حکام سعودی اکنون در وضعیتی قرار دارند که یا باید به پایان چشم انداز 2030 اعتراف کنند یا به طور غیرمنطقی به تلاش ها برای برآورده کردن آرزوهای برباد رفته محمد بن سلمان ادامه دهند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی نوشت: ولیعهد سعودی دچار دوگانگی در رفتار است و مصادیق آن نیز در موضع گیری های مختلف از اصلاحات گرفته تا شعارهای سنتی ضد صهیونیستی عربستان مشهود است.
«محمد بن سلمان» در حالی از اصلاحات و آزادی بیشتر شهروندان سخن می گوید که فعالان این حوزه پشت میله های زندان به سر می برند.
وی جنگ یمن را بدون هیچ ابزار توجیه منطقی ای ادامه داده و در حالی که به مثابه برادر بزرگ اعراب وظیفه جبهه گیری علیه تل آویو را دارد، با آنها وارد مذاکره در باب مقابله با ایران و قطر می شود. این دوگانگی سبب ناامن شدن فضای اجتماعی و سیاسی ریاض شده است که با ایجاد بحران در روابط عربستان و کانادا شکل بین المللی نیز به خود گرفت.
برنامه چشم انداز 2030 نیز یکی دیگر از طرح های بلندپروازانه و بدون پشتیبانی منطقی ریاض جهت تغییر شکل ظاهری خود در عرصه جهانی با هدف پر کردن فاصله اش با سایر کشورهای عربی مانند امارات متحده عربی و قطر از منظر جهانی شدن بود. برنامه ای که بن سلمان مدعی بود به سبب کاهش وابستگی اقتصادی ریاض به نفت موجب شکوفایی و تغییر در ساختار اقتصادی عربستان خواهد شد.
اما حمایت از گروه های تروریستی در سوریه، عراق، یمن، افغانستان، لیبی، مغرب و خیل عظیمی از کشورهای بحران زده هزینه های سنگینی را بر اقتصاد عربستان تحمیل کرده که شاید به شکل کنونی از سوی سیاست گذاران کم تجربه این کشور پیش بینی نشده بود.
در کنار این مسئله، جنگ یمن نیز مزید بر علت شده تا توان اقتصادی ریاض کاهش چشمگیر را تجربه کند و البته تلاش برای منزوی کردن قطر و ادامه تلاش ها علیه ایران نیز قطعا با هزینه کم طراحی نشده اند.
این مسائل در کنار کاهش جهانی قیمت نفت سبب شد تا اقتصاد عربستان توان پیشبرد برنامه چشم انداز 2030 را نداشته باشد و به همین دلیل سیاست گذاران ریاض تصمیم به عدم ورود شرکت آرامکو به بازار سهام را بگیرند. شاید مسئولان سعودی اینگونه متصور بودند که 5 درصد از سهام این شرکت به راحتی به فروش می رود و با این کار 100 میلیارد دلار کسری اقتصادی این کشور جبران شده و راه دستیابی به برنامه چشم انداز 2030 هموار می شود اما در این بین دو درک اشتباه از سوی سعودی صورت گرفت: اولا، سیاست های متناقض در عرصه داخلی و بین الملل سبب ناامنی وضعیت پایدار کشور می شود و این مسئله بدبینی سرمایه گذاران بزرگ خارجی را در پی دارد. دوما، اساسا معامله سهام 100 میلیارد دلاری در بورس امری ناممکن است!
حکام سعودی اکنون در وضعیتی قرار دارند که یا باید به پایان چشم انداز 2030 اعتراف کنند یا به طور غیرمنطقی مانند آنچه تا امروز شاهد بودیم به تلاش ها جهت برآورده کردن آرزوهای کودکانه و برباد رفته محمد بن سلمان ادامه دهند که علاوه بر آسیب رساندن بیشتر به اقتصاد این کشور سبب افول قدرت عربستان در عرصه بین الملل نیز خواهد شد.