هدف پنهانی آمریکا از خروج از افغانستان تقویت هولدینگ ترور تندروها در خاک افغانستان و سوق دادن آن به سمت فدراسیون روسیه، در درجه اول به سوی مناطقی است که جمعیت مسلمان در آنها زندگی می کنند.

 

به گزارش جماران، وب سایت جئوپلتیکای کرواسی در گزارشی نوشت: در اوایل دهه 80 قرن گذشته، آمریکا تصمیم گرفت با مداخله مسلحانه اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان به وسیله سازمان های شبه نظامی متشکل از اسلام گرایان افراطی مقابله کند. این ایده که در ذهن «زبیگنیو برژینسکی» محقق سیاسی و استراتژیست آمریکایی به دنیا آمده، تقریباً در طول یک دهه جنگ کارآیی خود را به اثبات رسانده است. با گذشت  زمان، این جنگ برای اتحاد شوروی به سادگی غیرقابل تحمل شد. نیروهای شوروی از افغانستان خارج شدند. کابل به دست گروه های مختلف اسلام گرا سپرده شد. اعضا و طرفداران دولت قبلی به طور دسته جمعی به دار آویخته شدند.

اکنون، پس از رفتن آمریکایی ها از افغانستان، دیگر جایی برای تصمیمات خردمندانه باقی نمی ماند. طالبان و گروه های اسلام گرای افراطی وابسته دوباره کنترل کابل و تمام افغانستان را در دست خواهند گرفتند. آمریکایی ها برای تأثیرگذاری بر اقدامات خود، زیرساخت اطلاعاتی قدرتمندی را در آنجا به جا گذاشتند. پاکستان همسایه، بار دیگر به یک رابطه مهم برای سیاست های آمریکا و اروپا تبدیل خواهد شد. اسلام آباد در حال حاضر به طور آشکار به آمریکا هشدار می دهد که قصد دارد نقش خود را در نظارت بر طالبان حفظ و گسترش دهد.

به نظر می رسد سیاستمداران آمریکایی و اروپایی به طور مخفیانه امیدوارند که پس از آنکه سازمان های اسلامی  فضای جدیدی برای مانور در افغانستان را به دست بیاورند، آنها با وجود تمام اقدامات سیاسی، اطلاعاتی و نظامی روسیه، قادر خواهند بود بر تنها هدف باقی مانده در منطقه - روسیه متمرکز شوند. از این گذشته، خروج  نیروهای آمریکایی به دلیل شکست در جنگ نبود. هزینه اشغال آن چنانی برای آنها نبود. نه، این یک گام  استراتژیک اندیشیده شده است. هدف این گام تقویت هولدینگ ترور اسلامگرایان در خاک افغانستان و سوق دادن آن به سمت فدراسیون روسیه، در درجه اول به سوی مناطقی است که جمعیت مسلمان در آنها زندگی می کنند.

برای دستیابی به این هدف، کافی است که دولت مرکزی فعلی افغانستان آنقدر ضعیف شود که مجبور شود به  طالبان، القاعده (ممنوع در روسیه) و بقیه نمایندگان هولدینگ تروریسم رو آورد.

روسیه هم این مسئله را می داند. در همین راستا «نیکلای پاتروشف» دبیر شورای امنیت روسیه کشورهای غربی را از استفاده از مساله افغانستان به عنوان حربه سیاسی برای دستیابی به اهداف ژئوپلیتیک برحذر داشت.

وی امروز پنجشنبه در کنفرانس بین المللی امنیتی مسکو اظهار داشت: ما به این نکته توجه داریم که آمریکا و ناتو به وعده خود برای کمک های مادی به دولت افغانستان، حمایت از نیروهای امنیتی این کشور،  تامین شرایط فعالیت فرودگاه بین المللی کابل و حل سایر مسائل اولویت دار پایبند خواهند بود.  

 دبیر شورای امنیت روسیه گفت: در همین حال معتقدیم که استفاده از مساله افغانستان برای حل مسائل ژئوپلیتیکی ازجمله تقویت و افزایش حضور نظامی بازیگران غیرمنطقه ای در منطقه آسیای مرکزی غیرقابل قبول است.

وی خاطرنشان کرد که روسیه خواهان آغاز گفت و گوهای بین گروه های داخلی افغانستان با کمک شرکای بین المللی است.  

دبیر شورای امنیت روسیه در مورد مذاکرات سازش بین افغانستانی گفت که روسیه در این مذاکرات ازجمله در فرمت مذاکرات مسکو مشارکت فعال دارد. 

دبیر امنیت ملی روسیه با اظهار تاسف  از اینکه کشورهای دیگر، همکاری با روسیه علیه تروریستها در سوریه را ضروری ندانستند، گفت: تشدید اوضاع در افغانستان، با خروج نیروهای آمریکایی و ناتو، به رشد تروریسم در این کشور کمک می کند.

وی افزود: علاوه بر آن تلاش می کنیم که از مکانیسم های موجود همکاری از طریق سازمان همکاری شانگهای، سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان جامعه کشورهای مشترک المنافع (همسود) برای این منظور حداکثر استفاده را بکنیم. 

پاتروشف هشدار داد: بدتر شدن اوضاع افغانستان که با خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از این کشور به چشم می خورد، موجب رشد تروریسم در این کشور می شود. 

وی خاطرنشان کرد که تروریست های داعشی و القاعده در افغانستان در حال افزایش تحرکات خود هستند. 

پاتروشف گفت: در دوره حضور کشورهای غربی در افغانستان، تولید مواد مخدر در این کشور ده ها برابر افزایش یافته و دست کم 40 برابر رشد کرده است. به گفته وی، تولید و قاچاق مواد مخدر، منبع مالی بسیار بزرگی برای تروریست ها در افغانستان بوجود آورده است. 

در سال 1928، تأثیرگذارترین سازمان اسلام گرای سنی، اخوان المسلمین (ممنوع در روسیه) بر پایه اسلام سیاسی و مقاومت همه عرب در برابر قدرت استعمار در مصر ظاهر شد.

هدف آنها ایجاد خلافت اسلامی با قوانین شرعی در سراسر فضای سیاسی عرب و مسلمان ، از بین بردن سلطه غرب بر کشورهای جهان اسلام بود. ایمن الظواهری، رهبر القاعده نیز یکی از اعضای برجسته اخوان المسلمین بود.

در جریان جنگ سرد، آمریکا و غرب، همراه با شرکای سعودی خود، از اخوان المسلمین برای مبارزه با نفوذ رو به رشد شوروی در خاورمیانه و آفریقا استفاده کردند.  در آن زمان مبانی دستکاری آمریکا و غرب از سازمان های اسلامی و استفاده از آنها برای اهداف منطقه ای و جهانی شان  فراهم شد. این روند تا امروز ادامه دارد.

اما وقتی «انور سادات» رئیس جمهور مصر با میانجیگری آمریکا، با رژیم اسرائیل پیمان صلح امضا کرد، وی در یک رژه نظامی در قاهره در سال 1981 کشته شد. پس از دستگیری سازمان دهنده سوء قصد، ایمن الظواهری رهبر قدرتمندترین گروه، جهاد اسلامی مصر شد. ترور انور سادات اولین اعتراض آشکار اسلامگرایان علیه دست اندرکاران آمریکایی و غربی بود. این رویداد نشان داد که کنترل فرآیندهای درون گروه های اسلامگرای افراطی کاملاً غیرممکن است. سیاستمداران آمریکایی فهمیدند که اگر می خواهند از اسلام گرایان استفاده کنند ، ناگزیرند بی سر و صدا با مصالحه و خسارت های همراه موافقت کنند.

استراتژیست های آمریکایی پس از حمله اتحاد شوروی به افغانستان همین کار را کردند و در سکوت با عواقب احتمالی موافقت کردند. از طریق پاکستان، طالبان به طور منظم تجهیزات، سلاح و افراد و همچنین زخمی ها را حمل می کردند. ایمن الظواهری و اسامه بن لادن متحد آمریکا شدند. خروج نیروهای شوروی از افغانستان آنها را به یک عامل جهانی تبدیل کرد.

افکار عمومی غربی از آنها به عنوان مبارزان علیه تهدید کمونیستی تحسین کردند. در همین زمان، هیچ کس به محتوای برنامه های طالبان، حامیان گروه امارت اسلامی افغانستان و القاعده بن لادن توجه نکرد. و دیگر نیازی به انتظار برای ضربه اسلامگرایان به متحد آمریکایی برای مدت طولانی نبود. علی رغم نظارت دقیق توسط سرویس های اطلاعاتی غربی و آمریکایی، القاعده موفق به انجام حملات تروریستی خونین در 11 سپتامبر 2001 در آمریکا شد. مداخله آمریکا و متحدانش در افغانستان، که با موافقت سازمان ملل متحد به دنبال آن انجام شد، امارت افغانستان را نابود کرد، اما القاعده را که القاعده عراق و سرانجام داعش (ممنوع در روسیه)  از آن خارج شد، نابود نکرد.

پس از تصرف و ویران کردن عراق در سال 2003، آمریکایی ها پروژه بزرگ ژئواستراتژیک جدید خود را با عنوان «خاورمیانه جدید» آغاز کردند. آمریکایی ها و انگلیسی ها به منابع و مسیرهای قابل اطمینان تأمین انرژی و همچنین ورود آزاد سرمایه های غربی به بازار خاورمیانه نیاز داشتند. به عبارت دقیق تر ، «خاورمیانه جدید» تنها بخشی از پروژه جهانی آمریکایی «قرن جدید آمریکایی» بود.

تحقق بخشیدن به طرح تغییر شکل ژئوپلیتیکی ویرانگر خاورمیانه با سازماندهی دقیق انقلاب های به اصطلاح «بهار عربی» و معرفی آنها به منزله جنبش های مردمی دموکراتیک خودجوش آغاز شد. در واقع، این انقلاب های سنی بود که رژیم های سکولار را از بین برد، کشورهایی را ویران کرد که می توانستند رژیم اسرائیل، منافع آمریکا و غرب را تهدید کنند، خونریزی  و موجی از پناهندگان را برانگیختند.

در نهایت، این امر منجر به ایجاد یک شبکه تروریستی واحد شد. داعشی که از القاعده عراق ظاهر شد با حمایت عربستان سعودی، سلطنت های خلیج فارس، ترکیه و دیگر بازیگران منطقه سنی شروع به تصرف بخش های عظیمی از سوریه و عراق کرد؛ بدون اینکه با مخالفت جامعه جهانی روبرو شود. نسل کشی، از جمله نسل کشی فرهنگی، در مقیاسی بی سابقه گسترش یافت.

وقتی داعش کار اصلی خونین خود را در راستای منافع آمریکا، غرب و اسرائیل انجام داد و برای حامیان مالی منطقه خود (ترکیه ، اردن ، عربستان سعودی) خطرناک شد، زمان نابودی آن فرا رسید. ائتلاف ضد تروریستی به دنبال پراکنده کردن ستیزه جویان و پیروان آنها برای مبارزه با داعش حرکت کرده است. آمریکایی ها و متحدین آنها می خواستند با بهره گیری از دستاوردهای سیاسی داعش، رژیم هایی کم و بیش متوسط ​​در مناطق قبلاً اشغال شده توسط داعش ایجاد کنند.

متأسفانه، اکنون کاملاً واضح است که یک مرحله نهفته جدید در سواستفاده از افراط گرایی اسلام گرا آغاز شده است: این بار علیه روسیه. این مرحله از نظر شدت و خطر قابل مقایسه با جنگ سرد است و احتمالاً از آن پیشی می گیرد. افراط گرایی اسلام گرایانه اراده سیاسی خود مختار را دارد، که در برخی از مواقع ، مانند گذشته، به هیچ وجه هدایت نخواهد شد و به جایی که اربابان آمریکایی و اروپایی آن را می خواهند نخواهد رفت. و آنها دوباره به ناچار هزینه های گزاف آن را خواهند پرداخت.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.