ترامپ با اغراق و گزافه گویی در مورد مرگ ابوبکر البغدادی، نشان داد که تا چه حد نادان است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «توماس فریدمن» روزنامه نگار نیویورک تایمز در مقاله ای نوشت: کشته شدن سرکرده داعش توسط کماندوهای آمریکایی که در سوریه فعالیت می کنند، مطمئنا باید ضعیف ترین و کشنده ترین جنبش اسلام گرا را که در عصر مدرن در خاورمیانه ظهور کرده بود، تضعیف کند.
با کشته شدگان ابوبکر البغدادی جهان مطمئنا مکان بهتری است و عدالت از طرف همه زنانی که توسط داعش مورد تجاوز قرار گرفته اند، همه روزنامه نگارانی که توسط داعش سرشان بریده شد و ده ها هزار نفر از مردم سوریه و عراقی هایی که مورد سوءاستفاده قرار گرفتند، اجرا شد. خوش به حال رئیس جمهور ترامپ به دلیل دستور انجام این کار، خوش به حال مأمورین اطلاعاتی که این کار را مدیریت کردند، و خوش به حال متحدان که کمک کردند و نیروهای ویژه ای که آن را اجرا کردند.
اما این داستان خیلی دور از ذهن نیست و می تواند پیامدهای غیر منتظره بسیاری داشته باشد. بیایید از داخل آمریکا شروع کنیم.
ترامپ در ستایش اش از آژانس های اطلاعاتی آمریکا که البغدادی را پیدا، و تعقیب کردند، پرحرارت رفتار کرد. او در کنفرانس خبری خود گفت که چقدر زن ها و مردها در آژانس های اطلاعاتی ما خوب هستند.
خب آقای رئیس جمهور، آنها همان آژانس های اطلاعاتی هستند که به شما گفتند روسیه در انتخابات گذشته ما در تلاش برای تغییر آراء به نفع شما و علیه هیلاری کلینتون مداخله کرد (و هنوز هم مداخله می کند). وقتی آژانس های ما این واقعیت را در معرض دید شما قرار دادند ، شما صداقت و کیفیت کار آنها را زیر سوال بردید.
آژانس های اطلاعاتی که البغدادی را تعقیب کردند، همان هایی هستند که دو افشاگر را به کاخ سفید معرفی کردند؛ افشاگرانی که شکایت داشتند که شما آقای ترامپ از قدرت ریاست جمهوری خود برای اعمال فشار بر اوکراین برای تحقیق درباره «جو بایدن» سوء استفاده کردید و در نتیجه پرونده استیضاح علیه شما باز شد.
و همان آژانس های اطلاعاتی که شما به دلیل تعقیب البغدادی از آنها به عنوان قهرمان استقبال کرده اید، همان افشاگرانی هستند که «استفانی گریشام» سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید شما، آنها را با عنوان «بوروکرات های غیرمنتخب رادیکال که با قانون اساسی سرجنگ دارند» معرفی می کند.
بنابراین از شما آقای ترامپ متشکرم که این سردرگمی را ایجاد کرده اید.
اکنون می دانیم که همان سرویس های اطلاعاتی که برای محافظت از ما در برابر کسانی که می خواهند از خارج از کشور به دموکراسی ما حمله کنند ، قهرمان شده اند، همان قهرمانانی هستند که قدم برداشته اند تا از درون به دموکراسی ماضربه بزنند. برخلاف شما، آقای ترامپ، آنها سوگند خود را جدی گرفته اند که هر دو را انجام دهند.
مرگ البغدادی به خودی خود خبر بسیار خوبی است اما پایان مشکلات ما در خاورمیانه نیست.
تلاش ترامپ برای کم اهمیت جلوه دادن کشتن اسامه بن لادن توسط باراک اوباما و در عین حال تلاش او برای جلوه دادن کشته شدن البغدادی به عنوان کلید ایجاد صلح جهانی - فقط نشان می دهد که وی نسبت به اوضاع منطقه تا چه حد نادان است.
همانطور که من در سال 2015 در مقاله ای به آن اشاره کردم، داعش در سال 2014 به عنوان محصول سه جناح یا جنبش سست ظاهر شد.
یکی از جناح ها را داوطلبان خارجی را تشکیل می داد. بعضی از آنها جهادی های تندرو بودند ، اما بسیاری از افراد جوانانی بودند که هرگز به قدرت، شغل و یا دختری برای ازدواج دست نیافته بودند و برای بدست آوردن این سه مورد به داعش پیوسته بودند. داعش به زنان و مردانی که هیچکدام از آنها در دسترس شان نبود، چکی برای قدرت و آزادی جنسی ارائه می داد.
جناح دوم داعش - مغز و ستون فقرات نظامی آن - از افسران سابق ارتش بعثی و برخی سنی ها و قبایل عراقی تشکیل شده بود، که به پشتیبانی منفعلانه داعش می پرداختند. سنی های عراق حدود یک سوم از جمعیت عراق را تشکیل می دهند. آنها نسل ها بر عراق حکومت کرده بودند و بسیاری از سنی های ارتش عراق از چگونگی سرکوب حمله آمریکا به عراق خشمگین و ناامید شده بودند.
داعش همچنین پشتیبانی تقریبا منفعلانه ای از سوی سنی های اقشار متوسط عراق را در اختیار داشت.
اکنون اوضاع عراق بهتر شده اما آمریکا همچنان همان اشتباه را در خاورمیانه تکرار می کند: اغراق در مورد قدرت ایدئولوژی مذهبی و کم ارزش نشان دادن تاثیر حکومت بد.
جناح سوم داعش از ایدئولوژی های مذهبی واقعی به رهبری البغدادی تشکیل شده بود.
حال ما به ترامپ و سیاست خارجی وی باز می گردیم. ترامپ هرگز با دیکتاتوری که دوست ندارد ملاقات نکرده است. وی چشمان خود را به روی این حقیقت بسته که البغدادی بعدی امروز در برخی از زندان های مصر در حال پرورش است؛ جایی که «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر، که ترامپ زمانی وی را «دیکتاتور مورد علاقه اش» خوانده بود ، نه جهادگران خشن بلکه روزنامه نگاران، فعالان و سیاستمداران غیر خشونت آمیز لیبرال را شکنجه می کند. تنها جرم آنها این است که می خواهند در آینده کشورشان حرفی برای گفتن داشته باشند و به ایجاد محیطی کمک کنند که بتوانند تمام توان خود را تحقق بخشند - بنابراین آنها مجبور نخواهند شد به دنبال عزت ، قدرت ، شغل یا دختر از گروه های افراطی مثل داعش باشند. وقتی ترامپ از بغدادی به عنوان قربانی مورد علاقه خود و از السیسی به عنوان دیکتاتور مورد علاقه اش ستایش می کند، تمام کاری که او انجام می دهد در جا زدن است. ما در واقع به جایی نمی رسیم.
سرانجام، ترامپ همچنان در کنفرانس خبری، در مورد چگونگی کارش، با عقل بی نهایت خود، برای حفظ نیروهای آمریکایی در سوریه سخن گفت تا از میادین نفتی در آنجا محافظت کنند تا شاید شرکت های نفتی آمریکایی بتوانند از آنها بهره برداری کنند. او حتی به این مسئله افتخار کرد که در حالی که مخالف جنگ عراق بود، باید کنترل تمام میادین نفتی عراق را به عهده می گرفتیم تا هزینه آن را درآوریم.
این صحبت ها منزجر کننده، و باز هم تجویز مشکلی در آینده است. اگر آمریکا امروز نقش مهمی در خاورمیانه دارد، نه برای محافظت از چاه های نفت بلکه برای محافظت و تقویت آنچه من «جزایر نجیب» می نامم، است.
اینها مکان هایی مانند کردستان عراق و سوریه ، اردن ، امارات، عمان ، لبنان و دمکراسی های ضعیف در تونس و بغداد است. هیچ یک از اینها دموکراسی توسعه یافته نیستند. این کشورها نسخه های معتدل تری از اسلام و بردباری مذهبی را ترویج می کنند. آنها به زنان خود قدرت می بخشند و آموزش مدرن را ترغیب می کنند.
اینها پادزهرهای لازم اما کافی برای داعش نیستند. آنها ارزش امیدواری را دارند که بتوانند روزی با کمک به یکدیگر، وضعیت ملت های خود را بهبود بخشند.
فقط ترامپ با شکست دادن داعش به خود می بالد و فکر می کند که همه کارهایی که اکنون باید انجام شود، محافظت از چاه های نفت خاورمیانه و دیکتاتورهای مورد علاقه آمریکا است - و نه چاه های نجابت آن.