احتمالات پیش رو در تحقیقات مربوط به تبانی ترامپ و روسیه موسوم به پرونده راشا گیت نشان می دهد ما هنوز به پایان کابوس نرسیده ایم، بلکه تازه وارد یکی از کابوس ها شده ایم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «چارلز بلو» روزنامه نگار نیویورک تایمز در مطلبی نوشت: من دیگر فکر نمی کنم که کسی در آمریکا، از جمله وفادار ترین حامیان دونالد ترامپ، بتواند طرح چنین سوالی را از دولت کنونی پشت گوش بیاندازد: اگر دونالد ترامپ یا نزدیکانش با روس ها مصالحه یا تبانی کرده باشند، چه می شود؟
همواره شماری از چپ گراهای ما بر این باور بوده اند که ریاست جمهوری ترامپ اگر که کامل نامشروع نباشد، دستکم غیرواقعی و دستکاری شده است زیرا روسیه در آن دخالت کرده است.
روسیه مرتکب جرم شده و ترامپ این جرم را نادیده گرفته و از آن در جهت ارتقاء کاندیداتوری اش بهره گرفته است. این مسئله روشن است.
روس ها تلاش های مکرر برای تماس با نزدیکان حلقه ترامپ انجام دادند و در بعضی موارد حتی توانستند با اعضای تیم ملاقات کنند، همانطور که در نشست برج ترامپ مشخص شد. این مسئله روشن است.
اعضای تیم ترامپ به شدت علاقه مند و مشتاق پذیرش هر گونه کمکی بودند که روس ها می توانستند ارائه دهند. این مسئله روشن است.
و از زمان آغاز به کار، ترامپ به طور آشکارا سعی کرده از برقراری عدالت جلوگیری کند و یا مانع تحقیق در مورد اقدام روس ها و حلقه نزدیکانش بشود. و این مسئله هم روشن است.
اما برای افرادی که از ترامپ حمایت و دفاع می کنند، چنین اقدامات کارشکنانه ای هم قابل تمجید و تحسین است. آنها ممکن است این کارشکنی ها را دوست نداشته باشند، اما مایل به نادیده گرفتن آنها هستند. در واقع، آنها آنقدر مجذوب ترامپ شده اند که سرنوشت او به سرنوشت خودشان گره خورده است.
اما چه اتفاقی می افتد اگر شواهدی به دست آید مبنی بر این که تحقیقات «رابرت مولر» بازپرس ویژه ارتباط مستقیمی بین ترامپ و روس ها را نشان دهد؟ حامیان ترامپ چگونه پاسخ می دهند؟
هفته گذشته، زمانی که «مایکل کوهن» وکیل سابق ترامپ اقرار کرد که به کنگره در مورد زمانبندی و میزان مشارکت ترامپ در مذاکرات در برج ترامپ دروغ گفته، جو سیاسی را تغییر داد.
اگر ترامپ در زمانی که برای رئیس جمهور شدن تلاش می کرد، به مردم آمریکا در مورد تلاش هایش برای انجام تجارت در روسیه دروغ گفته یا آنها را گمراه کرده بود، و روس ها می دانستند، بنابراین او کاملا صادق نیست و تبانی کرده است.
در حالی که به هیچ وجه مشخص نیست که روس ها ممکن است از اطلاعاتی که دارند برای باج خواهی یا تحت فشار قرار دادن ترامپ بهره ببرند، اذعان کوهن روشن می کند که آنها می توانند این کار را انجام دهند.
این امر روشن می کند که چرا ترامپ موضع سختگیرانه ای علیه روسیه و ولادیمیر پوتین به رغم گزارش آژانس های اطلاعاتی آمریکا اتخاذ کرده؛ و ممکن است در آینده هم این موضع را حفظ کند.
آمریکایی هایی که از ترامپ پشتیبانی می کنند، اکنون به شواهدی که اشاره می کنند که تیم ترامپ منافع شخصی و مالی خود را در برابر منافع ملی قرار داده است، چه واکنشی نشان می دهند؟ آیا آنها از حمایت کور خود دست بر می دارند؟ آنها چطور می توانند این همه لاپوشانی را نادیده بگیرند؟ آنها چگونه این کار خود را توجیه می کنند؟
در تحقیقات نیکسون اوضاع با امروز فرق می کرد.
اما این بار قضیه فرق می کند، در آن زمان رسانه ها آنقدر حزبی نبودند و رسانه های اجتماعی تا این حد فعالیت نداشتند.
نیکسون بازوی تبلیغاتی نداشت. اما ترامپ دارد. این رسانه، فاکس نیوز نامیده می شود. این شبکه با کاخ سفید هماهنگ است. اگر ترامپ در موضوعی کوتاه بیاید، فاکس نیوز هم فتیله اش را پایین می کشد. بنابراین این شبکه، علاقه مند به دفاع از ترامپ تا پایان تلخ است.
انتظار ندارم که ترامپ چیزی را قبول کند؛ حتی اگر سوء رفتارهایش با ادله و مدرک اثبات شود. او هیچ کاری نکرده که من چنین انتظاری از او داشته باشم. او حقیقت را دروغ می داند و بالعکس دروغ را به جای حقیقت جا می زند.
من همچنین فکر نمی کنم که ترامپ هرگز همچون نیکسون به طور داوطلبانه از قدرت کناره گیری کند؛ حتی اگر او احساس کند استیضاحش قریب الوقوع است. من حتی مطمئن نیستم اگر که او استیضاح شود و سنا هم برای این کار متقاعد شود - سناریویی که تصورش در حال حاضر بعید است - باز هم او تمایلی برای ترک کاخ سفید داشته باشد.
من معتقدم ترامپ از قدرت کنار نمی رود مگر که کشور را هم با خود پایین بکشد. به عبارت دیگر من فکر نمی کنم من هنوز به پایان این کابوس رسیده باشیم. اما به یکی از آنها وارد شده ایم.
آمریکا در حال ورود به آزمونی سخت است. این آزمون غیرقابل قیاس است. و هیچ تصویری وجود ندارد که چگونه حل خواهد شد. اما من معتقدم آسیب، قطعی خواهد بود.