با وجود ادامه شیوع کرونا و در سایه آشوب هایی که آمریکا را فرا گرفته انتخابات آمریکا در هاله ای از ابهام فرو رفته است.از سویی دیگر، ترامپ نمی تواند مانند روسای جمهور سابق در چنین موقعیت هایی جنگی خارجی برای منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات داخلی پیش از برگزاری انتخابات راه بیندازد.
به گزارش جماران، «الکسندر نازاروف» تحلیلگر سیاسی روسی در تحلیلی در روسیا الیوم نوشت:اعداد و ارقام اشاره می کنند که تعداد مبتلایان به ویروس کرونا در ایالات متحده امریکا هر ساعت 2600 نفر بیشتر می شود یعنی 43 نفر در هر دقیقه به کرونا مبتلا می شوند. مجموع تعداد مبتلایان به کرونا نیز طی هفته گذشته از 4 میلیون نفر فراتر رفت. یک میلیون نفر اول در 98 روز ، یک میلون دوم در 43 روز ، یک میلیون سوم در 27 روز و یک میلیون چهارم فقط در 16 روز ثبت شدند.
نیاز به هوش و استعداد زیادی نداری تا در این زمینه پیش بینی کنی زیرا بدون قرنطینه در کشور میانگین رشد مبتلایان در ایالات متحده آمریکا در تقریبا طی یک ماه،در روز به یک میلیون نفر یا بیشتر افزایش می یابد. یعنی سخت ترین مرحله شیوع کرونا قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهد بود.
اگر مبتلایان به کرونا تا کنون اندکی کمتر یک درصد از جمعیت آمریکا را شکل می دادند، با فرا رسیدن ماه نوامبر ده ها درصد از ملت آمریکا یعنی ده ها میلیون نفر به کرونا مبتلا می شوند . همچنین در حالی که واضح و مبرهن شده است که سیستم بهداشتی آمریکا ناتوان از پاسخگویی به اوضاع کنونی است، اگر ماه آینده واکسن کرونا اختراع نشود آن چه در انتظار ایالات متحده آمریکا طی ماه های آینده خواهد بود یک فاجعه انسانی قطعی است.
در این جا دولت آمریکا میان دو راه گرفتار می ماند: فاجعه انسانی یا شدیدترین و سختگیرانه ترین شکل قرنطینه که باید حداقل چند ماه طول بکشد، که چه بسا کمتر از سه ماه نباشد. در عین حال، قرنطینه و پیامدهای مشکلات اقتصادی همراه با آن چیزی است که باعث محرومیت ترامپ از انتخاب دوباره اش می شود به همین دلیل من بر این باورم که وی با تمام توانی که دارد در برابر قرنطینه مقاومت کند. ولی او احتمالا مجبور خواهد شد که دست به این اقدام انتحاری بزند.
ضرری که از قرنطینه به اقتصاد آمریکا وارد می شود فاجعه بار است. بر اساس ارزیابی رسمی بانک فدرال«آتلانتا» تولید ناخالص ملی آمریکا در یک چهارم دوم سال به میزان 34.7 درصد کاهش پیدا کرد. همچنین میانگین بیکاری به شکل بی سابقه ای بالا رفته و باز هم بالا خواهد رفت به رغم آن که برخی دم از رونق اقتصادی بعد از پایان قرنطینه می زنند.
1.4میلیون شهروند آمریکایی (با افزایش 100هزار نفری) هفته گذشته برای دریافت کمک های بیکاری درخواست ارائه کردند. پرداخت پول به آمریکایی هایی که بیکار هستند (30 میلیون آمریکایی) بسیار زیاد و مزمن شده است و این آسیب جدی به بودجه دولت را می زند. بانک مرکزی آمریکا اکنون به شکل جنون آمیزی در حال تولید دلار است و تورم بیش از اندازه اقتصاد آمریکا نیز در راه است.
در مقاله سابق من در یک هفته پیش از اعتراض هایی که در ایالات متحده آمریکا به راه افتاد پیش بینی کردم که آشوب های نژادی در این کشور در پاییز به راه می افتد اما این آشوب ها بسیار زودتر از پیش بینی من به وقوع پیوست. من بر این باورم که قرنطینه نمی تواند این آشوب ها و اعتراض ها را متوقف کند بلکه برعکس منجر به تندروی شهروندان و کشاندن معترضان جدید به خیابان های آمریکا می شود. همچنین آشوب های کنونی در عمل در حال تبدیل شدن به درگیری میان شهروندان معمولی آمریکایی است و اوضاع نیز بدتر می شود. از آن بدتر ورود اسلحه به صحنه میان دو اردوگاه رقیب با نزدیک شدن به زمان انتخابات امری است که چندان هم بعید نیست.
ترامپ رئیس جمهور آمریکا در چنین اوضاعی با گزینه اعلام حالت فوق العاده مواجه می شود.
برای ترامپ این مساله یک ضرورت واقعی و وسوسه بزرگی است زیرا می تواند به همین بهانه انتخابات آمریکا را لغو یا به تأخیر بیندازد. و دقیقا به مانند اوضاع کنونی که قرنطینه به وجود آورد اعلام حالت فوق العاده نیز باعث می شود دشمنانش به خیابان ها بریزند و آن وقت کشور منفجر می شود.
خوب، فرض کنیم که این سناریو بسیار مبالغه آمیز است و حالت فوق العاده برقرار نمی شود و اگر برقرار شود انتخابات لغو نمی شود یا به تأخیر نمی افتد. ولی به باور من آمریکا در هر صورت نمی تواند در ماه های آینده از سرنوشت قرنطینه فرار کند.
نظام انتخاباتی«رهبر جهان آزاد» کهنه و آشفته است و به لطف آن همین «بوش پسر» و ترامپ با وجود این واقعیت که رای دهندگان کمی به آنها رای دادند رئیس جمهور شدند. رای گیری های متعدد توسط همان رای دهندگان و دستکاری و آشفتگی فهرست های موجود در انتخابات اخیر وجود داشت و همین امر منجر به ایجاد مشکلات بزرگی شد. اگر انتخابات آینده در سایه قرنطینه از طریق ایمیل یا هر شیوه دیگری که مورد اقبال رای دهندگان نباشد برگزار شود آن وقت این مساله بسیار محتمل می شود که هرج و مرج و تقلب زیادی رخ دهد و طرف بازنده هر که باشد نتایج انتخابات را به رسمیت نخواهد شناخت.
انتخابات مستقیم هم باعث می شود قدرت همچنان در دست دونالد ترامپ بماند. اگر پیروز شود و دموکرات ها نتیجه را قبول نکنند آن وقت چگونه رفتار خواهد کرد؟ اگر او خودش نتیجه انتخابات را قبول نکند آن وقت چه اتفاقی خواهد افتاد؟
مساله اساسی این است که پشت هر کدام از اردوگاه ها میلیون آمریکایی ناامید و تا بن دندان مسلح قرار دارند و اکنون دارند در عمل شبه نظامیان خودشان را ایجاد می کنند و آنها خودشان هم نتایج انتخابات را بدون در نظر گرفتن تصمیم کاندیداها قبول ندارند. به همین دلیل به نظر می رسد که هر کدام از سناریو فجیع باشد.
یک مساله دیگری نیز وجود دارد که پویایی دراماتیکی به کومدی سیاه که دنبال می کنیم می افزاید.
در چنته همه روسای جمهور آمریکا اندکی قبل از انتخابات ریاست جمهوری گزینه«پیروزی در جنگ کوچک» وجود دارد. چندی پیش من نوشتم که «حزب الله» لبنان می تواند هدفی ایده آل برای ترامپ باشد. اما وخامت اوضاع معیشتی شهروندان معمولی آمریکایی احتمال هر گونه جنگ در خارج را کم می کند زیرا نمی تواند توجه آنها را از داخل و مشکلات مختص به خودشان به جای دیگر معطوف کند. می ماند وقوع برخی اتفاقات تروریستی وحشیانه که چندین بار شنیع تر از حوادث یازدهم سپتامبر رخ دهد و این آمریکایی ها را به سمت انتقام ببرد ولی چه کسی می تواند این حوادث را سازماندهی کند؟ ترامپ دوست سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا که از دموکرات ها حمایت می کند و نه از ترامپ، نیست.
از سوی دیگر، در مساله جنگ با حزب الله ترامپ نیاز به دوستان دیگری دارد که شکست حزب الله برای شان مهم است و می توانند خدمتی به وی بکنند. با وجود این، احتمال وقوع این سناریو با غرق شدن بیشتر و بیشتر آمریکا در مشکلات داخلی اش به باور من بسیار اندک است، بماند که خطرات چنین اقدامی برای ترامپ بسیار بزرگ است و فوایدش هم برای او هرگز واضح نیست.
در هر صورت گمان من بر این است که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا یا برگزار نمی شود یا نتایج آن توسط یکی از دو طرف به رسمیت شناخته نخواهد شد. نتایح هر یک از این دو احتمال را نیز نمی توان پیش بینی کرد.
رک و پوست کنده بگویم سرعت و حجم تغییراتی که در آمریکا رخ می دهد مرا به حیرت وا می دارد و من فقط درباره سناریوهای احتمالی سخن می گویم. اکنون در آمریکا همه چیز ممکن است.