ابزار دامنه نوسان را مصداق اعمال یک قدرت استبدادی میبینم. جامعه متمدن توان تنظیم کردن خود را داراست حد و مرزها در رفتارها نهفته است نه در حصارها و قرار نیست با این ابزار جامعه را در چهارچوبی که باور ندارد حبس کنیم. متولیان بازار برای حل مشکلات ریشهای بازار و ایجاد یک ساختار کارا تکالیف بسیاری بر دوش دارند. عمق بازار نیاز به منابع، بازیگران فعال و سیستمی به روز و هوشمند دارد. دامنه نوسان فرار از مسئولیت است.
محمود خواجه نصیری در یادداشتی نوشت:
دام دامنه نوسان یک آسیب کهنه در بازار ماست. این دام همواره بازار را از حل اساسی مشکلات ساختاری بازار دور کرده است. دکتر میرمطهری در اوایل دهه هشتاد شاید برای اولین بار دامنه تصادفی را روزانه برای سهام مختلف اعمال کرد تا تمرکز بازار را از صفنشینی ابتدای صبح خارج کند و کارگزاران را در بازار درگیر کشف دامنه نوسان کند متعاقب آن در دورههای بعدی مدیران بعدی این مسیر را با اعمال دامنه ۱۰ درصدی و بلافاصله صفر درصدی، دامنه محدود ۲ درصدی برای دوره های طولانی، دامنه متفاوت برای بازارهای متفاوت و دامنه نامتقارن سنجیده اند. سرعت تواتر این تغییرات در طی سال ۱۴۰۳ و پایان دوره مدیریت آقای عشقی بسیار بالا رفت و به چندبار تغییر در ماه رسید و تبدیل به یک ابزار روزمره شد.
امروز و بر اساس آنچه که دیدهام در بخشی از آن خودم نیز دخیل بودهام ابزار دامنه نوسان را مصداق اعمال یک قدرت استبدادی میبینم.
جامعه متمدن توان تنظیم کردن خود را داراست حد و مرزها در رفتارها نهفته است نه در حصارها و قرار نیست با این ابزار جامعه را در چهارچوبی که باور ندارد حبس کنیم.
متولیان بازار برای حل مشکلات ریشهای بازار و ایجاد یک ساختار کارا تکالیف بسیاری بر دوش دارند. عمق بازار نیاز به منابع، بازیگران فعال و سیستمی به روز و هوشمند دارد. دامنه نوسان فرار از مسئولیت است.
در پس تکیه بر دامنه نوسان برای هدایت بازار یک تفکر نهفته است: بازیگران بازار کم دانشند و قدرت تمیز ندارند و اگر رها شوند راه را اشتباه میروند پس باید کانالیزه حرکت کنند تا منحرف نشوند.
چنین کاربردهایی از دامنه نوسان آن را به ابزاری خطرناک در دست مدیران تبدیل میکند تا با بستن فضای معاملاتی از نمایان شدن واقعیت بازار یا کمبودهای مدیریتی جلوگیری شود و سیستم معیوب خوش ظاهر بماند و مشکلات ریشهای هیچ وقت حل نشود. در رونق از رشد شارپی بازار و تشکیل حباب می هراسیم و اسلحه دامنه نوسان را در دستمان میچرخانیم و در رکود از افت بازار و نمایانگر شدن مشکلات اقتصادی و سوءمدیریتها.
بازار را بخاطر پیروی از صفها نکوهش میکنیم و نگاهشان را عامیانه میخوانیم درحالی که چنین اعتیادی را خودمان با دامنه نوسان برایشان رقم زدهایم. سالها این مرزهای جبری چنان بازار را احاطه کرده که اولین فاکتوری که در پیش روی فعالین بازار قرار دارد همین است و بس.
تا رسیدن به دیوارهای دامنه نوسان کدام منظره جذاب را ایجاد کردهایم که سهامدار قبل از رسیدن به دیوارها تاملی کند و به آن تکیه کنند. کدام تحلیل و اطلاعات قابل اتکا در ذائقه سهامداران توانسته از تراکم صفها جذابتر باشد.
کارایی عملیاتی و دستهای نامرئی بازار کجا عمق معقولی برای بازار ایجاد کردهاند که سهامداران با اولین شیرجه در این بازار به کف و سقف آن برخورد نکنند.
بجای تلاش برای ترک سهامداران از صفنشینی مدیران بازار باید به فکر ترک خود از دامنه نوسان و توهم دوپینگ با آن باشند.
روزی که بدانیم به عنوان مدیر بازار این افیون را نداریم به فکر علاج درد میافتیم و بجای سرخوشی گمراهکننده این اعتیاد به سمت درمان میرویم.
بدعت جدیدی که در بازار اخیرا باب شده است استفاده از محدودیت نوسان به عنوان circuit breaker است.
این ابزار که در دنیا با توقف معامله انجام میشود نه محدود کردن دامنه، برای مهار عکس العملهای شدید در سمت فروش panic -selling
و با فرض خروج بازار از شرایط عقلایی انجام میشود که چند خاصیت دارد:
- ۱- کوتاه مدت است و از ۱۵ دقیقه تا نهایتا پایان جلسه معاملاتی بطول میانجامد
- ۲-پس از تغییرات قبمت شدید یا شاخص اتفاق میافتد.
- ۳- فرصت محدودی برای مدیریت بازار است تا با اطلاع رسانی، شفاف سازی، اتخاذ تمهیدات حمایتی، تجهیز منابع و فعال سازی اهرمهای لازم بازار را به روال عقلایی و نه الزاما مثبت برگرداند.
اگر به دنبال آن نیستیم که درد دیگری را در این بازار مزمن کنیم، باید حذر کنیم از این دام و چارهای بیاندیشیم. باور کنیم این مسکنها مخدر و مخرب است.