ما آن وقت متوجه دید عمیق و دقیق امام در شناخت اشخاص نمی شدیم، ولی حالا پس از سال ها متوجه دید نافذ امام می شویم که آن شخص چه صدماتی وارد کرده و می کند. امام این صفات و ویژگی ها را داشت اما متأسفانه بعضی افراد نسبت های ناروا به امام می دهند که دروغ آشکار است؛ مثلاً می گویند در هیچ شب چهارشنبه ای جمکران امام ترک نمی شد!
در آستانه بیست و نهمین سالگرد ارتحال امام خمینی(س) اعضای نمایندگی قم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی با آیت الله العظمی صانعی از مراجع تقلید و یکی از شاگردان برجسته امام راحل دیدار کردند.
به گزارش جماران، آیت الله العظمی صانعی گفت: جناب آقای مهندس موسوی می گفت زمانی تصمیم گرفتیم نان را گران کنیم، چند مرتبه این مسأله را مطرح کردم و امام ساکت می شدند و ما از سکوت ایشان مخالفت می فهمیدیم. پس از سه چهار دفعه مجدداً مطرح کردم، امام پرسیدند که چرا می خواهید نان را گران کنید؟! من عرض کردم چون اغنیاء سر سفره فقراء استفاده می کنند. امام فرمودند بگذارید اغنیاء مهمان فقرا باشند؛ نکنید زیرا گران کردن نان آثاری دارد.
آیت الله العظمی یوسف صانعی در آستانه بیست و نهمین سالگرد ارتحال امام خمینی(س) در دیدار با اعضای نمایندگی قم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی با آرزوی علو درجات برای روح امام خمینی(س) گفت: یکی از خصوصیات امام این بود که حقوق افراد را مراعات می کردند و هیچ گاه حق کسی را از بین نمی بردند. ایشان در حفظ حقوق بی نظیر بودند؛ چه حفظ حقوق شاگردان و چه غیر شاگردان. مثلاً یک بار به من فرمودند مواظب باشید آقای موسوی تبریزی و آقای جمی برای خبرگان حضور داشته باشند زیرا آقای موسوی تبریزی آذربایجان را برای ما نگه داشت و آقای جمی زیر بمباران در آبادان نماز جمعه را اقامه کردند.
این مرجع عالیقدر شیعیان تأکید کرد: امام در طول مبارزات و در طول زعامتشان این نکته را مدنظر داشتند و حقوق افراد را حفظ می کردند و زحمات افراد را نادیده نمی گرفتند و این جور نبود که افرادی از صحنه خارج شوند و به عنوان ضد انقلاب و... از صحنه حذف شوند. البته ایشان هوای نفسی در حفظ حقوق افراد نداشتند، یعنی حقوق فلانی را حفظ کنم که نیرویی را از دست ندهم یا به ضرر من کاری نکند.
وی با تأکید بر اینکه امام خمینی(س) در حفظ حقوق افراد فقط رضای خدا را در نظر داشت، افزود: وقتی بعد از فوت آیت الله بروجردی خواستند در امامزاده قاسم شمیران منزلی را برای امام تهیه کنند که تابستان آنجا باشند، امام خواستند به تهران بروند و من هم آن ایام برای منبر به تهران می رفتم امام به اخوی پیغام دادند که به فلانی بگویید بیاید با هم برویم. امام به دیدار آقای لواسانی رفتند و علمای وزین تهران به دیدن امام آمدند و آنجا امام بحثی فقهی مطرح کردند و پس از مدتی گفتند من خسته شدم و اشاره کردند که آقای صانعی شما بحث را ادامه دهید! علما تعجب کردند و من هم مدتی سکوت کردم و بعد وارد بحث شدم.
آیت الله العظمی صانعی اظهار داشت: اخوی من گفت وقتی رفتم نجف و امام را دیدم فرمودند، «آقای صانعی من وقتی روی صندلی هواپیما نشستم تا به ترکیه بروم یاد شما افتادم و اینکه شما آمدید به من گفتید آقایان علما در پی تثبیت مرجعیت آقای حکیم هستند و من گفتم مرجعیت مرا مردم در خیابان و بازار تثبیت می کنند و نگفتم خداوند درست می کند و این پیشامد رخ داد». امام اینگونه بود که روح و روان پاکش توجیه گری برای خودش را اجازه نمی داد.
وی یادآور شد: در قضیه مرجعیت ایشان وقتی برای آقای فلسفی نامه نوشت عنوان «حجت الاسلام» نوشت؛ در حالی که به حسب ظاهر باید از ایشان تکریم بیشتری می کرد چون آن مرحوم خطیب بزرگ و نافذ الکلمه ای بود؛ ولی چون پای مرجعیت مطرح بود امام آقای فلسفی (خطیب بزرگ) را با القاب زیاد خطاب نکرد؛ اما پس از خطابه استیضاح، امام از ایشان «حجت الاسلام و المسلمین» تعبیر کردند، چون پای نهضت در میان بود نه مرجعیت خودشان.
این شاگرد امام خمینی افزود: فردی مشهدی که از خطبای درجه دوم تهران بود و من ایشان را به دیدار امام بردم و در دیدار شائبه تنقیص مرحوم آیت الله میلانی پیش آمد، امام برخورد شدید کردند و بلند شدند از مجلس رفتند، و به نفع خود هیچ توجیه نکردند و به حسب ظاهر آن خطیب معروف را از خود رنجاندند و دور کردند.
وی با یادآوری اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و زعامت امام حواسشان به همه جهات بود، تصریح کرد: وقتی قم بمباران می شد و آقایان از قم رفته بودند و من نماز جمعه را اقامه می کردم و ما جنگ جنگ تا رفع فتنه می گفتیم، امام به واسطه اخوی پیغام دادند که به اخوی خود بگویید این همه داد نزند! یعنی امام رادیو را گوش می دادند و در وقت مقتضی تذکر می دادند.
آیت الله العظمی صانعی افزود: یک وقتی احمد آقا به من گفتند در رابطه با فلان پرونده فردا بیایید امام با شما کار دارد که گفتم فرد دیگری هم در این کار دخیل است و احمد آقا گفت به او هم می گویم. فردا صبح اول وقت خدمت امام رسیدیم امام به احمد آقا گفتند که از اتاق خارج شود و در موردی که مد نظرشان بود فرمودند من می خواهم آقای صانعی این پرونده را بردارد و مطالعه کند و به یک روحانی برای رسیدگی تحویل دهد. این مطلب دو سه بار بین امام و آن شخص رد و بدل شد و آن شخص می گفت متصدی این پرونده هم امین است و هم درست رسیدگی می کند و پرونده سرّی است. امام دست روی زانو گذاشتند و فرمودند: چگونه سرّی است که من دیشب از رادیو اسرائیل شنیدم که از بستگان فلانی هم اختلاس کردند!
وی ادامه داد: من پرونده را مطالبه کردم، دادستان به من گفتند که پرونده در دست شخصی است و تا رسیدگی تمام نشود نمی توانیم به شما بدهیم. تا اینکه من از راه قانونی دیگری وارد شدم که هم قانون رعایت شود و هم نظر امام تأمین شود. این وضع امام در اداره کشور بود، ایشان خیلی در اداره کشور قوی بود.
این شاگرد امام خمینی گفت: وقتی من دادستان بودم مبلغی در اختیار من بود که مبلغی را آقای کروبی - انجاه الله تعالی - گرفت. خداوند نجاتشان دهد که افکار بلندی در موضوعات آزادی و ... دارند. مبلغی را نیز به آقای موسوی نخست وزیر - انجاه الله تعالی - دادم. مبلغی را هم به نفر سومی دادم و در نامه ای به امام نوشتم که این پول را به این سه نفر داده ام. امام زیرنویس کردند مبلغی که به فلانی دادید پس بگیرید!
وی تأکید کرد: ما آن وقت متوجه دید عمیق و دقیق امام در شناخت اشخاص نمی شدیم، ولی حالا پس از سال ها متوجه دید نافذ امام می شویم که آن شخص چه صدماتی وارد کرده و می کند. امام این صفات و ویژگی ها را داشت اما متأسفانه بعضی افراد نسبت های ناروا به امام می دهند که دروغ آشکار است؛ مثلاً می گویند در هیچ شب چهارشنبه ای جمکران امام ترک نمی شد!
آیت الله العظمی صانعی ادامه داد: جناب آقای مهندس موسوی می گفت زمانی تصمیم گرفتیم نان را گران کنیم، چند مرتبه این مسأله را مطرح کردم و امام ساکت می شدند و ما از سکوت ایشان مخالفت می فهمیدیم. پس از سه چهار دفعه مجدداً مطرح کردم، امام پرسیدند که چرا می خواهید نان را گران کنید! من عرض کردم چون اغنیاء سر سفره فقراء استفاده می کنند. امام فرمودند بگذارید اغنیاء مهمان فقرا باشند؛ نکنید زیرا گران کردن نان آثاری دارد.
وی با بیان اینکه بعد فقهی شخصیت امام باید به درستی به جامعه معرفی گردد، اظهار داشت: یکی از جهات عمده، فقاهت امام است که شاگردان امام در این قسمت یا شهید شدند یا گرفتاری های دیگری پیدا کردند و سبک فقه امام که در قم و نجف یکسان بود و اصول و مبانی خاصی دارد باید حفظ و تبیین شود و ابداعات فقهی ایشان که بتواند جامعه را اداره کند و مردم را خشنود کند و دنیای امروز آن را می خواهد، تبیین گردد. مثلاً در باب بیع مصحف مشهور این است که فروش آن به غیر مسلم جایز نیست و استدلال به اموری کردند ولی امام نه تنها نقل مصحف به غیر مسلم را غیر جایز نمی داند بلکه می گویند گاه واجب و گاه مستحب و گاه مباح است. همچنین در مسأله حقوق زنان، در مواقع حرجی امام فرمودند حاکم شرع می تواند زن را طلاق دهد.