رئیس جمهور روسیه به مناسبت هشتادمین سالروز حمله نازی ها به اتحاد جماهیر شوروی، برای روزنامه آلمانی دی سایت مقاله ای نوشت و به تخریب سیستم امنیتی اروپا اذعان کرد.
به گزارش جماران، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در مطلبی برای روزنامه آلمانی دی سایت به مناسبت هشتادمین سالروز جنگ بزرگ میهنی (جنگ جهانی دوم)، درباره وخیم شدن اوضاع امنیتی در اروپا هشدار داد.
پوتین در این مقاله که در وب سایت کرملین منتشر شد، نوشت: در 22 ژوئن 1941، دقیقاً 80 سال پیش، نازی ها عملا کل اروپا را فتح کردند، به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی حمله کردند. برای مردم شوروی جنگ بزرگ میهنی - خونین ترین جنگ در تاریخ کشور ما - آغاز شد. ده ها میلیون نفر جان خود را از دست دادند، پتانسیل اقتصادی کشور و اموال فرهنگی آن به شدت آسیب دید.
ما به رشادت و استواری قهرمانان ارتش سرخ و کارگران جبهه داخلی که نه تنها از استقلال و عزت میهن ما دفاع کردند، بلکه اروپا و جهان را از بردگی نجات دادند، افتخار می کنیم. علی رغم تلاش برای بازنویسی صفحات گذشته که امروز ساخته شده است، حقیقت این است که سربازان شوروی نه برای انتقام گرفتن از آلمانی ها، بلکه با یک مأموریت نجیب و بزرگ آزادی به آلمان آمده اند. ما یاد قهرمانانی را که علیه نازیسم جنگیدند، گرامی می داریم. ما با سپاس از متحدان خود در ائتلاف ضد هیتلر، از شرکت کنندگان در جنبش مقاومت و ضد فاشیست های آلمانی یاد می کنیم که پیروزی مشترک ما را نزدیکتر کردند.
مردم اروپا با گذر از وحشت جنگ جهانی، قادر به غلبه بر بیگانگی و بازگشت اعتماد و احترام متقابل بودند. آنها برای ترسیم خط آخر در زیر تراژدی های نیمه اول قرن گذشته اروپا، مسیری را برای ادغام تعیین کردند. و من می خواهم تأکید کنم که آشتی تاریخی مردم ما با آلمانی هایی که هم در شرق و هم در غرب آلمان متحد مدرن زندگی می کنند نقش بزرگی در شکل گیری چنین اروپایی داشت.
همچنین می خواهم یادآوری کنم که این کارآفرینان آلمانی بودند که در سال های پس از جنگ «پیشگام» همکاری با کشورمان شدند. در سال 1970، اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری فدرال آلمان «معامله قرن» را در مورد عرضه طولانی مدت گاز طبیعی به اروپا منعقد کردند که اساس وابستگی متقابل سازنده را بنا نهاد و بسیاری از پروژه های بزرگ آینده، از جمله ساخت خط لوله گاز جریان شمالی (نورد استریم) را آغاز کرد.
ما امیدوار بودیم که پایان جنگ سرد یک پیروزی مشترک برای اروپا باشد. به نظر می رسید که فقط کمی تلاش بیشتر لازم بود تا رویای شارل دوگل در یک قاره واحد - حتی از نظر جغرافیایی «از اقیانوس اطلس تا اورال»، بلکه از نظر فرهنگی و تمدنی «از لیسبون تا ولادیوستوک» به واقعیت تبدیل شود.
روسیه دقیقاً این منطق را در نظر دارد - منطق ساختن اروپای بزرگ متحد شده توسط ارزش ها و منافع مشترک - که روسیه سعی در توسعه روابط خود با اروپایی ها دارد. روسیه و اتحادیه اروپا در این مسیر اقدامات زیادی انجام داده اند.
اما روش دیگری غالب شده است. اساس آن گسترش اتحاد آتلانتیک شمالی بود که خود یادگاری از جنگ سرد بود. از این گذشته، به طور خاص برای رویارویی آن دوران ایجاد شده است.
این حرکت بلوک به سمت شرق بود - که، اتفاقاً هنگامی که رهبری شوروی در واقع متقاعد شد الحاق آلمان متحد به ناتو را بپذیرد، آغاز شد - که دلیل اصلی افزایش سریع بی اعتمادی متقابل در اروپا شد. وعده های شفاهی داده شده در آن زمان از جمله «این علیه شما نیست» یا «مرزهای اتحادیه به شما نزدیکتر نمی شوند» به سرعت فراموش شدند. اما سابقه ای ایجاد شد.
و از سال 1999، پنج «موج» دیگر گسترش ناتو دنبال شده است. 14 کشور جدید، از جمله جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی سابق، به این سازمان پیوستند و عملاً امیدهای قاره را بدون خطوط تقسیم از بین بردند. جالب اینجاست که این مورد در اواسط دهه 1980 توسط «اگون بار» یکی از رهبران حزب سوسیال دموکرات آلمان هشدار داده شد، وی که پیشنهاد بازسازی اساسی کل سیستم امنیتی اروپا را پس از اتحاد آلمان، شامل هر دو اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و آمریکا داد. اما در آن زمان هیچ کس در اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا یا اروپا حاضر به گوش دادن به او نبود.
علاوه بر این، بسیاری از کشورها در معرض انتخاب «بودن با غرب جمعی یا با روسیه» قرار گرفتند. در واقع این یک اولتیماتوم بود. فاجعه اوکراین در سال 2014 نمونه ای از عواقبی است که این سیاست تهاجمی به دنبال داشته است. اروپا فعالانه از کودتای مسلحانه ضد قانون اساسی در اوکراین حمایت کرد. اینجا بود که همه چیز شروع شد. چرا انجام این کار ضروری بود؟ یانوکوویچ رئیس جمهور فعلی تمام خواسته های مخالفان را پذیرفته بود. چرا آمریکا کودتا را سازماندهی کرد و کشورهای اروپایی با خونسردی از آن حمایت کردند و باعث ایجاد تفرقه در اوکراین و عقب نشینی کریمه شدند؟
اکنون کل سیستم امنیت اروپا به میزان قابل توجهی تنزل یافته است. تنش ها در حال افزایش است و خطرات یک مسابقه تسلیحاتی جدید واقعی می شوند. ما فرصت های شگرفی را که همکاری فراهم می کند از دست می دهیم - به ویژه این که اکنون همه ما با چالش های مشترکی مانند همه گیری و پیامدهای وخیم اجتماعی و اقتصادی آن روبرو هستیم.
چرا این اتفاق می افتد؟ و مهمتر از همه، ما باید چه نتیجه گیری کنیم؟ چه درس هایی از تاریخ را باید به یاد بیاوریم؟ من فکر می کنم قبل از هر چیز، کل تاریخ اروپای بزرگ پس از جنگ تأیید می کند که شکوفایی و امنیت قاره مشترک ما تنها با تلاش مشترک همه کشورها، از جمله روسیه امکان پذیر است. زیرا روسیه یکی از بزرگترین کشورهای اروپا است. و ما از ارتباط فرهنگی و تاریخی تفکیک ناپذیر خود با اروپا آگاه هستیم.
ما برای تعامل صادقانه و سازنده آماده هستیم. این ایده ما در ایجاد فضای مشترک همکاری و امنیت از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام است که شامل قالب های مختلف ادغام، از جمله اتحادیه اروپا و اتحادیه اقتصادی اوراسیا است.
مجدداً تأکید می کنم که روسیه طرفدار بازیابی مشارکتی جامع با اروپا است. ما بسیاری از موضوعات مورد علاقه مشترک داریم. اینها شامل امنیت و ثبات استراتژیک، مراقبت های بهداشتی و آموزشی، دیجیتالی شدن، انرژی، فرهنگ، علم و فناوری ، حل و فصل اوضاع و مسائل زیست محیطی است.