سخنان اخیر سید حسن نصرالله و تهدید اسرائیل با سخنانی که تا کنون در سخنرانی ها یا گفت و گوهایش بر زبان می آورد بسیار متفاوت بود.

به گزارش جماران،«عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب سرمقاله روزنامه رأی الیوم نوشت: «سید حسن نصرالله» دبیر کل حزب الله لبنان در سخنرانی های اخیرش از استفاده از لحن و زبان تهدید قوی علیه دولت اشغالگر اسرائیل و نیز سخن گفتن از احتمال وقوع جنگی که می تواند پای لبنان را به نحوی از انحاء به آن بکشاند اجتناب کرده بود  و این کار را به دلیل ثبات جبهه داخلی و حفظ ائتلاف ها در لبنان و تقویت ثبات کشور که با شرایط اقتصادی سخت و شکاف های حزبی و طایفه ای مواجه است  انجام داد همچنین این کار برای این انجام داد که راه را بر بهانه جویان در اردوگاه مقابل که مرجعیت شان رژیم اشغالگر اسرائیل و آمریکاست، ببندد، اما اوضاع در دیدار اخیرش با شبکه تلویزیونی «المنار» که روز جمعه انجام شد و آنچه در این مصاحبه گفته شد کاملا فرق کرد، البته نه به دلیل مناسبت این گفت و گو یعنی سالروز پیروزی جولای سال 2006 که نیازمند سخنانی برای«بسیج کردن» و متفاوت بودن است که با حجم آن در تناسب باشد بلکه به دلیل شرایطی که منطقه خاورمیانه در آن  به سر می برد و شاهد تنش و تشنج است و بسیاری از جمله ما را به این سمت می کشاند که وقوع جنگ فراگیر در چندین جبهه و در رأس آنها جبهه لبنان را بعید ندانیم.

پاسخ سید نصرالله به «عماد مرمل»همکار مجری بسیار قوی بود و ما را به یاد روزهای نخست رهبری حزب الله لبنان توسط نصرالله می اندازد زیرا در این پاسخ ها فاش شد که استراتژی فراگیر برای رویارویی با دشمن اسرائیلی وجود دارد که محدود به مرزهای لبنان و منطقه «الجلیل» اشغالی نمی شود بلکه در صورت وقوع جنگ به احتمال زوال و نابودی دولت اشغالگر اسرائیل از نقشه خاورمیانه کشیده می شود.

برای آن که در کلی گویی ها غرق نشویم بر خود لازم می دانیم که در نقاط اصلی در این گفت و گو که بازتاب دهنده این استراتژی و این تغییر در لحن رهبر مقاومت است، درنگ کنیم:

نخست: سید حسن نصرالله تأکید کرد که مقاومت اسلامی قوی تر از گذشته است و می تواند اسرائیل را به طور کامل نابود کند و آن را به دوران عصر حجر برگرداند( آخرین بار که این جمله را به کار برد کی بود)

دوم: تأکید بر اینکه موشک های مقاومت بسیار دقیق شده اند و می توانند همه سرزمین های اشغالی را از دورترین نقطه در شمال(الناقوره) تا شهر«ایلات»(ام الرشراش) در دورترین نقطه در جنوب هدف قرار دهند.

سوم: حمله به الجلیل و آزادی آن به عنوان یکی از اولویت های استراتژی یاد شده است یعنی مقاومت حزب الله در برابر اشغالگر فقط محدود به استفاده از موشک ها برای حمله به اهداف و شهرهای اسرائیل نمی شود بلکه شامل نفوذ و حمله زمینی به سرزمین اشغالی می شود به ویژه آن که یگان های مقاومت مهارت های بسیار زیادی در این زمینه به لطف جنگ هفت ساله در سوریه به دست آورده است.

چهارم: سخن گفتن درباره ناکامی رهبران اسرائیل در ترمیم اعتماد به نفس ارتش اسرائیل که در جنگ جولای (2006) شکست خورد و تضعیف نیروی زمینی این ارتش پس از شکستش در پیشروی داخل اراضی لبنان طی این جنگ و نابودی اسطوره تانک«میرکاوا» بازتاب دهنده حقایق ثابت شده در نتیجه پیگیری دقیق توان نظامی طرف اسرائیلی و بیشتر شدن میزان اطمینان و اعتماد به پیروزی در میان رهبران سیاسی و نظامی مقاومت است.

پنجم: این برای نخستین بار طی سال های اخیر است که یک رهبر عربی اسلامی از عزم و اطمینانش برای خواندن نماز در مسجد الاقصی در قدس اشغالی پس از آزادی اش اگر خداوند طول عمری برایش رقم بزند سخن می گوید. سید حسن نصرالله چشم به آزادی قدس و بی تردید همه فلسطین از راه رویارویی نظامی دارد تا این خواسته اش برآورده شود نه از طریق معامله قرن یا مذاکرات بیهوده ای که برای امت چیزی جز تحقیر در پی ندارد.

سید حسن نصرالله به خوبی می داند که چه می گوید و چگونه بگوید و کی بگوید و چیز جدیدی اضافه نکرده ایم اگر بگوییم این مرد دروغ نمی گوید یا گمراه نمی کند به همین دلیل نزد خود اسرائیلی های دشمن که سخنرانی ها و گفت و گوهایش را دنبال می کنند از جایگاه ویژه ای برخوردار است و هر کلمه ای که می گوید را باور می کنند ولی هرگز سخنان سیاستمداران اسرائیلی متخصص در دروغگویی و تهدیدهای توخالی و در رأس آنها «بنیامین نتانیاهو» را باور نمی کنند.

سخنان سید حسن نصر الله حکایت از عزمی قوی برای ورود قدرتمندانه به میدان هر گونه جنگی در آینده که چه بسا نزدیک باشد، دارد. به عبارتی دیگر وی آن چه گفت را از خاستگاه جنگ روانی علیه دشمن، که البته در هر صورت این کار امری کاملا مشروع است، نگفته است بلکه از خاستگاه اطلاعات گسترده  و خوانش دقیق از تحولات سیاسی و نظامی واقعی در سایه تنش روزافزون میان ایران و آمریکا به زبان آورده است.

سید حسن نصرالله وارد دو جنگ شد و در آنها پیروز شد اولی زمانی که مقاومت به رهبری حزب الله در سال 2000 جنوب لبنان را آزاد کرد و به اشغالگری رژیم اسرائیل پایان داد آن هم پس از آن که این رژیم را تحقیر کرد و پوزه اش را به خاک مالاند و دومی زمانی بود که این دشمن به خودش جرأت داد و در سال 2006 به لبنان حمله کرد و بهای سخت و گرانی را پرداخت کرد که بارزترن آنها از هم پاشیدن اعتماد به نفس ارتش اش که گفته می شد شکست ناپذیر است و ما بر این باور نیستیم که پیروزی سوم نصرالله دور باشد به ویژه اگر جرقه جنگ در منطقه با تحریک اسرائیلی ها زده شود...و خدا بهتر می داند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.