در ادامه این مطلب آمده است:با برگزاری اولین انتخابات شوراهای شهر و روستا در اسفند 1377 بزرگترین تجربه فعالیت های انتخاباتی در مدیریت های محلی در ایران معاصر اتفاق افتاد که یکی از دستاوردهای جنبش اصلاح طلبی بود.
اهمیت این انتخابات برای توسعه دموکراسی در ایران و تغییر نگرش مردم نسبت به نقش خود در اداره جامعه محلی دارای اهمیت بود. بعد از گذشت نزدیک به بیست سال از اولین انتخابات شورای شهر و روستا، شاهد نشانه های بسیار زیادی از بن بست این مدیریت شهری و روستایی هستیم. شورایی که قرار بود نقش یک 'نهاد مستقل مدنی' جهت کوچک کردن دولت و کاهش بروکراسی را بازی کند، تبدیل به یک معضل بسیار جدی برای مدیریت شهری و روستایی شده است. چراکه؛ ما همچنان بعد از گذشت نزدیک به بیست سال از تجربه شورا، کمتر شاهد حضور رهبران کاریزماتیک، سیاستمداران باتجربه و افراد دارای تخصص در بین اعضای شورا هستیم و نگاه مردم برای انتخاب اعضای شورا همچنان نگاهی احساسی و طایفه ای هست.
بنابراین باید به این مساله توجه کرد که مساله دموکراسی تنها به رای دادن و رای گیری ختم نمی شود بلکه مقوله های برجسته تری بعد از آن مطرح می شود که دموکراسی را در اذهان عمومی دچار تردید می کند. شهروندان این حق را دارند که کاندیدای مورد نظر خود را انتخاب کنند ولی آیا این کاندیدای منتخب پس از قبولی در شورا نیازهای افراد را برآورده می کند؟ آیا در ابتدایی ترین حالت آن 'گفت و گو'ی عمومی بین شورای شهر و شهروندان و یا حتی خود اعضای شورا ایجاد می شود؟ این گفت و گو کمترین موردی است که می توان به آن اشاره کرد چه برسد به عملکردهای فرهنگی و اجتماعی و شهری دیگری که جز وظایف شورا است. این نارسایی ها درکی دوگانه از دموکراسی را برای افراد ایجاد می کند از یک طرف آزادی در رای دادن و از طرف دیگر تحمیل نظرات در محیط کوچکی مانند شورا به یکدیگر چه با گفت و گو چه با دعوا. همچنین به دلیل عدم آموزش مشخص اعضای شورای شهر و روستا درباره مدیریت شهری و روستایی و مسایل مرتبط، کنش های اجتماعی و فرهنگی در جامعه مدنی ایران، در بین برخی اعضای شوراها نهادینه نشده و بنابراین مفاهیم و واژه های زیادی وجود دارد که در بحث مدیریت این افراد، سرگردان هستند. با وجود این مسایل ما نه تنها شاهد وفاقی همه جانبه برای تمرکززدایی از قدرت حکومت و سامان بخشیدن به وضعیت شهرداری ها نیستیم بلکه با پیشروی این روند، نخبگان کمتر تمایلی به حضور و کاندیداتوری در شوراهای شهر و روستا دارند و در حاشیه قرار گرفته اند.
بنابراین عدم 'همبستگی اجتماعی' یکی از آسیب های جدی در این نوع از حکمرانی توسط مردم در شوراها هست. عدم وجود 'هویتی مستقل' در بین برخی شوراهای شهر و روستا در ایران، باعث شده که اعضای شورا به 'دیگری ها' توجه نکنند و برنامه ریزی هایی نیز برای آنها نداشته باشند. این دیگری ها شامل حاشیه نشینان، مهاجرین، سالمندان، زنان، کودکان، معلولین و... می شود که در برنامه ریزی ها و مدیریت های شهری و روستایی کمتر به آنها پرداخته می شود و تا مادامی که به این دیگری ها توجه نشود، هویت شوراهای شهر و روستا نیز استقلالی نخواهد داشت و همواره درمرکز برنامه ها 'خودی' هایی وجود دارند که اعضا با رای آنها چه به دلیل روابط خویشاوندی وطایفه ای و چه دیگر روابط، انتخاب شده اند.
6047/6045** خبرنگار: مونا عیدان ** انتشار دهنده: اکبر اقبال مجرد
اهمیت این انتخابات برای توسعه دموکراسی در ایران و تغییر نگرش مردم نسبت به نقش خود در اداره جامعه محلی دارای اهمیت بود. بعد از گذشت نزدیک به بیست سال از اولین انتخابات شورای شهر و روستا، شاهد نشانه های بسیار زیادی از بن بست این مدیریت شهری و روستایی هستیم. شورایی که قرار بود نقش یک 'نهاد مستقل مدنی' جهت کوچک کردن دولت و کاهش بروکراسی را بازی کند، تبدیل به یک معضل بسیار جدی برای مدیریت شهری و روستایی شده است. چراکه؛ ما همچنان بعد از گذشت نزدیک به بیست سال از تجربه شورا، کمتر شاهد حضور رهبران کاریزماتیک، سیاستمداران باتجربه و افراد دارای تخصص در بین اعضای شورا هستیم و نگاه مردم برای انتخاب اعضای شورا همچنان نگاهی احساسی و طایفه ای هست.
بنابراین باید به این مساله توجه کرد که مساله دموکراسی تنها به رای دادن و رای گیری ختم نمی شود بلکه مقوله های برجسته تری بعد از آن مطرح می شود که دموکراسی را در اذهان عمومی دچار تردید می کند. شهروندان این حق را دارند که کاندیدای مورد نظر خود را انتخاب کنند ولی آیا این کاندیدای منتخب پس از قبولی در شورا نیازهای افراد را برآورده می کند؟ آیا در ابتدایی ترین حالت آن 'گفت و گو'ی عمومی بین شورای شهر و شهروندان و یا حتی خود اعضای شورا ایجاد می شود؟ این گفت و گو کمترین موردی است که می توان به آن اشاره کرد چه برسد به عملکردهای فرهنگی و اجتماعی و شهری دیگری که جز وظایف شورا است. این نارسایی ها درکی دوگانه از دموکراسی را برای افراد ایجاد می کند از یک طرف آزادی در رای دادن و از طرف دیگر تحمیل نظرات در محیط کوچکی مانند شورا به یکدیگر چه با گفت و گو چه با دعوا. همچنین به دلیل عدم آموزش مشخص اعضای شورای شهر و روستا درباره مدیریت شهری و روستایی و مسایل مرتبط، کنش های اجتماعی و فرهنگی در جامعه مدنی ایران، در بین برخی اعضای شوراها نهادینه نشده و بنابراین مفاهیم و واژه های زیادی وجود دارد که در بحث مدیریت این افراد، سرگردان هستند. با وجود این مسایل ما نه تنها شاهد وفاقی همه جانبه برای تمرکززدایی از قدرت حکومت و سامان بخشیدن به وضعیت شهرداری ها نیستیم بلکه با پیشروی این روند، نخبگان کمتر تمایلی به حضور و کاندیداتوری در شوراهای شهر و روستا دارند و در حاشیه قرار گرفته اند.
بنابراین عدم 'همبستگی اجتماعی' یکی از آسیب های جدی در این نوع از حکمرانی توسط مردم در شوراها هست. عدم وجود 'هویتی مستقل' در بین برخی شوراهای شهر و روستا در ایران، باعث شده که اعضای شورا به 'دیگری ها' توجه نکنند و برنامه ریزی هایی نیز برای آنها نداشته باشند. این دیگری ها شامل حاشیه نشینان، مهاجرین، سالمندان، زنان، کودکان، معلولین و... می شود که در برنامه ریزی ها و مدیریت های شهری و روستایی کمتر به آنها پرداخته می شود و تا مادامی که به این دیگری ها توجه نشود، هویت شوراهای شهر و روستا نیز استقلالی نخواهد داشت و همواره درمرکز برنامه ها 'خودی' هایی وجود دارند که اعضا با رای آنها چه به دلیل روابط خویشاوندی وطایفه ای و چه دیگر روابط، انتخاب شده اند.
6047/6045** خبرنگار: مونا عیدان ** انتشار دهنده: اکبر اقبال مجرد
کپی شد