در ادامه این مطلب آمده است:'دورکیم' از جمله جامعه شناسانی است که به آموزش و پرورش توجه زیادی داشته است. او معتقد است نهادهایی نظیر خانواده، به تنهایی قادر به ایفای نقشهای پیچیده و گوناگون آموزشی و پرورشی افراد نیست. به عبارت دیگر، در نظام پیچیده جامعه ارگانیکی امروز، تنها خانواده نمی تواند فرد را آماده یک کنشگری فعال در جامعه کند و نهادهایی چون آموزش و پرورش، نقش مهمی در این راستا دارند.
با این حال کارکرد آموزش و پرورش مانند دیگر نهادها در جامعه ما به شدت فرو کاسته و باز خانواده است که ناچارا درگیر این ماجرا میشود و به ایفای نقش می پردازد.
آموزش و پرورش درشهرستان کوچک جم، مصداقی از این عارضه است. بُعد تربیتی این نهاد را در مجالی دیگر بازخوانی می کنم؛ اما بهانه نویسنده این نوشتار وضعیت آموزشی شهرستان است که اخیرا بدنبال انتشار آمارهایی از رتبه بندی دانش آموزان در سراسر استان ها در فضای مجازی موجب نگرانی شده است.
بر اساس آمار منتشر شده، دانش اموزان پایه پیش دانشگاهی شهرستان جم که آماده آزمون کنکور می شوند و در مقطع بسیار حساسی به سر می برند از رتبه ای ' یک ' در سال 1396 به رتبه 10 در سال 1397 تنزل پیدا کرده است.
به معنایی ساده تر شهرستان جم که در این زمینه در استان سرآمد بود و آن را گاها با یزد مقایسه می کردند ناگهان به آخر جدول و در کنار مناطق بسیار ضعیف استان قرار گرفت.در یک سال گذشته چه اتفاق نامیمونی رخ داده است که شاهد این آمار هستیم. اگر چه باور نویسنده اینست که این قصه تلخ گفته شده می بایست در ابعاد مختلف مورد آسیب شناسی جدی تری قرار گیرد اما به دلایلی چند اشاره می کنم.
یک:
روند رو به رشد کلاس های آموزشی وتقویتی در خارج از فضای رسمی آموزش و پرورش شهرستان جم مورد نظارت کافی نیست. افزایش روز افزون این کلاسها نشان دهنده وجود نوعی ضعف در سیستم رسمی آموزش و پرورش شهرستان است. تدریس خارج از ساعات رسمی برای معلمان نباید جز عملکرد مثبت برای آنها تلقی شود چرا که عدم اغنای دانش آموزان به لحاظ علمی در ساعات آموزشی رسمی، نوعی ضعف در این بخش است.
عده ای از ساکنین شهرک های مسکونی نفت که از نظر مالی در شرایط خوبی هستند ممکن است ترجیح دهند به آموزش وپرورش به عنوان یک کالای تجملی نگاه کرده و به صرف هزینه بالا برای تربیت فرزندان خود و ترویج کلاس های خصوصی مباهات کنند، اما بدون شک اگر این موضوع فراگیر شود و سبب کم انگیزه شدن بیشتر معلمان در کلاس های رسمی گردد ضربه مهلکی به طبقه متوسط و دانش آموزان کم بضاعت در شهرستان خواهد بود و در نهایت رتبه های دانش آموزان در رقابت با دیگر شهرستان ها به شدت افت می کند.
دو:
در یک سیستم ناکارآمد که برنامه محوری وجود نباشد و تمرکز در نیروهای انسانی قوی و کاردان نیز وجود نداشته باشد؛ حتی بهترین معلمان و استادان نیز نمی توانند در درون این سیستم آموزشی، کارآمدی خود را به طور کامل و نهادینه شده بروز دهند.
اکنون به نظر می رسد آموزش و پرورش جم در سطوح میانی و معاونین خود از این عارضه رنج می برد و ثبات مدیریتی ندارد. در چنین وضعیتی که به افراد کاردان توجهی نمی شود و معاونت ها نمی توانند به انتقال و تحلیل داده های واقعی بپردازند، دیوارها بلند، اندیشه ها کوتاه و اندیشیدن تعطیل می شود و تعامل سازنده و پویا در فرآیند آموزش جایی ندارد و دانش آموزان در معرض آسیب وبی اعتمادی قرار می گیرند.
سه:
نویسنده این نوشتار خود سالها معلم بوده و خوب می داند که بسیاری از علل و عوامل وضعیت فعلی در آموزش و پرورش جم، خود معلولی از مسائل دیگری است، اما نگاه من به این چالش ها نگاهی پراگماتیسمی است و به رفتارهای اجزاء نظام آموزشی در عمل بسیار نظر دارم.
مثلا من بارها تاکید داشته ام که اگر چه بسیاری از فعالان صنفی و سیاسی از ترس افکار عمومی اغلب ستایشگر معلمان هستند و همه مشکلات سیستم آموزش و پرورش را ریشه در عملکرد مدیران و مسوولان میدانند،اما این همه واقعیت نیست و معلمان نیز باید مسئولیت این ناکارامدی را بپذیرند.
آموزش و پرورش شهرستان باید تلاش کند کارکرد معلمان خود را قبل از آنکه به روزمرگی بیفتد و دانش و انرژی آنها در محیط های غیر رسمی به تحلیل رود شناسایی کند و سپس سطح مشارکت پذیری این معلمان را در برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی برنامه های آموزشی علمی نگر در سطح مدارس مورد پایش قرار دهد. تمرکزگرایی در مدیریت و برنامه ریزی آموزشی خود داشته و انضباط پذیر باشد. تردیدی نیست اگر غیر از این باشد آسیب های جدی تری متوجه فرزندان ما خواهد بود و نهاد آموزش و پرورش شهرستان کارکرد خود را به طور کامل از دست خواهد داد و روزهای سخت تری در پیش رو خواهیم داشت.
7212/6045
با این حال کارکرد آموزش و پرورش مانند دیگر نهادها در جامعه ما به شدت فرو کاسته و باز خانواده است که ناچارا درگیر این ماجرا میشود و به ایفای نقش می پردازد.
آموزش و پرورش درشهرستان کوچک جم، مصداقی از این عارضه است. بُعد تربیتی این نهاد را در مجالی دیگر بازخوانی می کنم؛ اما بهانه نویسنده این نوشتار وضعیت آموزشی شهرستان است که اخیرا بدنبال انتشار آمارهایی از رتبه بندی دانش آموزان در سراسر استان ها در فضای مجازی موجب نگرانی شده است.
بر اساس آمار منتشر شده، دانش اموزان پایه پیش دانشگاهی شهرستان جم که آماده آزمون کنکور می شوند و در مقطع بسیار حساسی به سر می برند از رتبه ای ' یک ' در سال 1396 به رتبه 10 در سال 1397 تنزل پیدا کرده است.
به معنایی ساده تر شهرستان جم که در این زمینه در استان سرآمد بود و آن را گاها با یزد مقایسه می کردند ناگهان به آخر جدول و در کنار مناطق بسیار ضعیف استان قرار گرفت.در یک سال گذشته چه اتفاق نامیمونی رخ داده است که شاهد این آمار هستیم. اگر چه باور نویسنده اینست که این قصه تلخ گفته شده می بایست در ابعاد مختلف مورد آسیب شناسی جدی تری قرار گیرد اما به دلایلی چند اشاره می کنم.
یک:
روند رو به رشد کلاس های آموزشی وتقویتی در خارج از فضای رسمی آموزش و پرورش شهرستان جم مورد نظارت کافی نیست. افزایش روز افزون این کلاسها نشان دهنده وجود نوعی ضعف در سیستم رسمی آموزش و پرورش شهرستان است. تدریس خارج از ساعات رسمی برای معلمان نباید جز عملکرد مثبت برای آنها تلقی شود چرا که عدم اغنای دانش آموزان به لحاظ علمی در ساعات آموزشی رسمی، نوعی ضعف در این بخش است.
عده ای از ساکنین شهرک های مسکونی نفت که از نظر مالی در شرایط خوبی هستند ممکن است ترجیح دهند به آموزش وپرورش به عنوان یک کالای تجملی نگاه کرده و به صرف هزینه بالا برای تربیت فرزندان خود و ترویج کلاس های خصوصی مباهات کنند، اما بدون شک اگر این موضوع فراگیر شود و سبب کم انگیزه شدن بیشتر معلمان در کلاس های رسمی گردد ضربه مهلکی به طبقه متوسط و دانش آموزان کم بضاعت در شهرستان خواهد بود و در نهایت رتبه های دانش آموزان در رقابت با دیگر شهرستان ها به شدت افت می کند.
دو:
در یک سیستم ناکارآمد که برنامه محوری وجود نباشد و تمرکز در نیروهای انسانی قوی و کاردان نیز وجود نداشته باشد؛ حتی بهترین معلمان و استادان نیز نمی توانند در درون این سیستم آموزشی، کارآمدی خود را به طور کامل و نهادینه شده بروز دهند.
اکنون به نظر می رسد آموزش و پرورش جم در سطوح میانی و معاونین خود از این عارضه رنج می برد و ثبات مدیریتی ندارد. در چنین وضعیتی که به افراد کاردان توجهی نمی شود و معاونت ها نمی توانند به انتقال و تحلیل داده های واقعی بپردازند، دیوارها بلند، اندیشه ها کوتاه و اندیشیدن تعطیل می شود و تعامل سازنده و پویا در فرآیند آموزش جایی ندارد و دانش آموزان در معرض آسیب وبی اعتمادی قرار می گیرند.
سه:
نویسنده این نوشتار خود سالها معلم بوده و خوب می داند که بسیاری از علل و عوامل وضعیت فعلی در آموزش و پرورش جم، خود معلولی از مسائل دیگری است، اما نگاه من به این چالش ها نگاهی پراگماتیسمی است و به رفتارهای اجزاء نظام آموزشی در عمل بسیار نظر دارم.
مثلا من بارها تاکید داشته ام که اگر چه بسیاری از فعالان صنفی و سیاسی از ترس افکار عمومی اغلب ستایشگر معلمان هستند و همه مشکلات سیستم آموزش و پرورش را ریشه در عملکرد مدیران و مسوولان میدانند،اما این همه واقعیت نیست و معلمان نیز باید مسئولیت این ناکارامدی را بپذیرند.
آموزش و پرورش شهرستان باید تلاش کند کارکرد معلمان خود را قبل از آنکه به روزمرگی بیفتد و دانش و انرژی آنها در محیط های غیر رسمی به تحلیل رود شناسایی کند و سپس سطح مشارکت پذیری این معلمان را در برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی برنامه های آموزشی علمی نگر در سطح مدارس مورد پایش قرار دهد. تمرکزگرایی در مدیریت و برنامه ریزی آموزشی خود داشته و انضباط پذیر باشد. تردیدی نیست اگر غیر از این باشد آسیب های جدی تری متوجه فرزندان ما خواهد بود و نهاد آموزش و پرورش شهرستان کارکرد خود را به طور کامل از دست خواهد داد و روزهای سخت تری در پیش رو خواهیم داشت.
7212/6045
کپی شد