آمریکا حضور نظامیانش در لهستان را دائمی می کند.اما این کار نه تنها هیچ مزیت استراتژیکی فراهم نمی کند، تنها بر آتش تنش منطقه ای می افروزد.
به گزارش جماران، وزارت دفاع لهستان روز جمعه اعلام کرد آمریکا با استقرار حدود هزار سرباز اضافی، حضور نظامی خود در این کشور اروپایی را دائمی می کند.
لهستان اکنون به فکر گسترش پیوندهای دوجانبه دفاعی با قدرتمندترین هم پیمانش در ناتو، یعنی آمریکا افتاده است. «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا نیز روز 12 ژوئن (23 خرداد) در دیدار با «آندژی دودا» رئیس جمهور لهستان در کاخ سفید، موافقت او را برای اعزام هزار سرباز آمریکایی دیگر به خاک لهستان جلب کرده بود.
مذاکرات دو کشور در مورد محل دقیق استقرار کل نیروهای آمریکایی و جزئیات مشارکت پولی لهستان سال ها طول کشیده بود. اما «ماری مارتز بلاژاک» وزیر دفاع لهستان روز جمعه گفت: «ما این کار را کردیم. ما مذاکرات مربوط به همکاری های نظامی را به پایان رساندیم.»
در حال حاضر لهستان میزبان سپاهی از سربازان آمریکایی در حدود بیش از 4000 نفر است و با حضور دائمی ارتش آمریکا در لهستان که موضوع توافق جدید دو کشور است شمار این نیروها به حداقل 5500 نفر خواهد رسید؛ توافقی که احتمالا برای لهستان نیز بار مالی بیشتری خواهد داشت.
در این بیانیه وزارت دفاع لهستان آمده است: «این توافق همچنین شامل افزایش دادن ظرفیت تخصصی نیروهای لهستانی در زمینه های شناسایی و فرماندهی و نیز دربرگیرنده این شرط است که در صورت افزایش تهدید علیه لهستان، شمار بیشتری از نیروهای آمریکایی به این کشور بیایند.»
جزئیات مالی توافق جدید آمریکا و لهستان در بیانیه وزارتخانه فاش نشده است.
ارتش آمریکا روز چهارشنبه از طرح خود برای خروج حدود 12 هزار سرباز این کشور از خاک آلمان خبر داد و اعلام کرد که بخشی از این نیروها احتمالا به لهستان یا کشورهای بالتیک منتقل می شوند. در بیانیه ای که دولت لهستان روز جمعه منتشر کرد گفته نشده که هزار سرباز آمریکایی جدید قرار است از کجا وارد این کشور عضو اتحادیه اروپا شوند و مشخص نیست که آیا این نیروها بخشی از سربازانی هستند که در آلمان حضور دارند و قرار است از آنجا خارج شوند یا نه.
با این حال مقامات واشنگتن پیش از این تاکید کرده بودند که توافق با لهستان و تصمیم به بیرون کشیدن بخشی نیروهای آمریکایی از آلمان دو موضوع جداگانه است.
مشخص نیست که لهستان بتواند منطقه ای را آماده کند که همه نیروهای آمریکایی بتوانند تمرینات خود را در آنجا برگزار کنند. چرا که باید یاداوری شود که تنها یگان زرهی ارتش آمریکا از 300 تانک، 150خمپاره انداز، 300 ضدتانک و تعداد زیادی تجهیزات دیگر تشکیل شده است. آنها به زمینی وسیع برای مانورهای خود احتیاج دارند و به همین دلیل است که آمریکایی ها از خود می پرسند «بهتر نیست که از نیروهای چرخشی از لهستان استفاده کنند؟» آنها هم اکنون نیز از مزایای نیروهای چرخشی ناتو در اروپای شرقی بهره می برند.
اما اینها مهم ترین مشکل اعزام نیروهای آمریکایی به لهستان نیست. در آنجا هیچ نگرانی استراتژیک و خطر فعالی وجود ندارد. آن نقطه هیچ اهمیتی ندارد و نمی توان از زبان کارشناسان لهستانی نیز دلیل قانع کنده برای اعزام نیرو شنید.
«چرا باید در منطقه ای عاری از خطر با اعزام نیرو و ساختن پایگاه نظامی ادعایی تهاجمی نسبت به مسکو بیان کرد و خشم روسیه را به جان خرید؟»
آیا ممکن است منابع اطلاعاتی لهستان زنگ خطر را به صدا درآورده باشند؟ آیا مسکو تجهیزات نظامی خاص ارسال کرده یا عملیاتی ویژه در منطقه آغاز کرده است؟ آیا نیروهای ویژه روسیه خطر یا تهدیدی برای خارج از مرزهای این کشور هستند؟ کارشناسان لهستانی قادر نیستند که پاسخی صریح و روشن به این سوالات بدهد. تنها چیزی که آنها با خود همراه دارند یک سری حرف ها و سخنان احساسی و قضاوت هایی به شدت یک سویه است.
بیایید این سوال فرضی را مطرح کنیم که امریکا در صورت بروز جنگی میان ناتو و روسیه در چه وضعیتی خواهد بود؟ سناریوی اول اینطور است. درگیری آغاز شده و از سلاح های متعارف استفاده می شود. اخطار به لهستان داده می شود که روسیه در حال تهاجم به اهداف استراتژیک در این کشور است. ناتو باید حداقل دو گروه دفاعی اعزام کند. جنگی در این مقیاس با سلاح های متعارف نیاز به چندین دسته و گروه نظامی در هر دو سو دارد. حتی اگر ناتو بخواهد یک خط دفاعی تشکیل دهد نیاز به پنج گردان و فرماندهی خواهد داشت. با چنین فرضی وجود یک پایگاه نظامی فرق چندانی ایجاد نمی کند. بنابراین اگر چنین جنگ بزرگی در اروپا رخ دهد وجود تنها یک گروه نظامی ایالات متحده چندان مهم نخواهد بود. هرچند در شرایط کنونی کاملا واضح است که مسکو به دنبال چنین سناریویی نیست.
سناریوی دوم این است که درگیری میان نیروهای روسیه و ناتو شامل استفاده از سلاح های هسته ای شود. در این سناریو، پایگاه نظامی آمریکا در لهستان در نخستین حملات موشکی روس ها هدف این حملات خواهد بود. سلاح های دقیق و قدرتمند روسیه بالاترین میزان تخریب را به جا خواهند گذاشت. چندین اسکادران روسی نیروهای آمریکایی در لهستان را هدف قرار خواهند داد و حتی زمانی برای پاسخگویی برای آنها وجود نخواهد داشت.
سناریوی سومی هم وجود دارد. این سناریو شامل این است که جنگ با سلاح های متعارف آغاز شود و سپس سلاح های هسته ای نیز اضافه شود. هرچند چنین جنگی به همان دلیل اول از نظر مسکو به وقوع نمی پیوندد. این جنگ به معنای تلفات بسیار بالا شامل انسان ها، تجهیزات و اسلحه ها خواهد بود. در همان بخش نخست جنگ هم تلفات بالاست چه برسد به بخش دوم جنگ و استفاده از سلاح های هسته ای. بنابراین برای مسکو منطقی نیست که جنگی را از جایگاه ضعیف تر و بازنده به راه بیندازد؛ آن هم در جایی که عدم توازن نیروها کاملا مشخص است. بنابراین تنها مدلی از جنگ که می توان میان مسکو و غرب متصور شد تبادل موشک های هسته ای است و سایر فرض ها منطقی نیست. هیچ برنده ای در چنین جنگ هایی وجود ندارد. استفاده از سلاح هایی این چنینی به یک نابودی عظیم منجر خواهد شد که می تواند باقی دنیا را نیز از بین ببرد.
حالا بیایید مساله اصلی را بررسی کنیم. اگرچه که روابط روسیه با غرب در بدترین حالت خود قرار دارد اما باز هم دلیلی برای تغییر آرایش نیروهای نظامی و عملیات نظامی وجود ندارد. در حال حاضر درگیری منطقه ای، اقتصادی یا ایدئولوژیکی بزرگی میان روسیه و غرب وجود ندارد که بخواهند دامن آن کل اروپا در بربگیرد. همه نیروهای سیاسی و مقامات نظامی چنین مساله ای را درک می کنند و لااقل هیچ کس به شکلی آشکار طرفدار ایجاد درگیری میان دو طرف نیست. بنابراین قصد دائمی کردن حضور نظامیان آمریکایی در لهستان هیچ مزیت استراتژیکی فراهم نمی کند، امنیتی برقرار نخواهد کرد و در صورت بروز جنگی هسته ای هیچ فایده ای نخواهد داشت و تنها بر آتش تنش منطقه ای خواهد افزود. آیا لازم نیست که درباره چنین اقدامی درست و حسابی بحث و تفکر شود؟