بحران دیپلماتیک بین روسیه و غرب طی روزهای اخیر با موضوع اخراج دیپلمات ها بین دو طرف پررنگ تر شده است. آیا احتمال جنگ وجود دارد؟
به گزارش جماران، روابط میان کرملین و اتحادیه اروپا و همچنین آمریکا دچار تنش شده که علت آن، طرح پرونده های حساسی چون بسیج نظامی در شرق اوکراین، ورود در نبرد اخراج و تحریم و فراخوان سفرا از سوی طرفین در کنار موضوع «الکسی ناوالنی» چهره مخالف سرشناس روسی و طرح اتهاماتی از سوی واشنگتن در مورد جاسوسی و دخالت در انتخابات و دیگر مسائل بوده است.
بحران دیپلماتیک بین روسیه و غرب طی روزهای اخیر با موضوع اخراج دیپلمات ها بین دو طرف پررنگ تر شده است.
سیاست اخراج متقابل دیپلمات ها بین روسیه و کشورهای غربی مانند جمهوری چک، لهستان، اوکراین، استونی، لتونی و لیتوانی از سال گذشته آغاز شد، اما امسال تشدید شد و این ماه شاهد شدیدترین بحران دیپلماتیک بین واشنگتن و مسکو بودیم که آمریکا آن را با اخراج ده تن از دیپلمات های سفارت روسیه در واشنگتن و اعمال تحریم های جدید علیه روسیه به اتهام دخالت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، آغاز کرد و روسیه نیز در مقابل دیپلمات های آمریکایی را اخراج و اتهامات آمریکا را رد کرد.
دولت بایدن همچنین برای انتقام جویی به اتهام حملات سایبری و دخالت در انتخابات آمریکا، که توسط مسکو رد شده، تحریم های زیادی را علیه نهادهای روسیه وضع کرده و نسبت به اقدامات بعدی در صورت مرگ الکسی ناوالنی منتقد کرملین، هشدار داده است.
تنش میان واشنگتن و مسکو زمانی تشدید شد که بایدن در مصاحبه ای با شبکه «ای بی سی نیوز» عنوان کرده بود که «مسکو باید بهای دخالت در انتخابات آمریکا را بپردازد.»
روسیه ضمن رد تمامی اتهامات در راستای اقدامات تلافی جویانه ضد اروپا، 5 تن از دیپلمات های لهستانی را اخراج کرد. طی روزهای اخیر نیز بحران دیپلماتیک بین روسیه و جمهوری چک شکل گرفت. این بحران پس از اخراج 18 تن از کارکنان سفارت روسیه در پراگ آغاز شد. جمهوری چک این افراد را به بهانه دست داشتن سازمان اطلاعات روسیه در انفجار سال 2014 در این کشور اخراج کرد. این انفجار در یک انبار سلاح روی داد.
«ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه اتهامات پراگ علیه مسکو را بسیار سخیف دانست و «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه نیز چک را به سبب انبار کردن مین های ممنوعه ضد نفر در انباری که انفجار در آن روی داد، به نقض قطعنامه های بین المللی متهم کرد. روسیه نیز در مقابل 20 دیپلمات چک را اخراج کرد. وزیر کشور چک از کشورهای اتحادیه اروپا و ناتو خواست دیپلمات های روسیه را برای حمایت از چک اخراج کنند و همین مسئله باعث شد کشورهای حوزه دریای بالتیک برای حمایت از مواضع چک، تعدادی از دیپلمات های روسیه را اخراج کنند.
روسیه نیز سفرای این کشورها را به وزارت خارجه احضار و اعتراض خود را به اقدامات کشورهای اروپایی به آنها ابلاغ کرد و شماری از دیپلمات های آنها را اخراج کرد.
اقدامات آمریکا و ناتو در منطقه اروپا و افزایش آمادگی رزمی نیروهای اوکراین و تحکیم حضور این نیروها در مواضع خط مقدم از نگاه مسکو در حکم افزایش تهدیدات نظامی است که با اقدامات مناسبت پاسخ داده خواهد شد.
در راستای جنگ میان اتحادیه اروپا با روسیه، پارلمان اروپا هفته گذشته قطعنامه دیگری را با اکثریت آرا علیه روسیه تصویب کرد.
این قطعنامه پیشنهادهای تحریمی ریشه ای را علیه روسیه بیان کرد به این معنا که در صورت تشدید درگیری در «دونباس»، روسیه را از سوئیفت خارج، و واردات منابع انرژی را هم از این کشور متوقف خواهد کرد.
روسیه هم روز جمعه در جریان اقدامات متقابل تحریم اتباع روسی، «دیوید ساسولی» رئیس پارلمان اروپا و 7 شخص دیگر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا و نمایندگان ساختارهای رسمی این اتحادیه را در لیست سیاه قرار داد.
وزارت امور خارجه فدراسیون روسیه در پاسخ به تحریم های اروپا در 2 و 22 مارس سال جاری علیه 6 شهروند روسی، 8 شهروند از کشورهای عضو اتحادیه اروپا و نمایندگان ساختارهای رسمی اتحادیه اروپا را در فهرست تحریم های خود وارد کرده است.
بر اساس محدودیت های مسکو، دیوید ساسولی رئیس پارلمان اروپا، «ورا یوروا» معاون رئیس کمیسیون ارزش ها و شفافیت اروپا و سایر مقامات در این فهرست بودند. اتحادیه اروپا قبلا گفته بود که حق تلافی جویی را برای خود محفوظ می داند. محدودیت های اعمال شده توسط روسیه در پاسخ به تحریم های اتحادیه اروپا علیه چندین مقام ارشد روسیه در پرونده ناوالنی بود.
البته «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم تحریم های روسیه علیه 8 مقام اتحادیه اروپا را غیرقابل قبول و بی اساس می داند.
وی گفت: «اقدامات روسیه مانع ادامه حمایت از حقوق بشر، دموکراسی و قوانین بین المللی اتحادیه اروپا و پیگرد قانونی مسئولین نقض حقوق بشر نخواهد شد. این تصمیم که مستقیما علیه اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن است، غیر قابل قبول و فاقد هرگونه مبنای قانونی و غیر منطقی است.»
طبق گفته بروکسل، روسیه به جای تلاش برای تغییر مسیر منفی روابط دوجانبه راه مقابله را انتخاب کرد.
بورل اعلام کرد: روابط ما با روسیه به پایین ترین سطح رسیده و به هر اقدامی از طرف آنکه ما را تهدید کند، پاسخ خواهیم داد.
به گفته «ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه تحریم های اروپا با دانش و تشویق آمریکا که علاقه خود را برای تبدیل دوباره اروپا به صحنه رویارویی پنهان نمی کند، اعمال می شود. وی تصریح کرد هدف تحریم های اروپا، بازدارندگی پیشرفت روسیه به هر قیمتی است.
از نظر برخی تحلیلگران با قطع روابط روسیه و اتحادیه اروپا هر دو طرف دچار خسارت خواهند شد.
«صوفیا ساچفکو» یک پژوهشگر آکادمی علوم روسیه در مقاله ای نوشت این اروپا است که از قطع روابط با روسیه متضرر می شود زیرا از منابع عظیم انرژی و کشاورزی روسیه محروم خواهد شد.
در عین حال «ولفگانگ ایشینگر» دیپلمات آلمانی رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ گفت که برخی از کشورهای اروپایی نیاز به محافظت در برابر روسیه دارند و همزمان افزود که یک معماری امنیتی پایدار برای اروپا فقط با مشارکت فدراسیون روسیه قابل ایجاد است.
وی تأکید کرد که بهبود روابط اروپا با مسکو به زمان نیاز دارد. ایشینگر گفت که اقدامات قهری از جمله تحریم ها، می تواند به تغییر ذهنیت روسیه کمک کند. این دیپلمات خاطرنشان کرد که این اقدامات لزوماً باید با پیشنهاد گفت و گو مرتبط باشد.
استارت اختلافات روسیه و اتحادیه اروپا کی زده شد؟
تنش ها و اختلافات بین روسیه و اتحادیه اروپا از سال 2014 و با روی کار آمدن دولت غرب گرا در کی یف و سرنگونی حکومت نسبتا طرفدار کرملین در اوکراین آغاز شده و تشدید شد.
روس ها هیچگاه نقش اروپا در سرنگونی حکومت «ویکتور یانوکوویچ» در اوکراین که سیاستمداری متمایل به روسیه بود را فراموش نمی کنند و در مناسبت های مختلف این موضوع را به طرف های اروپایی یادآوری می کنند.
سرگئی لاوروف ماه گذشته در دیدار با نمایندگان رسانه های خارجی در روسیه به توافقنامه بین سه کشور اروپایی شامل آلمان، لهستان و فرانسه با دولت سابق اوکراین اشاره کرد که روز 20 فوریه سال 2014 وزرای خارجه این سه کشور با یانوکوویچ رئیس جمهور وقت اوکراین امضا کردند.
وی خاطرنشان کرد که روز بعد از امضای این توافقنامه، مخالفان دولت اوکراین به رغم این توافقنامه، دولت یانوکوویچ را که با برگزاری انتخابات پیش از موعد ریاست جمهوری و پارلمانی موافقت کرده بود سرنگون کردند و این در واقع لکه ننگی بر دامن اتحادیه اروپا است.
پس از حوادث ماه فوریه کی یف و سرنگونی دولت یانوکوویچ، روس تبارها در شرق اوکراین سر به شورش برداشته و در دو استان «دونتسک و لوگانسک» جمهوری خودخوانده تاسیس کرده و مسکو هم حمایت کرد و در شبه جزیره کریمه هم پس از برگزاری همه پرسی که اکثر ساکنان به جدایی از اوکراین رای دادند با امضای توافقنامه ای، این منطقه به روسیه ملحق شد.
اتحادیه اروپا پس از این حوادث، شروع به اعمال بسته های تحریمی در مورد روسیه کرد و ده ها سازمان و شرکت روسی و صدها شهروند این کشور را در فهرست تحریم ها قرار داد و روسیه نیز در پاسخ، واردات محصولات کشاورزی و مواد غذایی از کشورهای اروپایی را منع کرده و فهرست سیاه مقام ها و شهروندان اروپایی منع شده از سفر به روسیه را تشکیل داد.
چرا تحریم؟ آیا احتمال جنگ وجود دارد؟
اما آنچه این اختلافات چند ساله را بیشتر حائز اهمیت کرده، مساله اخراج دیپلمات های روسیه از کشورهای اروپای شرقی؛ یعنی همان کشورهایی که سالهاست اتحادیه اروپا و ناتو برای عضویت آنها در بلوک خود تلاش کرده و هدف از این اقدام نیز ایجاد پیوستگی در قلمرو اعضای ناتو در دریای سیاه است.
علیرغم این تلاشهای ناتو و بر فرض ایجاد پیوستگی در بلوک این پیمان نظامی در برابر روسیه، در منطقه دیگر مشترک میان روسیه و اعضای ناتو، یعنی دریای بالتیک حفره امنیتی بزرگی در میان اعضای طرف غربی وجود دارد و آن جایی نیست جز منطقه استراتژیک «کالینینگراد»!
منطقه کالینینگراد بخشی از خاک روسیه و البته بدون پیوستگی مرزی با این کشور است که در همسایگی لیتوانی و لهستان قرار دارد. همچنین ذکر این نکته ضروری است که این بندر، تنها بندر روسیه واقع در آب های گرم است که در عمل، هر چهار فصل سال قابلیت کشتیرانی در آب های دریای بالتیک را برای کشتی های تجاری و نظامی روسیه فراهم می کند.
این منطقه سالهاست به عنوان منطقه آزاد تجاری برای روسیه و البته سپر امنیتی این کشور در قلب اروپا محسوب میشود و از همین روی، از اهمیت بسیار زیادی، هم برای روسیه و هم برای اعضای ناتو برخوردار است. به لحاظ تقسیمات نظامی، کالینینگراد عمدتاً تحت فرماندهی نیروهای نظامی روسیه در بندر سنت پترزبورگ بوده و پایگاه نظامی دوم روسیه در دریای بالتیک پس از این بندر محسوب می شود.
در حال حاضر و بر اساس آخرین آمارهای موجود از منطقه کالینینگراد، بخش مهمی از ناوگان زرهی، ناوهای جنگی و صنایع کشتی سازی روسیه (واقع در دریای بالتیک) در این بندر قرار دارد.
از سوی دیگر کشتی های نظامی گشت دریایی «بویان – ام» و «کراکورت» روسیه نیز در این بندر مستقر هستند که هر دو نوع کشتی یاد شده مجهز به سامانه موشکی کروز با برد 1500 مایلی هستند.
دسته دیگری از کشتیهای نظامی روسیه در این بندر را کشتیهای اطلاعاتی مجهز به تجهیزات جنگ الکترونیک تشکیل میدهند که اطلاعات دریافتی حاصل از رصد ترافیک دریایی در بالکان را به واحدهای اطلاعاتی روسیه ارسال میکنند.
سامانه های دفاع موشکی «اسکندر – ام» (با توانایی حمل کلاهکهای هسته ای 50 کیلو تنی) و «اس – 400» نیز در این بندر مستقر بوده و همچنین 24 موشک بالستیک مافوق صوت با خطای نهایتاً شش متر در 310 مایل نیز در کالینینگراد مستقر بوده که تا برلین، پایتخت آلمان را زیر چتر خود دارند.
اما چند ویژگی ژئوپولیتیک، این بندر را به نقطه ای منحصر به فرد تبدیل کرده است: قانون استفاده از آبراه های بین المللی تحت مقررات حقوق بین الملل عمومی است که حق روسیه را برای دسترسی به این بندر در تمامی زمان ها محفوظ نگه داشته است. همچنین در صورت تجهیز نظامی کافی زاغه های تسلیحاتی روسیه در کالینینگراد، مسکو به راحتی می تواند از نیروها و سامانه های نظامی مستقر خود در این بندر به عنوان نیروی پشتیبان هنگ های مستقر در سنت پترزبورگ استفاده نماید.
با توجه به سامانه های نظامی یاد شده در کالینینگراد که درست در قلب اعضای ناتو قرار داشته و با استناد به مقررات، هیچ کشوری نمیتواند دسترسی روسیه به این بندر را مسدود سازد، به خوبی متوجه می شویم که روسیه این بندر را کاملا برای دوران وقوع درگیری احتمالی نظامی تجهیز کرده و تقریباً تمامی اروپا را با استفاده از موشک های بالستیک خود تحت پوشش داشته و همین مساله نوعی بازدارندگی نظامی برای مسکو ایجاد کرده است؛ به این معنا که در صورت بروز هر گونه اشتباه محاسباتی از سوی ناتو و انجام کوچک ترین تعدی نظامی به بندر سنت پترزبورگ، نیروهای روسی مستقر در کالینینگراد به راحتی به تمامی اروپا دسترسی خواهند داشت.
به نظر می رسد با وجود کالینینگراد از یک سو و در دست داشتن شبه جزیره کریمه در دریای سیاه از سوی دیگر، عملاً ناتو از انجام هر گونه اقدام نظامی علیه روسیه ناتوان خواهد بود.
بدون شک به راه افتادن جنگ میان روسیه و ناتو، دستکم تمامی اروپا را در آتش خود خواهد سوزاند و در این میان هیچ دلیل منطقی برای طرف اروپایی برای روشن کردن آتش جنگ با مسکو وجود ندارد.
لذا به نظر میرسد طرف غربی راهی جز اعمال فشار سیاسی بر مسکو از طریق انجام اقداماتی همچون اخراج سفرای روسیه از خاک خود و یا تحریم های اقتصادی ندارد و جنگ میان دو طرف دستکم طی سال های آتی محتمل نخواهد بود.