جامعه آمریکا گرفتار بی عدالتی و ظلم و تضادهای عمیق درونی و مستعد انفجارهای مهیب است؛ جرقه آخرین انفجار با قتل «جورج فلوید» زده شد و تلاش ها برای کنترل اوضاع پس از آن، هنوز بی نتیجه مانده است.
به گزارش جماران، این روزها در آمریکا چه خبر است؟ اعتراضات به قتل فجیع شهروند سیاه پوست آمریکایی به دست پلیس این کشور به خیزش بزرگ علیه نژادپرستی و تنگدستی در اقشار پایین در دست کم 75 شهر آمریکا تبدیل شده است؛ خیزشی که عامل آن ناامیدی بخشی از جامعه از تغییر اوضاع، خشم از نژادپرستی عریان، اوضاع بد اقتصادی و سیاست داخلی دولت ترامپ است.
در حالی که رئیس جمهور و برخی رسانه های آمریکا تلاش می کردند از پایان اعتراضات و بازگشت آرامش به خیابان های این شهر خبر دهند، امروز 21 ژوئیه اعتصاب سراسری هم به اعتراضات سراسری افزوده شد.
امروز اتحادیه های کارگری در بیش از 20 شهر آمریکا با ترتیب دادن اعتصابات بر علیه نژادپرستی و نابرابری، خواستار بهبودی شرایط کاری شدند.
این اعتراضات که تحت عنوان «اعتصاب برای زندگی سیاهپوستان» ترتیب می یابد؛ از سوی سندیکاهای کارگری و سازمان های اجتماعی و حامیان عدالت اجتماعی سازندهی می یابد.
در حالی که آمریکا به شدیدترین شکل ممکن درگیر بحران کرونا بود، اعتراضات نژادی در واکنش به قتل «جورج فلوید» به دست پلیس این کشور را درگیر بحرانی دیگر کرد. بحرانی ناشی از یک تسلسل تکراری: «خشونت پلیس، واکنشهای اعتراضی، آشوب و غارت، و سپس اعتراضات و اکنون اعتصابات سراسری»؛ که این بار با سرعت بیشتری شهر به شهر سرایت کرد و آمریکا را درنوردید.
در هفته گذشته، اعتراض ها به کشته شدن فلوید در بسیاری از ایالت های آمریکا شکل شورش به خود گرفت؛ شهروند سیاهپوستی که به دلیل ارائه یک 20 دلاری مشکوک در مغازه سیگارفروشی و تماس کارکنان مغازه با پلیس با خشونت ماموران پلیس مواجه شد و نهایتا جان خود را از دست داد.
این موج سراسری بسیار آشنا به نظر می رسد؛ شبیه اعتراضات دیگری که همواره با قتل یک شهروند به دست پلیس آغاز شده و بعد گسترده شده و البته در نهایت بعد از چندی فروکش کرده است. روندی تکراری که می توان نمونه های مشابهش را تا سال 1968 و دیگر ناآرامی های حاصل از جنبش مدنی دهه 1960 امتداد داد.
این بار اما بسیاری امیدوارند اعتراضات تاثیرات دیرپایی در عرصه سیاسی- اجتماعی آمریکا داشته باشد. در این بین اگر چه مسائلی مانند درگیری مردم و ترس شدید آنها از یک بحران بزرگ ناشی از همه گیری کرونا، افزایش مشکلات اقتصادی و بیکاری، درگیر شدن گروه های افراطی چپ و راست در روند اعتراضات و البته سیاست های دمدمی و بی ثبات کننده ترامپ باعث شده اند فرجام اعتراضات مبهم و گیج کننده باشد، اما در عین حال همین فاکتورها می توانند این امیدواری را هم موجب شوند که تفاوت شرایط فرجامی متفاوت از همیشه را نیز برای اعتراضات رقم خواهد زد. به خصوص که قرار است تا چند ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شود.
تفاوت این اعتراضات با موارد قبلی
به دلیل اهمیت این اعتراضات در سال انتخابات، وب سایت پولتیکو از شماری از تحلیلگران و کارشناسان پرسیده که تفاوت های این دور از اعتراضات با دیگر اعتراضاتی که به تبعیض نژادی صورت گرفته، در کجاست؟
«ترسی مک میلان کاتوم» پژوهشگر و استاد دانشگاه کارولینای شمالی مهم ترین تفاوت این اعتراضات با موارد قبلی را در این موضوع می داند که «دیگر مردم از بحران های پی در پی خسته شده اند».
مک میلان امیدوارکننده ترین دستاورد این اعتراضات را این نکته می داند که «نسل جوان فهمیده اند که اعتراض می تواند تغییرات سیاسی مهمی را موجب شود.»
«ویل هارد» نماینده جمهوری خواه تگزاس در کنگره ریشه اعتراضات را بدرفتاری پلیس با رنگین پوستان می داند و می گوید که این اعتراضات نشان می دهد مردم خواستار پاسخگویی به این پرسش هستند که چرا مردان و زنان سیاه پوست در بازداشتگاه جانشان را از دست می دهند. مردم خواهان پایان دادن به بیرحمی ها و تضمین عدالت کیفری برای همگان هستند، «اما مسیری طولانی در پیش است».
«دیوید گرینبرگ» استاد تاریخ و روزنامه نگار ضمن اشاره به اینکه «از همان ابتدا هم معلوم بود انتخاب ترامپ می تواند هنجارها و استانداردهای تقویت کننده جامعه مدنی را از بین ببرد»، رئیس جمهور آمریکا را فردی می نامد که با تمجید از خشونت فضایی را ساخته که در اعتراضات اخیر دیده ایم- که تمام طرفین از پلیس گرفته تا معترضان سعی در توجیه خشونت اعمال شده دارند و این قطعا از تبعات حضور ترامپ است که شعله های شکاف نژادی و فرهنگی را فروزان تر کرده است. این حجم و اندازه از خشونت به باور این استاد تاریخ «نگران کننده» است و می تواند بافت اجتماعی آمریکا را با آسیب جدی مواجه کند.
از نظر «پنیل ای.جوزف» نویسنده کتاب «شمشیر و سپر: زندگی انقلابی مالکوم ایکس و مارتین لوتر کینگ» نیز اعتراضات اخیر با شورش های پیشین متفاوت هستند: بیکاری و مشکلات اقتصادی ناشی از همه گیری کرونا، آسیب های بیشتر ویروس به سیاهان و رنگین پوستان، خشم متراکم مردم خسته از قرنطینه، افزایش بهره گیری معترضان از تکنولوژی به ویژه در زمینه انتشار بلافاصله تصاویر اعتراضات شماری از تفاوت های این اعتراضات با موارد قبلی هستند.
آتش زدن خودروها، پاسگاه های پلیس و غارت فروشگاه ها از جمله اتفاقاتی است که در برخی از این اعتراضات روی می دهد. این رویدادها با اعتراضاتی مواجه شد. در مقابل افرادی نیز هستند که دیگران را به درک علل عملکرد «خشونت آمیز» برخی معترضان و درک ریشه های آن دعوت می کنند.
تحلیل اعتراضات از زبان فرید زکریا
«فرید زکریا» مفسر سیاسی و تحلیلگر برجسته آمریکایی در سی ان ان معتقد است که اعتراضات آمریکا بر اساس چهار مبنا رخ داد:
سیستم عدالت کیفری
بی عدالتی ریشه داری در سیستم کیفری آمریکا وجود دارد. در تحقیقی ساده مشخص شد، احتمال متوقف شدن خودروهای سیاه پوستان دو برابر سفید پوستان است، احتمال تفتیش سیاه پوستان بیشتر است و ... .
پلیس
تسهیلات و امکانات پلیس در دو دهه گذشته، بسیار افرایش یافته و اختیارات متنوع در استفاده از آن دریافت کرده اند، اختیارات پلیس آمریکا در کشورهای دیگر صرفا در اختیار ارتش است
کرونا
در بحران کرونا بعد از سه ماه تعطیلی که باعث شده 40 میلیون نفر شغلشان را از دست بدهند، موجب عصبانیت مردم شده و یک هشدار برای رهبران در سراسر جهان است.
پایین بودن سطح رهبری
مردم آمریکا زمانی که همدلی ببینند با رهبرانشان همراهی می کنند، اما اکنون شاهد این امر نیستند.
واکنش ترامپ
رئیس جمهور این کشور بدترین کارنامه را برای مدیریت این بحران داشته و به جای آرام کردن معترضان خشمگین، تهدید کرد که نام یک گروه چپ افراطی به نام «آنتیفا» را در فهرست گروه های تروریستی قرار می دهد؛ موضوعی که در تاریخ امریکا سابقه نداشته است.
در واقع او با این کار ، در حال دادن آدرس غلط در مورد عامل این اعتراضات است.
ترامپ اعتراضات اخیر آمریکا را «شورش و غارت» نامیده است. او بر خلاف دیگر روسای جمهور آمریکا که در موارد مشابه سعی در آرام کردن مردم داشتند، با سخنان خود بر آتش اعتراضات دامن زده است.
او تهدید کرد که در اعتراضات از ارتش و پلیس نظامی استفاده می کند موضوعی که با واکنش جدی در جامعه، سیاستمدارانآمریکایی و حتی نظامیان ارشد این کشور داشته است.
ترامپ در اظهار نظری دیگری معترضان را «اراذل و اوباش» خواند و حتی تهدید به استفاده از نیروی نظامی و شلیک به آنها کرد. به اعتقاد برخی ناظران، ترامپ می توانست از اعتراضات سیاه پوستان برای جلب آرای آنها استفاده کند. اما تلاش خاصی در این زمینه نکرد. بلکه به عکس، مطالبی بیان کرد که ممکن است بیش از پیش سیاه پوستان را از ترامپ دور کنند. ظاهرا، دلیل این امر ناامیدی ترامپ از جذب آرای سیاه پوستان است.
استفاده از واژه «خشونت، غارت و شورش» در پوشش خبری اعتراضات
«رابین کلی» استاد تاریخ دانشگاه یو سی ال ای و محقق جنبش های اجتماعی به روزنامه یو اس ای تودی ضمن زیر سوال بردن استفاده از کلمه «خشونت» در پوشش خبری اعتراضات می گوید که این اصطلاح برای تخریب اموال به راحتی استفاده می شود اما برای حمله به مردم نه.
او می افزاید: «درک شاوین، افسر سابق پلیس مینیاپولیس، در حالی که جورج فلوید برای زندگی خود التماس می کرد، 9 دقیقه روی گردن او زانو زد، در حالیکه که او به دنبال راهی برای نفس کشیدن بود و مادر خود را صدا می زد. این در حالی است که اکثر معترضان آشوبگر تنها شیشه مغازه ها را می شکنند، پوسترهای تبلیغاتی را پاره می کنند یا به وسایل حمل و نقل آسیب می زنند.»
به عقیده «دارنل هانت» استاد جامعهشناسی دانشگاه یو سی الا ی، استفاده از واژه مناسب اهمیت بسزایی دارد. او می گوید که اصطلاح «شورش» با معنای خاصی همراه است و به همین دلیل بسیاری از واژه «طغیان» و طغیانگر استفاده می کنند. از نظر این جامعهشناس «غارت» نامیدن حمله به فروشگاه ها و «شورش» خواندن این ناآرامی ها، تقلیل دادن این نوع ابراز اعتراض به دزدی از مغازه ها، خرابکاری و خشونت بی پروا و نادیده گرفتن معنا و خواست سیاسی پشت این اعمال است که امکان دارد روزی به بازنگری دولت در اعمال خود بینجامد.
قطع امید از دولت
برخی از چهره های اجتماعی و کاربران شبکههای اجتماعی در مقابل نگاه محکومگر به موضوع طغیان و غارت در جریان اعتراضات به مرگ جورج فلوید و دیگر تظاهرات به خشونت کشیده شده در سال های اخیر، این نوع ابراز اعتراض را اقداماتی از روی ناامیدی و حتی قطع امید از دولت و جامعه می خوانند.
«ترور نوآ» مجری برنامه دیلی شو در آمریکا با انتشار یک ویدئو، نابرابری و خشونت سیستماتیک علیه سیاه پوستان در آمریکا و جهان را علت اصلی به خشونت کشیده شدن این اعتراضات می داند.
این مجری که خود اهل آفریقای جنوبی و زاده دوران آپارتاید است، به ویدئویی منتشر شده در شبکه های اجتماعی چند روز پیش از کشته شدن جورج فلوید اشاره کرده که در آن یک زن سفیدپوست در واکنش به درخواست مردی سیاه پوست در پارک مرکزی نیویورک برای افسار زدن به سگ همراهش این مرد را تهدید می کند که به پلیس زنگ خواهد زد و به آنها خواهد گفت که «یک مرد سیاهپوست من را تهدید می کند.» این زن نهایتا به پلیس زنگ میزند و با حالت التماس و در حالی که گریه می کرد از آنها می خواهد تا به محل بیایند زیرا یک مرد، سیاهپوست او و سگش را مورد آزار و تهدید قرار داده است. ماموران با حضور در صحنه متوجه می شوند که این مرد محقق پرنده شناس است و خواسته او از این زن به این دلیل بوده که در این منطقه خاص از پارک آزاد گذاشتن سگ ها مجاز نیست.
تاثیر بر انتخابات
این اعتراضات بی شک می تواند بر نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که در 13 آبان ماه برگزار می شود تاثیر بگذارد. اگرچه ترامپ و استراتژیست های جمهوری خواه امیدوارند که این تظاهرات در انتخابات به سود آنها تمام شود و شاید به این دلیل ترامپ تعمدا بر آتش اعتراضات، نفت میریزد.
او سعی دارد خود را حافظ نظم و قانون معرفی کند و آرای سفیدپوستان لیبرال را به دست آورد. همانگونه که آشوب های گسترده بعد از ترور مارتین لوترکینگ در آوریل 1968 موجب پیروزی نیکسون شد که بر نظم و قانون متمرکز بود.
در این میان تمرکز دموکرات ها بر این نکته متمرکز بوده که از سوء استفاده ترامپ در این اعتراضات خشونت آمیز جلوگیری کنند و در درجه اول نژاد پرستی را محکوم کنند و در درجه دوم بر حفظ نظم و قانون تاکید کنند.
«جو بایدن» کاندیدای اصلی دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری ضمن همدردی با تظاهرات کنندگان تلاش کرده است تا همزمان بر حفظ نظم و قانون نیز پای بفشارد.
بی شک این اعتراضات باعث افزایش انگیزه معترضان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و تغییر روند کنونی سیاست خواهد شد. قطعا هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه تلاش خواهند کرد که پایگاه رای خود را بسیج کنند. جمهوریخواهان همواره تلاش کرده اند که آراء اقلیتهای نژادی و قومی که معمولا به دمکراتها رای میدهند را جلب کنند. اما این اعتراضات قطعا امتیازی به نفع دموکرات ها خواهد بود زیرا با برخوردهای ترامپ اقلیت ها کمتر رغبتی به رای به محافظه کاران خواهند داشت.
این اعتراضات باعث کاهش جایگاه رای ترامپ شده است ترامپ جامعه آمریکا را به شدت دو قطبی کرده است این دو قطبی شدن قطعا به نفع او نیست.
در آمریکا چه می گذرد؟
در روزهای اخیر، اخبار زیادی از شرایط بحرانی و جریان گسترده ای از اعتراضات در شهرهای مختلف چند ایالتِ این کشور در رسانه های مختلف منتشر شد؛ اعتراضاتی تحت عنوان «جان سیاهان ارزش داد» و با شعار «نمی توانم نفس بکشم».
اگرچه بسیاری از رسانه های وابسته به ترامپ کوشیدند تا با استفاده از شگرد «غیر برجسته کردن» و «در کنار هم قرار دادنِ اخبار» مانع از دیده شدنِ ابعاد واقعی این اعتراضات شوند، اما وسعت و عمقِ اعتراضات مردمی و خشونتِ پلیس آمریکا در سرکوبیِ معترضان به گونه ای بود که افکار کامل واقعیت و سکوت تمام عیار در مقابل آن ممکن نبود. گزارش های رسیده حاکی از آن است که علی رغم سرکوب گسترده و شدید پلیس آمریکا و استقرار پرشمار نیروها، اعتراضات خاتمه نیافته است.
یک بار دیگر به پرسشِ آغازین این گفتار برگردیم، به راستی در آمریکا چه می گذرد؟ این جریان های انفجاریِ اعتراضی که در جغرافیای آمریکا حرکت می کند و هرازگاهی مثل یک انفجار زلزله وار به ناگهان در منطقه و ایالتی خود را نشان می دهد و طوفانی از خشم و اعتراض و فریاد عدالت طلبانه را مثل ذراتِ آتشفشان، به آسمان می فرستد گویای چه چیزی است؟
بسیار ساده انگارانه است اگر تصور نماییم که اعتراضاتی نظیر این مورد که جرقه آن از مینه سوتا زده شد، در سال جاری و یا وقایع مشابه در لس آنجلس و برخی شهرها و ایالات دیگر آمریکا در دو، سه سال پیش، در حوادث موسوم به جنبش اشغال وال استریت و یا اعتراضات ناشی از «طوفان کاترینا» چند سال پیشتر و نمونه های عدیده دیگر (که ظرف دو دهه اخیر در فواصل زمانیِ دو یا سه سال و گاه حتی کمتر هر بار در شهر یا شهرهایی رخ داده اند) صرفا رخدادهایی ناشی از سیاست های تبعیض نژادی هستند و یا فقط توسط سیاهان انجام می شوند. حقیقت ماجرا چیز دیگری است.
اگر به گزارش های کنترل شده و فیلترشده ای که رسانه های امپریالیسم خبری از همین حوادث فرگوسن در روزهای گذشته ارائه داده اند توجه نماییم، می بینیم که یکی از کانون های اعتراضیِ جمعیت خشمگین، فروشگاه های زنجیره ای وابسته به تراست های کلان سرمایه داری بوده است. روزهای جمعه و شنبه و در آستانه «روز شکرگزاری» در آمریکا، انبوه پرشماری از مأموران سرکوبگر پلیس، محافظت از فروشگاه های زنجیره ای را بر عهده گرفته بودند. این که در اعتراضات روزهای اخیرِ فرگوسن و نیز در تظاهرات چند ماه پیش در این شهر و نیز در موارد مختلف انفجارهای اعتراضی دو دهه اخیر در آمریکا، نمادهای سرمایه داری آمریکا یکی از کانون های مورد تهاجم جمعیت معترض بوده است، نشانه چه چیزی است؟
حقیقت این است که آمریکا کشوری است که عمیقا از گونه های مختلف بی عدالتی رنج می برد. بی عدالتیِ ناشی از تبعیض نژادی علیه سیاه پوستان یکی از انواع بی عدالتی های نهادینه شده در آمریکا است. اما اگر پتانسیلی از خشم و بغض فرو خورده ناشی از بی عدالتی های اقتصادی-اجتماعی به طور مداوم اعصابِ جمعیت پرشماری از تهی دستان سفید پوست و رنگین پوست آمریکایی را دچار فرسودگی نکرده و تحت فشار قرار نداده بود، شرایط به این صورت در نمی آمد که در دو دهه اخیر در هر دو سه سال (و یا در فواصل زمانی کمتر از این) به بهانه های مختلف (تبعیض نژادی، ناکارآمدی دولت و بی توجهی مسؤولین ایالتی و فدرال در کمک رسانی به آسیب دیدگان طوفان ها، بدرفتاری پلیس و...) بخشی از جامعه آمریکا حالت اعتراضی به خود بگیرد و در شهرها و ایالات مختلف، جمعیت گسترده ای از معترضان با پلیس ضد شورش و اعضای گارد ملی و دیگر نیروهای سرکوب گر حکومتی درگیر شوند.
این اعتراضات تکرار شونده که اغلب درون مایه واحدی دارند، به ناظر هوشمند نشان می دهند که جامعه آمریکا، جامعه ای است که از انواع و اقسام بی عدالتی رنج می برد. بی عدالتیِ ناشی از تبعیض نژادی فقط یکی از گونه های این بی عدالتی است و اگر بی عدالتی ناشی از تبعیض نژادی بر بستری فراگیر و بسیار گسترده از مظالم و بی عدالتی های اقتصادی-اجتماعی قرار نمی گرفت، هرگز نمی توانست محرک و پدید آورنده حرکت ها و انفجارهای اعتراضی ای با ابعادی این چنین گسترده در دفعات پرشمار باشد.
نظام سرمایه داری حاکم بر آمریکا، نظامی ظالم و ناعادلانه است. بر خلاف آنچه تبلیغ می کنند، «آمریکا سرزمین فرصت ها» و «بهشت آرزوها» نیست، آمریکا به قول «ماکسیم گورکی»، این «شهر شیطان زرد» سرزمین سیطره سرمایه داری نئولیبرال است و نئولیبرالیسم با خود فقر و بی عدالتی و گرسنگی می آورد.
آخرین نمونه آن را در دوره بحران کرونا شاهد بودیم. در این دوره، در سراسر آمریکا، صف های طولانی در مقابل بانک های غذا شکل گرفته است. بسیاری از ایالت ها فشار بیکاری ناشی از ویروس همه گیر کرونا را احساس می کنند. خانواده های نیازمند نیز چشم به کمک دولت فدرال دارند.
قبل از این بحران، 37 میلیون آمریکایی توان خرید مواد غذایی کافی را نداشتند. اما احتمالا این آمار اکنون بیش از 50 میلیون یا بیشتر است، مشکل اصلی پول خرید غذاست.
به گزارش راشا تودی، تعداد افرادی که توان خرید غذا را ندارند بیشتر هم خواهد شد، زیرا آمار بیکاران در حال عبور از تعداد بیکاران دوران رکود بزرگ آمریکاست.
این گونه است که می توان دریافت، جامعه آمریکا تا چه حد گرفتار بی عدالتی و ظلم و تضادهای عمیق درونی است و تا چه حد مستعد انفجارهای مهیب است. آنچه که تاکنون (و فقط تاکنون) مانع از وقوع یک انفجار فراگسترده نابودکننده علیه نظام حاکم این کشور گردیده است، سیطره استکباریِ امپریالیستی آمریکا بر اقتصاد جهانی است، سیطره ای زالوصفتانه که موجب شده است، جریانی گسترده از سرمایه، از طریق استثمار کشورها و ملل مختلف تولید گردیده و در سطوح مختلف حیات اجتماعی-اقتصادی این کشور جریان یابد و استمرارِ (همراه با بحران و تضعیف شونده) این حجم عظیم سرمایه، اقتصاد سرمایه داری نئولیبرالِ بحران زده آمریکا را هنوز سرپا نگه داشته است.
جامعه آمریکا، جامعه ای عمیقا ناعادلانه و گرفتار بی عدالتی است.
در بررسی حوادث اخیر آمریکا و یا نمونه های مشابه آن در دیگر کشورهای سرمایه دار (اعتراضات لندن در سال 2011، حوادث مونیخ و پاریس در سال های 2008 و 2009، جنبش اشغال وال استریت و...) باید به این نکته بسیار مهم توجه داشت که فارغ از آن که جرقه این حرکت های اعتراضاتی به چه بهانه ای زده می شود، در بطن این حرکت ها و حوادث نشانه های بارزی از بحران ساختی و ساختاری سرمایه داری مدرن وجود دارد و دیده می شود، بحرانی که سیطره ایدئولوژی نئولیبرالیسم، ابعاد فاجعه بار آن را چند برابر کرده است.