برای انتخابات نوامبر آمریکا سناریوهای متعددی می تواند پیش بینی کرد. اگر ترامپ برنده نشود، چه می شود؟
به گزارش جماران، نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: اگر دونالد ترامپ در ماه نوامبر پیروزی دیگری به دست آورد - با فروپاشی نظم عمومی در شهرهای آمریکا - حزب جمهوری خواه به یک چیز عجیب و غریب برای سازمان ترامپ تبدیل خواهد شد: تنها مکانی که او در اختیار دارد اما نام تجاری ای ندارد. در این صورت، ترامپ نه تنها برای دوره دیگر در سمت خود باقی خواهد ماند، بلکه ترامپی ها نیز برای یک نسل دیگر بر حزب جمهوری خواه مسلط خواهند شد.
شاید «تام کاتن» در سال 2024 کاندیدای احتمالی باشد. چرا که نه؟
و اگر ترامپ در رقابت بازنده شود؟ سپس آینده حزب جمهوری خواه از دست خواهد رفت. وقت آن است که فکر کنیم که چه کسی می تواند آینده حزب را در اختیار بگیرد، چه کسی باید، و چه کسی آن را در اختیار خواهد گرفت.
این مسئله بیشتر به حاشیه های شکست بستگی دارد. اگر اختلاف آراء کم باشد و تنها اختلاف آرا در یک ایالت واحد باشد، همانطور که در فلوریدا در سال 2000 رخ داد، ترامپ تقریباً مطمئناً ادعای تقلب را مطرح خواهد کرد، مدعی پیروزی خواهد شد و بحران قانون اساسی ایجاد خواهد کرد.
همانطور که «ادوارد فولی» استاد حقوق ایالتی اوهایو سال گذشته در مقاله ای نوشت، ایالتی مانند پنسیلوانیا می تواند آراء الکترال رقابتی ای را به کنگره ارسال کند. ابهامات تفسیری در متمم دوازدهم و قانون شمارش آراء الکترال در سال 1887 می تواند مجلس و سنا را به بن بست برساند. ما می توانیم در آستانه تحلیف سال آینده دو رئیس جمهور خودخوانده داشته باشیم.
اینکه چه کسی فوتبال هسته ای را در آن رویداد کنترل می کند، سوالی است که باید هم اکنون از همین حالا شروع به فکر کردن در مورد آن کنیم.
اما بگذارید فرض کنیم که ترامپ با اختلاف آرای کمی بازنده انتخابات شود. در آن صورت، خانواده ترامپ برای حفظ کنترل حزب جمهوری خواه هر کاری می تواند انجام می دهد.
«تامی هیکس جونیور» رئیس فعلی کمیته ملی جمهوری خواهان، یکی از کاندیداهای احتمالی است که می تواند به عنوان رئیس این کمیته انتخاب شود، اما انتخاب محتمل تر دوست خوب هیکس یعنی «دونالد ترامپ جونیور» پسر رئیس جمهور است. هواداران ترامپ ممکن است این بحث را به راه بیاندازند که مخالفان ترامپ موجب شکست آنها در انتخابات شده اند و بنابراین مسئول هر اتفاق بدی هستند که ممکن است در دولت بایدن رخ دهد: از جرائم در خیابان ها گرفته تا تصمیمات دیوان عالی برای اتفاقاتی مانند «بنغازی»(در شرق لیبی).
ممکن است اتفاق ناخوشایندی هم بیفتد آن هم زمانی که توده ای از مردم خود را متقاعد کنند که توسط اقلیت دیگری مورد سرکوب قرار گرفته اند.
سناریوی سومی هم وجود دارد: شکست تحقیرآمیز و جدی ترامپ. همان اتفاقی که در سال 1992 رخ داد و جورج بوش با 168 رای در برابر 370 رای از بیل کلینتون شکست خورد.
دعوا از لحظه ای آغاز می شود که فلوریدا، کارولینای شمالی یا هر ایالت دیگری که ترامپ انتظار دارد در آن برنده شود، با پیروزی بایدن روبرو شود. در این صورت دو اردوگاه اصلی در برابر یکدیگر قرار خواهند گرفت. در یک سمت، کسانی هستند که انتظار پیروزی را داشتند و در طرف دیگر کسانی اند که می گویند ترامپ خوب عمل نکرد. آنها به دنبال احیاء روح جمهوری خواهان هستند.
هر دو طرف خواهند فهمید که ترامپ یک مجری کاملا بی کفایت است که - مانند معامله های تجاری خود - همیشه بدترین دشمن خود را اثبات می کرد ، همیشه شانس خود را خراب می کرد ، هرگز از اشتباهاتش درس نمی گرفت ، و هرگز در مقام ریاست جمهوری رشد نکرد.
و هر دو باید با دقت با مردی زخمی و تلخ مواجه شوند که مانند میدان مین مربوط به برخی از جنگ های قدیمی، هنوز هم توانایی کشتن هر کسی را دارد.
اینجاست که توافق به پایان می رسد. جمهوری خواهان می خواهند حزب را دوباره به زمانی بازگردانند که «پل رایان» ستاره آن بود. آنها می خواهند وانمود کنند که ترامپ هرگز اتفاق نیفتاده است. آنها یک کارگروه متشکل از چهره های برتر سابق تشکیل خواهند داد.
اما هر چیزی باید از یک جا آغاز شود. شکست سرنوشت ساز ترامپ در انتخابات نوامبر شرایط کافی برای جمهوری خواهان برای بهبود این حزب را فراهم نمی آورد. بلکه این تازه ابتدای راه است.