در ادامه این مطلب آمده است:دیدار و پای سخن همایون شهنواز نشستن برای من در همه این سالها به یک سنت فرهنگی- تاریخی تبدیل شده بود. محضر همایون، محضر هنرمندی متعهد، آگاه و میهندوست بود که همواره به گفتوگوهایی عمیق و تاریخی و درعینحال تلخ و شیرین میگذشت. تسلط و اشراف حیرتانگیز او بر تاریخ و جغرافیای جنوب، بهویژه موضوعات مربوط به سردار مبارزه جنوب _ رئیسعلی دلواری _ و سریال ماندگار دلیران تنگستان همیشه برای من که پدران و نیاکانم از آن دیار بودند، دلنشین و در مواردی آموزنده بود.
در یکی از همین دورهمیهای دوستانه که در خانه تاریخیاش برگزار بود، همایون از پدر خاطرهای تعریف کرد که با روایت مضمون آن، تلاش میکنم توضیحی برای چرایی و چگونگی زیستجهان این هنرمند بزرگ ارائه دهم. همایون شهنواز تعریف میکرد که گویا هنگامی که تصمیم میگیرد برای تحصیل فیلمسازی راهی فرنگ شود، پدر گوش فرزند را به آرامی میگیرد و به او یادآور میشود که باید بعد از تحصیل به ایران برگردد و هرچه را آموخته است، برای ایران به کار گیرد.عمر هنری او را گویی میتوان با همین مانیفست کوتاه و گران شهنوازِ پدر تحلیل و روایت کرد. شهنواز جوان دانشآموخته فرنگ از همان ابتدای بازگشت هموغم خود را برای تصویرگری ایران و قهرمانها و قصهها و بزرگیهایش میگذارد...
با ساختن مجموعههای فاخر تلویزیونی و سینمایی، خودش را بهعنوان یکی از ستارگان سپهر فرهنگ و هنر در تاریخ معاصر ایران تثبیت میکند. از دیگر ویژگیهای کارهای او رویکرد پژوهشی و سختگیرانهاش درباره واقعیتهای تاریخی است و تلاش و ممارستی که در شناخت کامل سوژه و محیط آن به خرج میداد. همین رویکرد است که آثار او را در سطح اعتباری بسیار بالایی قرار میدهد و باعث میشود کارنامه او که عمدتا حول ژانر تاریخی تعریف میشود، به دور از حواشی معمول و مرسوم تولیدات قرار گیرد.
اهمیت و عشق نامیرای او به ایران و سختگیری و وسواس او در محتوای آثارش بدون تردید بهعنوان میراثی بزرگ و الهامبخش پیشروی همه هنرمندان این دیار قرار دارد و باید بارها و بارها کاوش و بررسی و نیز ترویج شود تا بتوان امیدوار بود انقطاع تجربه در میان نسلهای هنرمند و فرهیخته کمتر و کمتر شود.
همایون شهنواز که در سالهای اخیر بارها و بارها مورد بیمهری و اجحاف حقوقش از طرف دستگاههای فرهنگی این کشور قرار گرفته بود، دیروز با نامی سربلند فرصت یگانهزیستنش را به پایان و رسالتش را در بالندگی ایران و ایرانیان به سرانجام رساند. امیدوارم منش و کردار او، الگویی برای همه ما باشد و بیش از یادکردن از او به سبک زیستنش اندیشه و عمل کنیم.
یادش گرامی و جاودان باد.
6045
در یکی از همین دورهمیهای دوستانه که در خانه تاریخیاش برگزار بود، همایون از پدر خاطرهای تعریف کرد که با روایت مضمون آن، تلاش میکنم توضیحی برای چرایی و چگونگی زیستجهان این هنرمند بزرگ ارائه دهم. همایون شهنواز تعریف میکرد که گویا هنگامی که تصمیم میگیرد برای تحصیل فیلمسازی راهی فرنگ شود، پدر گوش فرزند را به آرامی میگیرد و به او یادآور میشود که باید بعد از تحصیل به ایران برگردد و هرچه را آموخته است، برای ایران به کار گیرد.عمر هنری او را گویی میتوان با همین مانیفست کوتاه و گران شهنوازِ پدر تحلیل و روایت کرد. شهنواز جوان دانشآموخته فرنگ از همان ابتدای بازگشت هموغم خود را برای تصویرگری ایران و قهرمانها و قصهها و بزرگیهایش میگذارد...
با ساختن مجموعههای فاخر تلویزیونی و سینمایی، خودش را بهعنوان یکی از ستارگان سپهر فرهنگ و هنر در تاریخ معاصر ایران تثبیت میکند. از دیگر ویژگیهای کارهای او رویکرد پژوهشی و سختگیرانهاش درباره واقعیتهای تاریخی است و تلاش و ممارستی که در شناخت کامل سوژه و محیط آن به خرج میداد. همین رویکرد است که آثار او را در سطح اعتباری بسیار بالایی قرار میدهد و باعث میشود کارنامه او که عمدتا حول ژانر تاریخی تعریف میشود، به دور از حواشی معمول و مرسوم تولیدات قرار گیرد.
اهمیت و عشق نامیرای او به ایران و سختگیری و وسواس او در محتوای آثارش بدون تردید بهعنوان میراثی بزرگ و الهامبخش پیشروی همه هنرمندان این دیار قرار دارد و باید بارها و بارها کاوش و بررسی و نیز ترویج شود تا بتوان امیدوار بود انقطاع تجربه در میان نسلهای هنرمند و فرهیخته کمتر و کمتر شود.
همایون شهنواز که در سالهای اخیر بارها و بارها مورد بیمهری و اجحاف حقوقش از طرف دستگاههای فرهنگی این کشور قرار گرفته بود، دیروز با نامی سربلند فرصت یگانهزیستنش را به پایان و رسالتش را در بالندگی ایران و ایرانیان به سرانجام رساند. امیدوارم منش و کردار او، الگویی برای همه ما باشد و بیش از یادکردن از او به سبک زیستنش اندیشه و عمل کنیم.
یادش گرامی و جاودان باد.
6045
کپی شد