در بیشتر مناطق اروپا، اکنون اوضاع به نفع مخالفان است زیرا دولت های اروپایی در مهار ویروس کرونا شکست خورده اند.
به گزارش جماران، روزنامه «اروپای جدید» چاپ بروکسل در گزارشی به تاثیر شیوع کرونا بر قدرت گرفتن پوپولیست ها در اروپا پرداخت و نوشت: کووید-19 به پوپولیست های در قدرت آسیب رسانده است. اما همچنین به اپوزیسیون، به ویژه در اروپا که این قاره ای که برای محافظت از جمعیت خود تلاش می کند، کمک کرده است.
در حال حاضر، هیچ شکستی در اروپا از عدم تحقق برنامه واکسیناسیون توسط اتحادیه اروپا بزرگ تر نیست.
صدها میلیون نفر می خواهند ترس از مرگ و ترس از بیکاری از بین برود. با این وجود کمیسیون اروپا نمی تواند اولین وظیفه دولت را انجام دهد و از شهروندان خود محافظت کند. در حال حاضر ما شاهد شورش هایی در هلند علیه قرنطینه هستیم. در فرانسه، یک نظرسنجی نشان می دهد که «مارین لوپن» سیاستمدار راست افراطی تقریباً با «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فعلی هم تراز است.
این فقط یک نظرسنجی است و انتخابات ریاست جمهوری تا سال آینده برگزار نمی شود. اما ماکرون در حال حاضر بسیار نگران شده است و به یک نسخه مرکز گرا از لوپن تبدیل شده است. در هفته های اخیر، او «به شیوه ترامپ» اخبار جعلی پخش کرد و در یک تلاش شفاف وانمود کرد که ناتوانی کمیسیون اروپا در تضمین تأمین واکسن کووید، منجر به مرگ های غیرضروری نخواهد شد.
انتخابات ماه گذشته در پرتغال، کشوری که قبلاً بدون جنبش راست افراطی خوشبختانه موفق به کار شده بود، حزب راست افراطی چگا «کافی» را با 12 درصد آرا به هیچ جا نرساند. از یک طرف، «آندره ونتورا» رهبر آن حزب با موضوعات قدیمی راست افراطی صحبت کرد. ونتورا گفت، تابعیت پرتغال بودن برای محافظت از شما در آینده تحت سلطه چگا کافی نیست. او قصد نداشت «رئیس جمهور همه پرتغالی ها» باشد بلکه فقط رئیس جمهور پرتغالی های خوب یا شایسته بود.
با این حال چگا همچنین می تواند از کووید19 برای حمله به «ناتوانی در مدیریت و سازماندهی» دولت سوسیالیست استفاده کند که «اعتماد پرتغالی ها را به طور غیرقابل برگشت» در برنامه واکسیناسیون از بین می برد.
در بلژیک حزب «ولامس بلانگ» (Vlaams Belang) مهمترین حزب راست افراطی این کشور اخیراً در نظرسنجی ها به مقبولیت 26.3٪ رسید، که بالاترین امتیاز نظرسنجی و شش امتیاز فاصله از نزدیکترین رقیبش بود. حزب راست افراطی Vox نیز برای اولین بار در کاتالونیا از همه مکان ها پشتیبانی قابل توجهی به دست آورده است.
یکی از ویژگی های خوب این دوران بد این بود که کووید 19 قصد داشت جناح راست افراطی را بکشد. فقط باید به ناله های فزاینده ای که از جناح راست حزب محافظه کار و مطبوعات محافظه کار می آیند نگاه کنید تا ببینید چقدر آنها برای جهانی که اکنون در آن هستیم آماده نیستند.
کووید کارشناسانی را که قبلا هیچکس آنها را نمی شناخت، به چهره های اساسی تبدیل کرده است. یک سال پیش، از هر 10 هزار نفر یک نفر نمی توانست چهره های پزشکی را معرفی کند. اکنون اپیدمیولوژیست ها و ویروس شناسان چهره های ملی هستند.
مفسران جناح راست هم بی اهمیت بودن خود را درک می کنند. کشوری که در آن نمی توانید بگویید کووید از آنفولانزا بدتر نیست، یا موج دوم ایجاد نخواهد شد، یا قرنطینه بیش از اینکه جان مردم را نجات دهد جان آنها را می گیرد، مکانی سخت برای آنها است.
روزنامه نگارانی که روزگاری هر تعصبی را که به ذهنشان خطور می کرد، نادیده می گرفتند، ناگهان دریافتند که هر تخیل خودفروخته خود را بر خلاف واقعیت تلخ آمار مرگ و میر روزانه و بستری شدن در بیمارستان ارزیابی می کنند.
آنچه در مورد جاهلان حرفه ای مطبوعات صدق می کند در مورد جاهلان محاسبه گر سیاست راست افراطی نیز صدق می کند. «ژائیر بولسونارو» در برزیل، ترامپ در آمریکا و بسیاری دیگر همه گیری را تکذیب و کم اهمیت جلوه دادند زیرا آنها افراد نیرومندی بودند که نمی خواستند قدرت را تسلیم کنند یا همراه با دانشمندان در کانون توجه قرار گیرند.
این نکته را هم باید به خاطر داشت که کشورهای ثروتمند به دلیل منافع شخصی خود به اندازه خیرخواهی مجبورند واکسن و پول را به کشورهای فقیر برسانند تا ویروس همه کشورها را دوباره متوقف کند.
این سناریو خوب است. اما کمیسیون اروپا نمی تواند. این کمیسیون در زمینه بهداشت و در معاملات با شرکت های دارویی جهانی متخصص نبوده است.
به خوبی می توان گفت که همه گیری کرونا اهمیت متخصصان را احیا کرد. اما فاجعه اروپا این بود که کمیسیون تخصص لازم برای مدیریت کووید 19 را نداشت و از فروتنی و خودشناسی کافی برای اذعان به این امر هم برخوردار نبود.
در عوض، کمیسیون رفتاری داشت که گویی هیچ بیماری همه گیری وجود ندارد. فوریت و دلسوزی برای بیماران و بیکاران نداشت. وقتش را برای بحث و گفت و گو درباره اینکه چه کسی مسئول است اگر روند تولید به اشتباه پیش برود، هدر داد به جای اینکه درک کند که بحران سلامتی دقیقاً چنین زمانی است.
این نهاد می خواست از افزایش ناسیونالیسم واکسن در میان کشورهای رقیب اتحادیه اروپا جلوگیری کند زیرا آنها برای تهیه منابع کم با یکدیگر می جنگند. این هدفی ستودنی است، اما شما باید بتوانید اهداف ستودنی را عملی کنید. اتحادیه اروپا نتوانست و در نتیجه به اتحاد ملی گرایان علیه اتحادیه اروپا منجر شد.
لوپن در فرانسه و «ماتئو سالوینی» در ایتالیا نیز از این امتیاز برخوردار بودند که اپوزیسیون بودند. در آغاز بحران، رأی دهندگان دور دولت های خود دور هم جمع شدند؛ به این امید که بتوانند آنها را نجات دهند. در انگلیس، علیرغم همه اشتباهات غیرقابل توجیه دولت جانسون، موفقیت برنامه واکسیناسیون تا به امروز تا حدی این امیدها را تأیید کرده است.
در بیشتر مناطق اروپا، اکنون اوضاع به نفع مخالفان است زیرا دولت های اروپایی شکست خورده اند. این شکست ممکن است دوام نیاورد. اما در حال حاضر راست افراطی اروپایی نیازی به حمایت از خروج از اتحادیه اروپا ندارد - تجربه انگلیس آن را به عنوان یک هدف سیاسی واقع بینانه از بین برد.
تنها کاری که لازم است انجام شود این است که بپرسیم چرا دولت های ملی قدرت کنترل واکسن ها را، و با آن قدرت تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی زندگی می کند و چه کسی کار می کند یا در خانه نشسته است، به یک بروکسل بی کفایت تحویل داده اند.
پاسخگویی یا عدالت کجاست؟ هیچ کس «اورسولا فون در لاین» را مجبور به استعفا نمی کند. در کشورهای عضو مخالفت وجود دارد اما در بروکسل هیچ مخالفتی وجود ندارد. قدیمی ترین سوالی که از نهادهای اروپایی پرسیده شده است، سوال خوبی است: چگونه رای دهندگان می توانند شما را کنترل کنند؟
بحران، غیرممکن را ممکن کرده است. در انگلیس، یک دولت محافظه کار، که برای یک دهه متقاعد شد بخش عمده ای از ریاضت اقتصادی رای دهندگان تنها سیاست مسئول است، هزینه های نامفهومی را صرف می کند. در اتحادیه اروپا، این تصور که کشورهای عضو باید مرزهای خود را ببندند، یک درخواست محدود به راست افراطی بود. اما امروز همه جا پذیرفته شده است.
برخلاف پیش بینی ها، کووید اسلحه به زرادخانه راست افراطی اضافه کرده است. احیای آن واقعیت هایی را نشان می دهد که اغلب در گرماگرم جنگ های حزبی فراموش می شوند. شما همیشه باید از طرف خود سوالات سخت بپرسید. هرگز نباید بهانه بیاورید، هر چند شدیداً تمایل دارید تمام عصبانیت خود را بر راستگراها متمرکز کنید. برعکس، شما باید بیشتر از کسانی که از آنها حمایت می کنید در مقابل دشمنانتان طلب کنید؛ زیرا وقتی دوستانتان شکست می خورند قطعا دشمنان شما موفق می شوند.