یکی از بزرگترین انتقادهایی که دانشجویان پیرو خط امام به خود داشتند و دارند این است که افشاگری کار اشتباهی بود. ما باید اسناد و مدارک را به مقامات ارائه می کردیم و تحویل می دادیم. دانشجویان هم پس از مدتی خود به این نتیجه رسیدند که افشاگری کار ناشیانه ای بود. معتقدم افشاگری ها اشتباه بود اما به این معنی نیست که اگر افشاگری صورت نمی گرفت، اتفاقی نمی افتاد و کسی زندان نمی رفت با توجه به جو آن سال ها که از دانشجویان برای افشاگری مطالبه می شد، برخی پرونده ها تشکیل شد و کسانی که در این موضوعات درگیر بودند باید دربرابر برخی پرسش ها پاسخگو باشند.
محمد نعیمی پور، یکی از دانشجویان پیرو خط امام(س) می گوید پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که افشاگری ها حرکتی ناشیانه بود و اسناد و مدارک سفارت آمریکا را باید تحویل مقامات می دادیم.
او در مورد پاسخ به درخواست ترامپ برای مذاکره ایران و آمریکا هم معتقد است وقتی احتمال انتخاب دمکراتها به نفع ایران بالاست چرا باید اجازه دهیم ترامپ به این موفقیت دست یابد؟
نماینده مجلس ششم رفراندوم را بها دادن به نظر مردم می داند و حساسیت های موجود درباره این اصل قانون اساسی را چندان موجه ارزیابی نمی کند.
به گزارش جماران، گفتگوی تفصیلی محمد نعیمی پور با ایرنا را در ادامه می خوانید:
آقای نعیمی پور شما اوایل انقلاب جز دانشجویان پیرو خط امام (ره) و از تسخیرکنندگان سفارت آمریکا بودید. با توجه به اینکه دولت وقت و مرحوم بازرگان با این دست اقدامات چندان موافق نبودند و این اقدام به نوعی پایان بخش روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا بود. آیا از اقدام خود پشیمان هستید یا از آن دفاع می کنید؟
مرحوم مهندس بازرگان پس از اعلام حکم نخست وزیر خود از مردم خواستند که به خانه های خود بازگردند و اجازه دهند که دولت به امور رسیدگی کند. من همان زمان هم این خواست ایشان را نتوانستم هضم کنم. مردمی که با شور و هیجان انقلاب کردند دستورپذیر نبودند. باید به آن ها با یک مکانیزم هایی اطمینان داده می شد، در حالی که این اطمینان داده نشد و انواع و اقسام ترورها در کشور صورت گرفت. اگر مردم به خانه بازمی گشتند قطعا نمی توانستیم ارتش مناسب برای دفاع در برابر آشوب ها داشته باشیم. اما درباره موضوع سفارت، بسیاری از دانشجویان تسخیرکننده سفارت از نظر سیاسی پخته و صاحب تفکر بودند و رویدادهای مختلف کشور و دخالت آمریکا در این رویدادها را مورد توجه داشتند. بهانه ای مانند بیماری شاه و حضور او در آمریکا می توانست آغازگر اتفاقات دیگری هم باشد، شرایط ایجاب می کرد که بایستیم. بنابراین دانشجوها به فکر یک اعتراض متفاوت تر بودند، تصمیم گرفته شد که دانشجویان به نشانه اعتراض دو روز سفارت آمریکا را اشغال کنند نه بیشتر از دو روز. بسیاری از دوستان از جمله خود من تمایل داشتیم به درس و دانشگاه بازگردیم و اساسا گفته می شد که ما فقط دو روز در سفارت کار داریم. اما پس از تسخیر سفارت ، امام (ره) سرنخ این اتفاق را به دست گرفت. یقین دارم دانشجویان امکان نداشت چنین بسیجی بین مردم ایجاد کنند و قدرت دیگری این بسیج را ایجاد کرد. امام از این اتفاق به عنوان انقلاب دوم یاد کردند و ما تنها نگهدارنده گروگان های سفارت بودیم، ادامه گروگانگیری به صلاحدید حکومت انجام شد. با این حال من این تصمیم را اشتباه نمی دانم و پشیمان هم نیستم. اگر هر جوان دانشجوی امروزی هم در چنین شرایطی قرار می گرفت، همین کار را انجام می داد.
آیا این آغازی برای دومینوی تنش با آمریکا و قطع رابطه نبود؟
پس از تسخیر سفارت توسط دانشجویان، بارها و بارها موقعیت هایی پیش آمد که می توانست این رابطه دوباره برقرار شود، رویدادهایی مانند ایران گیت، آوردن اسلحه برای ایران که حتی مرحوم آیت الله هاشمی موافق آن بود، از سوی عده ای که امروز حقوق بشری شده اند با تندروی رد شد. این گروه ها از موضع چپ سوسیالیستی اسلامی که مد آن روزها بود، مذاکره با آمریکا را قبول نکردند و به شدت اعتراض داشتند. اگر زمان تسخیر سفارت آمریکا منِ دانشجو اعتراضی داشتم، سال های بعد از آن موافق رابطه درست با آمریکا بودم. بنابراین در بررسی روابط ایران و آمریکا نباید تنها به این مقطع پرداخت.
تسخیر سفارت آمریکا در کنار پیامدهای خارجی آن، در داخل کشور هم تبعاتی در پی داشت و افرادی مانند عباس امیرانتظام در پی برخی افشاگری ها به زندان های طولانی محکوم شدند. افشاگری های آن روز را تا چه حد درست می دانید؟
یکی از بزرگترین انتقادهایی که دانشجویان پیرو خط امام به خود داشتند و دارند این است که افشاگری کار اشتباهی بود. ما باید اسناد و مدارک را به مقامات ارائه می کردیم و تحویل می دادیم. دانشجویان هم پس از مدتی خود به این نتیجه رسیدند که افشاگری کار ناشیانه ای بود. معتقدم افشاگری ها اشتباه بود اما به این معنی نیست که اگر افشاگری صورت نمی گرفت، اتفاقی نمی افتاد و کسی زندان نمی رفت با توجه به جو آن سال ها که از دانشجویان برای افشاگری مطالبه می شد، برخی پرونده ها تشکیل شد و کسانی که در این موضوعات درگیر بودند باید دربرابر برخی پرسش ها پاسخگو باشند.
انکار برخی از دانشجویان فعال تسخیر سفارت و فعالان سیاسی امروز درباره وجود و حضورشان در آن مقطع را چگونه ارزیابی می کنید؟
دانشجویان پیرو خط امام ساختاری بودند که می توان اکنون تصمیمات و عملکرد آن ها را مورد انتقاد و ارزیابی قرار داد، اما وقتی شخصی اتیکت و یا نشان دانشجوی پیرو خط امام را داراست، در مقطع کنونی اگر بگوید «من نبودم، شخص دیگری بوده است» چندان پسندیده نیست و فرافکنی مسئولیت خواهد بود.
همانطور که اشاره کردید گفتگو با آمریکا هم روزی تابو بود، اکنون هم پس از خروج این کشور از برجام بار دیگر موضوع مذاکره با آمریکا به صدر تحلیل ها بازگشته است. با دولت کنونی آمریکا می توان به مذاکره پرداخت؟
هرچند دیگر تابو مذاکره با آمریکا مطرح نیست اما موضع دولت و رئیس جمهوری درباره مذاکره با آمریکا و تاکید ایشان بر عدم استنکاف از مذاکره؛ خوب و قابل قبول است اما درباره مذاکره با آمریکا نه ذوق زده باشیم و نه بی اعتنا. اگر مبنا منافع ملی قرار گیرد، ملاحظاتی وجود دارد، مانند اینکه آیا این مذاکره برابر است؟ آیا تحت فشار است؟ آیا با آینده تعاملات بین المللی ایران همخوانی دارد؟ دیپلماسی این نیست که تا کسی از مذاکره سخن گفت، به او لبیک گفته شود. همانطور که رئیس جمهوری گفتند، این مذاکره می تواند کمک موثری به ترامپ در انتخابات نوامبر کنگره داشته باشد که توانسته ایران را پای میز مذاکره آورد. در چنین شرایطی چرا باید اجازه دهیم ترامپ به این موفقیت دست یابد؟ در حالی که می دانیم احتمال بالای انتخاب دموکرات ها به نفع ایران خواهد بود. هرچند عده ای هم این میان با شعار انقلابی گری مذاکره با آمریکا را نهی می کنند اما چشم خود را بر منافع ملی بسته اند. ایران در افغانستان و عراق با آمریکا مذاکره کرده است.
موضوع همه پرسی یا رفراندوم که در ماه های اخیر دو یا سه بار در سخنرانی های رئیس جمهوری هم مورد اشاره بود؛ با توجه به واکنش های تند علیه آن به نوعی تابو در تاریخ سه دهه اخیر تبدیل شده است. چرا رئیس جمهوری از رفراندوم سخن می گوید؟ و چرا این میزان بر این اصل قانون اساسی حساسیت وجود دارد؟
این میزان حساسیت نسبت به موضوع رفراندوم قابل قبول نیست. اصل رفراندوم پس از سال 78 بارها مطرح شد به ویژه در مجلس ششم که با جدیت پیگیری شد و به عنوان یکی از اصول کنار مانده قانون اساسی طرح و حتی اعلام شد که از موضوعات سبک تری هم می تواند شروع شود. در این مورد به دیدگاه و نقطه نظر امام رجوع شده بود که ایشان فرموده بودند دلیلی ندارد که نسل های گذشته برای نسل های آینده تصمیم بگیرد. این موضوع زمانی اهمیت می یابد که بدانیم در اصلاح قانون اساسی اصولی به آن اضافه شد که محل اختلاف نظر بوده است. در حال حاضر هم سخن رئیس جمهوری، درست است، ایشان می گوید اختلافی وجود دارد، ممکن است درصد زیادی از مردم برای تغییر و تحول درباره آن نظر مثبت داشته باشند، این موضوع چه اشکالی می تواند داشته باشد، وقتی امکانی وجود دارد می توانیم از آن استفاده کنیم. شاید اصلا نتیجه این رفراندوم به نفع آن هایی باشد که مخالف این موضوع هستند. اما همچنان که گفتید این موضوع در شرایط کنونی تابو است، همان طور که مذاکره با آمریکا تابو بود. اما تابو نمی تواند منافع ملی کشور را تامین کند.
چه موضوعاتی می تواند موضوع رفراندوم در کشور قرار گیرد؟
سیاست خارجی مبتنی بر صلح، می تواند موضوع پیشنهادی برای مذاکره باشد. شاید مثال کشور چین در این زمینه جالب باشد، این کشور پس از تحولاتی تصمیم گرفت تنها به اقتصاد داخلی خود توجه کند و تا سال 2020 به هیچ موضوع تنش زای بین المللی ورود نکند. معتقدم که توانمندی کشور از نظر اقتصادی باید به قدری محکم و برجسته شود تا زمینه فعالیت های دیگر را فراهم کند. بنده مخالف حضور ایران در منطقه نیستم اما باید در چارچوب منافع ملی بوده و مورد پذیرش مردم قرار گیرد. موضوعات بسیاری در زمینه اقتصادی مانند یارانه و در زمینه سیاسی مانند نظارت های استصوابی وجود دارد که می تواند مورد نظرسنجی قرار گیرد.
چه موانعی را بر سر راه تحقق این اصل قانون اساسی می بینید؟
از نظر من هیچ مانعی وجود ندارد. پیش از این هم موضوع انتخابات شورای شهر هم تابو و بیست سال متوقف بود. با وجود آنکه امام خمینی و مرحوم آیت الله طالقانی پیگیر این موضوع بودند اما برخی بهانه جنگ را پیش می کشیدند که قابل قبول هم نبود، چون ما در دوران جنگ انتخابات دیگری هم برگزار کردیم و مشکلی هم پیش نیامد. رفراندوم هم اینگونه است. رفراندوم یعنی بها دادن به نظر مردم. تنها کسانی درباره این موضوع دچار مشکل می شوند که نظر مردم برایشان اولویت نباشد یا مردم در نظر آن ها صغیر و مستضعف هستند.