آلمان با کناره گیری مرکل از رهبری حزبش و رهبری این کشور به طور کلی بسیار ضرر می بیند. آلمان این بانویی که به ظاهر خود اهمیت نمی دهد و در آپارتمانی بسیار متواضعانه در برلین ساکن است و در «سوپرمارکت های» مشهور با قیمت های پایین برای خرید پنیر و تخم مرغ و نان بازارگردی می کند را از دست می دهد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، عبدالباری عطوان نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم به کناره گیری مرکل از قدرت در دو سال دیگر پرداخت و نوشت: خبر اعلام کناره گیری «آنگلا مرکل» از ریاست حزب اتحاد دموکرات مسیحی در روز گذشته-دوشنبه- و ترک پست صدر اعظمی آلمان با پایان رسیدن دوره کنونی اش در سال 2021 به مانند یک صاعقه بر سر میلیون نفر داخل و خارج از آلمان فرود آمد زیرا بسیار دشوار است که در آینده نزدیک رهبری این «بانوی آهنین» که نقش بزرگی در تقویت اتحادیه اروپا و محکم کردن پایه های آن و شکوفایی و رونق اقتصادی کشورش بازی کرد، جایگزین شود چون که چه بسا تا چند دهه در آینده خالی بماند.
به باور بسیاری از کارشناسان و ناظران این تصمیم فردای روزی اتخاذ شد که ائتلاف انتخاباتی اش در ایالت«هسن» شکست خورد؛ ایالتی که رای دهندگان نارضایتی خود را از سیاست هایش و راه حل های میانه که با سوسیال دموکرات ها همزمان با صعود نیروهای راستگرا در پیش گرفت، نشان دادند. ولی به باور ما دلیل اصلی خلاصه در سیاست های مهاجرتی وی می شود که دارای جنبه انسانی است و خانم مرکل آن را در پیش گرفته است آن زمان که دروازه های کشورش را به روی پناهندگان سوری که از جهنم جنگ جان سالم به در برده بود و برخی به ویژه عرب های ثروتمند دروازه های کشورهای شان را به روی آنها بستند، باز کرد.
خانم مرکل مرزهای کشورش را فقط به روی پناهندگان سوری باز نکرد بلکه به روی عراقی ها و افغان هایی که سوار بر دریا شد و جان خود را برای رسیدن به پناهگاه امن به خطر انداختند نیز باز کرد؛ پناهگاهی که برای شان آرامش و لقمه نانی آغشته با کرامت انسانی و آینده امن تأمین کند. دولت مرکل حتی چشم از برخی آنها بست و روایت ها و داستان های غیردقیق شان را از خاستگاه های رأفت و درک آنها را پذیرفت.
این خانم که درجه دکترای شیمی دارد دختر یک کشیش است و دوره ای از عمر خود را پشت پرده آهنین سپری کرد معنای رنج، ارزش های تسامح و همبستگی با محرومان و فرار کرده ها از جنگ ها و مناطق تنش را می فهمد به همین دلیل دل و محبت آنها و میلیون ها نفر داخل و خارج آلمان به ویژه در کشورهایی مانند یونان و پرتغال را به دست آورد و برای نجات این دو کشور و ملت های آنها از ورشکستگی با تزریق صد میلیارد دلار در اقتصاد آنها دریغ نکرد.
راستگرایان نژادپرست آلمان مسائل را از زاویه دیگر و متقاوتی می بینند که عنوان آن تنفر از خارجی ها و پیشینه فرهنگی، نژادی و دینی آنها به ویژه عرب ها و همه مسلمانان است و به همین دلیل تبلیغات و حملات تحریک آمیز و تنفر علیه پناهندگان و خانم مرکل با هم متوقف نشد.
مرکل درازه های مهاجرت را به روی کسانی که آن را می کوبند فقط به دلیل همبستگی باز نکرد بلکه به دلیل مصلحت آلمان باز کرد که اقتصاد قوی اش نیاز مبرم به نیروی کار جوان متخصص دارد که بتواند قدرتمندتر و رقابتی تر شود آن هم در سایه کاهش میزان زاد و ولد و افزایش تعداد افراد مسن در جامعه آلمان.ما بر این باور نیستیم که مهاجرانی به مانند مهاجران سوری به لحاظ ابداع و خلاقیت و تولید وجود داشته باشند.
آلمان با کناره گیری مرکل از رهبری حزبش و رهبری این کشور به طور کلی بسیار ضرر می بیند. آلمان این بانویی که به ظاهر خود اهمیت نمی دهد و در آپارتمانی بسیار متواضعانه در برلین ساکن است و در «سوپرمارکت های» مشهور با قیمت های پایین برای خرید پنیر و تخم مرغ و نان بازارگردی می کند را از دست می دهد.
«اولریش پیک» استاد جامعه شناسی آلمانی زمانی که توصیف جدیدی برای «مرکالیزم»ابداع کرد کاملا موفق بود زمانی که گفت: وی رویکرد سیاسی به نام«مرکاول»تأسیس کرد و این کلمه ترکیبی از نام خودش و نام «ماکیاول» اندیشمند مشهور ایتالیایی است که منظور از آن جمع بین تأمل و قاطعیت است.
انگلیس از زمان سرنگونی« مارگریت تاچر» بانوی آهنین، اگر چه بسیاری با وی و رویکرد سختگیرانه اش در حاکمیت هوادار ثروتمندان در مقابل فقرا اختلاف داشتند، با مشکلات زیادی مواجه شد. همین مساله درباره آلمان بعد از مرکل گفته می شود با تفاوت زیاد میان رهبری شان که مجالی برای مقایسه میان این دو رهبر نیست.
مهاجران عرب و مسلمانان و همه مردم جهان سوم که دولت مرکل از آنها به عنوان مهمانان عزیز استقبال کرد لطفش را و نیز ایستادنش در کنار آنها در محنت های شان و نیز جانبداری از آنها در مقابله با راستگرایان نژادپرست تندرو را هرگز فراموش نمی کنند.
مرکل یک دموکرات و گزینه ملت و حکم صندوق های رای است؛ صندوق هایی که گریزی از آنها نیست زیرا تضمین کننده ثبات جامعه ها و ادامه نهضت آنهاست حتی اگر با برخی از نتایجش به دلیل دیدگاه خاورمیانه ای مان در مخالفت با راستگرای نژادپرست اختلاف داریم.