چندین کشور آسیای میانه اطمینان داده است که برنامهای در ارتباط با آنها ندارد گرچه این کشورها پیش از این، از تلاشهای جنگی واشنگتن در افغانستان حمایت لجستیکی کرده بودند.
ژیرنوف، سفیر روسیه نیز تایید کرد که طالبان به مسکو در این زمینه اطمینان داده است.
وی گفت که روسیه میخواهد افغانستان با «همه کشورهای جهان» روابط صلح آمیز داشته باشد و «طالبان پیش از این به ما قول داده بود.»
روسیه در به رسمیت شناختن طالبان عجله ندارد
در عین حال وزارت خارجه روسیه تاکید کرده است که عجلهای در ایجاد روابط نزدیک با دولت طالبان نخواهد داشت و گفت قبل از تصمیمگیری در به رسمیت شناختن این گروه، رفتارهای آنها را زیر نظر خواهد داشت.
از سوی دیگر همزمان با پیشروی طالبان در افغانستان در تابستان امسال، روسیه رزمایشهای خود را با ازبکستان و تاجیکستان که دو متحدش هستند، در مرز افغانستان به نمایش گذاشت.
آرکادی دوبنوف، کارشناس آسیای مرکزی میگوید مسکو اکنون بهدنبال تقویت حضور نظامی خود در منطقه است.
وی در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه اضافه میکند: «با اندازههای مختلف، این کشورها موظف خواهند بود تا مسکو را بپذیرند اما هیچکدام نمیخواهند حاکمیت خود را با امنیت عوض کنند.»
وی تاکید میکند که سه همسایه افغانستان در آسیای میانه یعنی ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان رویکردهای متفاوتی نسبت به این مناقشه دارند.
ازبکستان و ترکمنستان مذاکراتی در سطح بالا با طالبان داشتهاند و احتمالا حکومت طالبان را به رسمیت میشناسند در حالیکه تاجیکستان با طالبان درگیر نشده است.
گفتوگوی روسیه با طالبان ثمره چندین سال تلاش در جلب توجه این گروه است.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در ماه ژوئیه طالبان را «نیرویی قدرتمند» توصیف کرد و دولت افغانستان را به ایجاد مانع در پیشرفت مذاکرات متهم کرد.
ضمیر کابلوف، فرستاده کرملین در افغانستان روز دوشنبه به یک رسانه محلی گفت: «بی دلیل نبوده است که ما در هفت سال گذشته با جنبش طالبان ارتباط برقرار کردیم.»
این رابطه با توجه به اینکه ریشه طالبان در جنبش مجاهدین ضد شوروی از دهه ۱۹۸۰ بر میگردد بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
اما الکساندر باونوف از مرکز کارنگی مسکو میگوید روسیه اکنون معتقد است که طالبان از آخرین باری که در قدرت بود و در دهه ۱۹۹۰ به القاعده پناه داد، تغییر کرده است.
وی به خبرگزاری فرانسه گفت: «مسکو این نسخه از مجاهدین را دشمن خود نمیداند.»
گورباچف: اعزام نیرو به افغانستان از ابتدا محکوم به شکست بود
همزمان، میخائیل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی روز سهشنبه گفت که اعزام نیروهای ناتو به افغانستان از ابتدا محکوم به شکست بوده است.
گورباچف ۹۰ ساله، به خبرگزاری روسیه گفت: «آنها [ناتو و ایالات متحده] باید زودتر به شکست خود اعتراف کنند. نکته مهم در حال حاضر این است که باید از آنچه اتفاق افتاده درس بگیریم و مطمئن شویم که اشتباهات مشابه تکرار نمیشود.»
وی افزود: «حضور ایالات متحده از ابتدا یک حضور شکست خورده بود گرچه روسیه در مراحل اولیه از آن حمایت کرد.»
فاجعه آمریکا در افغانستان چگونه رخ داد؟
نیروهای امنیتی افغانستان که طی دو دهه اخیر با صرف حدود ۸۳ میلیارد دلار ساخته و آموزش دیده بودند، آنقدر سریع و ساده تسلیم طالبان شدند که حتی مقامهای آمریکایی را نیز غافلگیر کردند.
سرعت بالای پیشروی طالبان موجب شد ستیزهجویان این گروه در بسیاری از موارد حتی بدون اینکه گلولهای شلیک کنند مناطق مختلف را به تسلط خود درآوند.
طالبان در حالی قدرت را در این کشور در دست میگیرد که از این سرمایهگذاریهای گسترده آمریکاییها استفاده کرده و تجهیزات و تسلیحاتی چون خودرو، هلیکوپتر و اسلحه و مهمات را که با هزینه آمریکا به افغانستان آورده شده، به سادگی در اختیار خواهد گرفت.
به گزارش یورونیوز، این گروه ستیزهجو با فتح ولسوالیهای مختلف توانستهاند مجموعهای از تجهیزات مدرن آمریکایی را تحت اختیار بگیرند. یک مقام دفاعی آمریکایی که نخواست نامش فاش شود با تایید این مطلب به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «طالبان تجهیزات بسیار گستردهای را در اختیار خود گرفته است. سقوط دولت افغانستان نتیجه یک قضاوت نادرست و شرمآور در مورد پایداری نیروهای دولتی افغانستان است. قضاوتی که توسط ارتش ایالات متحده و نهادهای اطلاعای صورت گرفته است.»
شکست آمریکا در تولید ارتش و پلیس پایدار افغانستان و دلایل سقوط آنها در مقابل طالبان احتمالا سالها توسط تحلیلگران نظامی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ابعاد اساسی مسئله اما روشن است و بیشباهت به آنچه در عراق رخ داده نیست. این نیروهای «تو خالی» هرچند به برترین سلاحها مجهز هستند اما تا حدی زیادی از عنصر اصلی که همان انگیزه برای جنگیده است خالی شدهاند.
جان کربی، سخنگوی ارشد وزارت دفاع آمریکا روز دوشنبه با اشاره به اینکه با پول نمیتوان اراده خرید، افزود: «شما نمیتوانید رهبری را خریداری کنید. انگیزه و اراده هم با پول و تجهیزات به دست نمیآیند.»
داگ لوت، ژنرال بازنشسته ارتش که در دولتهای جورج بوش پسر و باراک اوباما به هدایت راهبرد جنگی آمریکا در افغانستان کمک میکرد معتقد است هرچند افغانها از منابع ملموس چیزهای بسیاری دریافت کردند، اما در منابع ناملموس آنها فاقد مهمترین چیزها بودند.
لوت میافزاید: «اصلیترین مسئله در یک جنگ استواری است. عوامل اخلاقی بر عوامل مادی غالب هستند. روحیه، نظم، رهبری و انسجام واحدها از تعداد نیروها و تجهیزات تعیینکنندهتر هستند. ما به عنوان خارجیها در افغانستان میتوانستیم مواد لازم را فراهم کنیم، اما فقط خود افغانها بودند که میتوانستند عوامل اخلاقی و معنوی ناملموس را ارائه دهند.»
این اتفاقات در حالی رخ داده که شورشیان طالبان با تعداد نیروهای کمتر، تسلیحات سادهتر و همچنین بدون برخورداری از نیروهای هوایی توانستند به عنوان نیروی برتر خود را به واقعیت میدانی تحولات افغانستان بدل کنند. سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده دامنه این برتری را تا حد زیادی دستکم گرفته بودند و حتی پس از آنکه جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا در ماه آوریل اعلام کرد که تمام نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج میکند، همچنان آژانسهای اطلاعاتی پیشبینی نمیکردند روند تحولات در این سمت و سو قرار گیرد.
استفان بیدل، استاد امور بینالملل و عمومی در دانشگاه کلمبیا و مشاور سابق فرماندهان آمریکایی در افغانستان در این خصوص به خبرگزاری آسوشیتدپرس میگوید: «اعلام بایدن برای زمان خروج از افغانستان دلیل سقوط نهایی بود. ما اگر از امید به عنوان یک اقدام استفاده نمیکردیم، متوجه میشدیم که عقبنشینی سریع نیروهای آمریکایی سیگنالی به نیروهای دولتی افغانستان میدهد که آنها رها شدهاند.»
بیدل میافزاید: «مشکل خروج آمریکا این است که این سیگنالهای سراسری را به صورت ناگهانی ارسال کرد و همه آنها را به یک شکل خواندند. پیش از ماه آوریل نیروهای دولتی افغانستان به آرامی اما پیوسته در حال شکست در جنگ بودند و وقتی فهمیدند شرکای آمریکایی آنها به خانه میروند، ایده تسلیم شدن بدون جنگ، همچون یک آتشسوزی گسترده به سراسر نیروهای دفاعی این کشور تسری یافت.»
ایالات متحده در طول این دو دهه تلاش کرده پایههای سیاسی دولت در کابل را گسترش دهد و به دنبال ایجاد دموکراسی در کشوری برود که مملو از فساد گسترده و سازماندهی شده در کلیه نهادهای اداری و نظامی آن بود.
طی سالهای اخیر، رهبران نظامی ایالات متحده، مشکلات را کماهمیت جلوه میدادند و تاکید میکردند که موفقیت در راه است. در سال ۲۰۱۵ کریس میسون استاد مطالعات جنگ در موسسه مطالعات استراتژیک کالج جنگی ارتش در مورد شکست ارتش و درس گرفتن از جنگهای گذشته کتابی نوشته بود. او در آن کتاب به مسئله افغانستان هم پرداخته بود.
کریس میسون در آن کتاب مینویسد: «در مورد افغانستان باید بدانیم که پیشتر ایالات متحده دو بار در ویتنام و عراق در سطح راهبردی در این مسیر پیش رفته است و حالا هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که به ما بگوید نتایج در افغانستان متفاوت خواهد بود.»
آقای میسون همچنین پیشبینی کرده بود که پوسیدگی در نظام سیاسی افغانستان امری اجتناب ناپذیر است و تنها مسئله این است که شکست و سقوط دولت چه زمانی اتفاق میافتد.
با وجود تمام اتفاقات رخ داده، برخی از عناصر ارتش افغانستان سخت در مقابل طالبان جنگیدند و از جمله کماندوها که تلاشهای قهرمانانه آنها هنوز به کامل ثبت نشده است.
آنتونی کوردسمن، تحلیلگر قدیمی جنگ افغانستان در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی میگوید: «نیروهای امنیتی که در افغانستان توسط آمریکا و متحدینش در ناتو ایجاده شده بودند، به یک «خانه پوشالی» بدل شد که به راحتی هم سقوط کرد. دلیل این سقوط هم شکست رهبران غیرنظامی ایالات متحده آمریکا و همچنین دیگر متحدین این کشور بودهاند.»
رزمایش نیروهای افغان تا حد زیادی به وسعت حضور آمریکا وابسته بود به طوری که حتی حقوق سربازان افغان نیز توسط پنتاگون پرداخت میشد. این در حالی است که میزان فساد در میان این سربازان و افسران نظامی بسیار بالا بوده است.
به گفته دفتر بازرسی کل ویژه افغانستان که در سال ۲۰۰۸ ایجاد شده است از حدود ۱۴۵ میلیارد دلار که دولت آمریکا برای بازسازی افغانستان هزینه کرده حدود ۸۳ میلیارد دلار به توسعه و حمایت نیروهای ارتش و پلیس اختصاص یافته است. این ۱۴۵ میلیارد دلار علاوه بر ۸۳۷ میلیارد دلاری است که ایالات متحده در جنگ هزینه کرد. جنگی که با حمله در اکتبر ۲۰۰۱ آغاز شد.
این ۸۳ میلیارد دلار سرمایهگذاری انجام شده برای نیروهای افغان در ۲۰ سال اخیر تقریبا دوبرابر بودجه سال گذشته برای کل قوای تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا و کمی بیشتر از بودجه سال گذشته واشنگتن برای کمکهای مواد غذایی برای حدود ۴۰ میلیون آمریکایی بوده است.
کریگ ویتلوک، روزنامهنگار در کتاب خود با عنوان «برگهای افغانستان» نوشته است که مربیان آمریکایی سعی کردهاند روشهای غربی را به نیروهای تازهکار افغان تحمیل کنند. در حالی که آنها به این فکر نکردند که آیا در حال سرمایهگذاری دلارهای مالیاتدهندگان آمریکایی در یک ارتش واقعا پایدار هستند یا خیر؟
وی همچنین در آن کتاب مینویسد با توجه به اینکه استراتژی جنگی آمریکا به عملکرد ارتش افغانستان بستگی داشته پنتاگون به طور شگفتانگیزی به این پرسش توجه کمی کرد که «آیا افغانها حاضرند برای دولت جانشان را فدا کنند یا خیر؟»