عضو سابق سیا خاطرنشان کرد: «در رقابت امروزی بین آمریکا و چین که شبیه جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی است هم، توان نرم در مقایسه با توان سخت، از جمله توانایی هسته‌ای، اهمیت بیشتری دارد. در برابر رشد انفجاری اقتصاد چین و پدیدار شدن این کشور در میان بزرگترین قدرت‌های جهانی، هرگونه مزیت رقابتی برای آمریکا در سپهر توان نرم قرار دارد.»

به گزارش سرویس بین الملل جماران، پاول آر. پیلار در یادداشتی در ریسپانسیبل استیتکرافت نوشت:

1. همه‌گیری کووید-19 برخی بازاندیشی‌ها پیرامون تهدیدها، توانش و امنیت ملی را به همراه داشته است. این بحران نشان داد که بسیاری از آمریکایی‌ها می‌توانند از تهدیدی آسیب ببینند و جانشان را از دست بدهند که با انواع توانِ سختی که از دیرباز وارد مباحث امنیت ملی شده‌اند، هیچ پیوندی ندارند و یا این پیوند بسیار اندک است. 

2. توانِ سخت، از جمله توانِ نظامی، با اهدافی که اغلب از آن انتظار می‌رود، ارتباطی ندارد. امروزه یک ویروس به شدت واگیر و در سال‌های آتی دگرش‌های اقلیمی در مقایسه با نیروی نظامیِ دشمن، تهدید بیشتر و بزرگتری برای بهزیستی و سلامت مردم آمریکا به شمار می‌روند.

3. اما  توانِ نرم، هنوز هم عاملی موثر است. به گفته جوزف نای، توان نرم یعنی به جای این که مردم را وادار به انجام کاری کنیم که می‌خواهیم، آنها را به انجام کار مورد نظرمان ترغیب کنیم. توان نرم همیشه دارای مزایای هزینه و سودمندی است. 

4. هنگامی که سایرین با میل و اراده خودشان با ما همکاری می‌کنند، رسیدن به اهدافمان ارزان‌تر، آسان‌تر و با آسیب‌های موازی کمتری همراه خواهد بود در مقایسه با زمانی که برای مجبور کردن آنها به همکاری، باید هزینه و تلاش فراوانی صرف کنیم.‌ امروزه ماهیت خطرناک‌ترین تهدیدها، باعث شده که همکاری ارادی بر اجبار اولویت داشته باشد. رویارویی با یک همه‌گیری جهانی تاییدی بر این ادعاست. 

5. در رقابت امروزی بین آمریکا و چین که شبیه جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی است هم، توان نرم در مقایسه با توان سخت، از جمله توانایی هسته‌ای، اهمیت بیشتری دارد. در برابر رشد انفجاری اقتصاد چین و پدیدار شدن این کشور در میان بزرگترین قدرت‌های جهانی، هرگونه مزیت رقابتی برای آمریکا در سپهر توان نرم قرار دارد. این مزیت می‌تواند کشش و جاذبه‌ی یک لیبرال دموکراسی بودن را شامل شود، چیزی که چین آشکارا دارای آن نیست. توان نرمِ این جذابیت را می‌توان در پایداری معترضان هنگ‌کنگی در برابر چین دید. اما آمریکا به سرعت، چنین مزیتی را از دست می‌دهد و رهبران چین از این حقیقت آگاهی دارند.

6. این زیان در نظرسنجی‌های افکار عمومی خارجی نمایان است. داده‌های این نظرسنجی‌ها بیانگر یک افت چشمگیر در اعتماد به رئیس جمهور آمریکا، پس از انتقال قدرت از باراک اوباما به دونالد ترامپ بود. این افت با خودش کاهش در محبوبیت کلی و افزایش در عدم محبوبیت آمریکا را به همراه آورد. این الگو در 3 سال نخست ریاست جمهوری ترامپ پایدار بوده است. ویژگی غالب سیاست خارجی ترامپ، انکار یا خروج از توافقات بین‌المللی است که به روشنی در نابودی اعتمادها به آمریکا و بی‌میلی کشورهای خارجی در رسیدن به توافق های تازه با ایالات متحده، نقش مهمی ایفا کرده است.

7. دولت کنونی آسیب یک الگوی دیگر را هم افزایش داده که همان استفاده بیش از حد از تحریم‌های اقتصادی برای تحمیل اراده خودش به سایر کشورها است. نقش ویژه دلار آمریکا در اقتصاد و تجارت بین‌المللی، بخش مهمی از توانِ نرم آمریکا بوده- مردم می‌خواستند که از دلار آمریکا استفاده کنند و برای این کار تحت اجبار نبودند اما استفاده‌ کورکورانه واشنگتن از تحریم‌ها، کشورها و کسب و کارهای خارجی را واداشته تا برای تامین ارز خارجی مورد نیازشان در پی جایگزین‌هایی برای دلار باشند.

8. از دست رفتن توان نرم آمریکا و این که آیا کشورهای دیگر مایل به رقابت با آن هستند، مساله‌ای است که ایالات متحده اکنون با آن روبروست. ابعاد درک و مشاهدات خارجی از ایالات متحده دو عنصر اصلی دارد که یکی از آنها داشتن یا نداشتن شایستگی و کفایت است. 

9. مدیریت ناشایسته بحران کووید-19 آسیب شدیدی به تصویر آمریکا وارد کرده‌، تصویری که از پیش هم به دلیل بی‌کفایتی‌ها در حفظ زیرساخت‌های فیزیکی و اجتماعی به شدت مخدوش شده بود. خارجی‌ها نه تنها نظاره‌گر سلامت عمومی و زیرساخت‌های ناکارآمد هستند بلکه یک سیستم سیاسی معیوب را می‌بینند که این پیامدها را به همراه داشته است. آنها شاهد مسائل و مشکلاتی هستند که پشت سر ترامپ و یکی از دو حزب سیاسی اصلی کشور ردیف شده‌اند.

10. به جز شایستگی، مساله ارزش‌ها هم مطرح است و این که آیا ایالات متحده به ارزش‌های لیبرال دموکراسی که خودش آنها را ایجاد کرده، پایبند باشد- همان ارزش‌هایی که به معترضان هنگ‌کنگی انگیزه داده است. در اینجا خارجی‌ها یک دموکراسی معیوب را در آمریکا می‌بینند که با ویژگی‌هایی مانند نظام انتخاباتی کنونی ناکارآمدتر هم شده است، یک نظام انتخاباتی که در دو دوره از پنج دوره انتخابات ریاست جمهوری اخیر، دفتر ریاست جمهوری را تقدیم بازنده‌ی آرای عمومی کرده است.

11. کشورهای دیگر شاهد استفاده سلطه‌جویانه از قوانین سرکوب رای‌دهندگان و کژحوزه‌بندی یا سمندربازی هستند (روشی برای تغییر نتایج انتخابات از طریق بازآرایی حوزه‌های انتخاباتی است. این اصطلاح به مجموعه اقداماتی گفته می‌شود که در آن یک گروه، طبقه اجتماعی یا جناح سیاسی تلاش می‌کند با دست‌کاری در مرزبندی حوزه‌های رای‌گیری در یک شهر یا ایالت، بر نتیجه رای‌گیری در این نواحی به نوعی که نتیجه یا نام کاندیدای موردپسند آن حزب از صندوق بیرون آید، اثر بگذارد). اکنون کاخ سفید ترامپ که به رسانه‌های آزاد حمله می‌کند، به دنبال تضعیف تلاش‌ها برای رای‌دهی ایمن شهروندان در هنگامه همه‌‌گیری است و حتی پیشنهاد داده که انتخابات در ماه نوامبر برگذار نشود.

12. مهم‌تر از همه، اتکای دولت به زور برای سرکوب اعتراضات عمومی است. رژیم‌های خارجی، مانند چین، روسیه و ایران، که خودشان برای ستمگری و نقض حقوق سیاسی و مدنی، هدف انتقادات بوده‌اند اکنون از این تحولات آمریکا بهره‌برداری می‌کنند. تصاویری که از قلب واشنگتن منتشر می‌شد به این بهره‌برداری‌های خارجی میدان می‌دهد.

13.  ایالات متحده هنوز برای سودهی به کلام یا کردار دولت‌های خارجی، توان کافی دارد، اما از دست دادن تحسین، اعتماد و اتکای دیگران، خسران کمی نیست. مهم‌ترین نماد این خسران، واکنش جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، به پرسش گزارشگری بود که نظر او را درباره رویدادهای اخیر آمریکا پرسید. 

14. مکث 20 ثانیه‌ای ترودو پیش از پاسخ به این پرسش بیانگر تقلای او بر سر دوراهی ضرورت گفتن حقیقت و آزرده نکردن حاکمان کنونی آمریکا بود. پس از آنکه ترودو سرانجام سخن گفت، نخستین واژه‌های او درباره "وحشت و بهت و حیرتی" بود که مردم کانادا همراه با آن نظاره‌گر تحولات آمریکا بودند. آنچه از زبان نزدیک‌ترین دوستان و متحدان درباره آمریکا شنیده می‌شود چیزی نیست که توانِ نرم آن را ساخته باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.