اصولگرایان همچنان چراغ خاموش حرکت می‎کنند. نه از بین آنان خبر از اصلاحات ساختاری به بیرون درز می‌کند و نه حرفی از تغییر گفتمان به میان می‌آید. اما با همه اینها، گویا تدابیری برای تغییراتی که به زعم برخی اعضا، لازمه جریان اصولگرایی است در مرحله تصمیم‎سازی است.

به گزارش جماران، روزنامه ایران نوشت:  وحدت، پیوند با توده مردم، حضور جدی در فضای مجازی و فعالیت سیاسی مستمر و مداوم از جمله برنامه‌ هایی است که سیدمحمد حسینی سخنگوی جبهه مردمی نیروهای انقلاب، آن را راهکار جبران شکست‎های چهارگانه اصولگرایان از سال 92 تاکنون می‌شمارد. اگرچه نیروهای اصولگرا و از جمله وزیر ارشاد دولت احمدی‌نژاد، بر پیوند با توده مردم و مشخصاً گسترده شدن در بین طبقه متوسط به بالای جامعه که تاکنون پایگاه رأی اصلاح‎طلبان بودند، اعتقاد دارند اما با این حال به نظر نمی‌رسد که برنامه‌ای برای تغییر گفتمان خود داشته باشند. اگر هم باشد بعید است آنچنان به چشم بیاید که بتواند مطالبات به روز شده جامعه ایرانی و بخصوص نسل جوان و زنان را برآورده کند. مشروح گفت‎وگو با سید محمد حسینی، سخنگوی جمنا ، وزیر ارشاد دولت دهم و استاد دانشگاه تهران را در ادامه بخوانید.

اصلاح‌طلبان گام‌هایی را برای اصلاح در ساختار جریان خود برداشته‎ا‎ند. این گزاره در جریان اصولگرا چه جایگاهی دارد؟ کمااینکه برخی اصولگراها معتقدند که برای بازگشت به قدرت حداکثری باید تن به بازسازی تشکیلاتی و گفتمانی داد. این تغییرات چقدر از نظر شما ضروری است و در چه حوزه‌هایی باید دنبال شود؟
در آموزه‎های دینی ما تأکید شده که دو روز از زندگی انسان مؤمن نباید یکسان باشد. این امر برای یک مجموعه هم صدق می‌کند. یک جریان سیاسی و یک تشکل نباید در جا بزند. باید دائماً رو به رشد و بلوغ و پیشرفت و تعالی حرکت کند. بنابراین اگر کسی ادعا کند که ما از ایجاد تحولات و تغییرات مستغنی هستیم، درست نیست. جریان اصولگرایی همواره نیازمند به این است که روند کار خود را تصحیح کند و اگر ضعف‎هایی هم بوده آن را برطرف سازد، تا بتواند تأثیرگذارتر از قبل به کشور خدمت کند و مهم‌تر اینکه در انتخابات موفق باشد. هرچند نفس رقابت انتخاباتی مهم است اما دستاورد و نتیجه آن هم، یک هدف است که باید تحقق پیدا کند. اصولگرایان از سال 92 به بعد شاهد عدم موفقیت در انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس، شوراها و باز هم ریاست جمهوری بودند. یعنی نتیجه 4 انتخابات را در طول 6 سال به رقیب خود واگذار کرده‌ایم. البته انتخابات مجلس مقداری فرق دارد اما به هرحال در آن هم، اکثریتی نداریم که بتوانند تعیین‌کننده باشند. لذا باید در وهله اول ببینیم که اشکالات کجا بوده است. سال 92 تفرقه و اختلاف نظرها در عدم موفقیت اصولگرایان تأثیر زیادی داشت. همین‌طور در انتخابات مجلس در سال 94، مثلاً در یک شهر نیاز به یک کاندیدا داشتیم، اما از میان اصولگرایان سه و بعضاً چهار نفر کاندیدا بودند. خب از قبل معلوم بود که نتیجه خوبی به دست نمی‌آید.
بنابراین باید در مرحله اول یک همگرایی و انسجام و وحدت ایجاد شود. یعنی وقتی بحث ریاست جمهوری یا سایر انتخابات مطرح می‌شود بتوانیم به گزینه یا لیست واحد برسیم. البته این هم نیازمند توجه به دیدگاه‌های افراد مختلف است. طیف‎های متعددی در جریان اصولگرا حضور دارند که باید نظرات‌شان را شنید. نباید این‌گونه تلقی شود که عده خاصی نشسته‌اند و تصمیم گرفته‌اند و به بقیه ابلاغ می‌کنند که شما باید صرفاً تبعیت و اجرا کنید.
کاری که در گذشته انجام می‌شد معمولاً ‌به این شکل بود. دبیران کل احزاب یا گروه‌های سیاسی می‌نشستند و کاندیداها را تعیین می‌کردند. در همین انتخابات مجلس دهم، آن لیست سی نفره‌ای که در تهران ارائه شد، مورد حمایت جدی اصولگرایان قرار نگرفت و جمعی از اصولگرایان افراد لیست را قبول نداشتند. به همین دلیل به سمت شکل‌دهی جبهه مردمی نیروهای انقلاب رفتیم تا چهره‌های اصولگرا از سطوح شهرستان و استان هم بتوانند در مورد انتخابات نظر بدهند و این‌گونه تصور نشود که آنها فقط باید اجرا‌کننده تصمیمات تهران باشند. بنابراین این تفرقه و ناهماهنگی بین اصولگراها، تاکنون یک ضعف عمده بوده که باید برطرف شود.


جمنا در این مسیر به‌عنوان یک راه‎حل حضور داشت؟
یک راهکار ساماندهی جبهه مردمی بوده که باید تقویت شود و محوریت جمنا مورد وفاق همه باشد. نیروهای اصولگرا به جای اینکه کنار بکشند و دسته دسته شوند درجبهه مردمی مشارکت و در هدایت امور نقش‌آفرین باشند. اصلاح دیگری که مدنظر است بحث حضور فعال زنان و جوانان است که در گذشته چندان مورد نظر نبود. هر چند تا حدودی این مشکل برطرف شده اما باید نهادینه شود. مثلاً در شورای شهرستان، شورای استان و شورای مرکزی باید حداقل 30 درصد جوانان و ۳۰ درصد بانوان حضور داشته باشند. این موضوع را همه باید بپذیرند. یکی از نقدها این است که عده‌ای از ابتدای پیروزی انقلاب و از زمان تشکیل حزب جمهوری اسلامی در تشکل‌های ولایی همه کاره هستند و به جوانان فرصت ظهور و بروز نمی‌دهند. دیگر بسیاری از افراد این موضوع را بر نمی‌تابند. بنابراین باید به جوانان بهای بیشتری داده شود. این تصمیم هم باید به شکل جدی پیگیری شود و اگر صوری باشد فایده ندارد. باید باور کنیم که جوانان می‌توانند کارهای بزرگی انجام دهند. همان‌طور که در اول انقلاب در مدیریت‌های کشور و جبهه و جنگ این جوانان بودند که نقش‌آفرینی می‌کردند الان هم قطعاً نیروهای با انگیزه و تازه نفس بهتر می‌توانند کار کنند. این ضعفی بوده که از گذشته وجود داشته و الان، همه به این نتیجه رسیده‌اند که باید برطرف شود.
نقطه ضعف دیگر اصولگرایان کم کاری وانفعال در فضای مجازی است. ما در فضای مجازی حضور فعالی نداشتیم و باید این ضعف را جبران کنیم. البته مدتی است که تا حدودی نیروهای انقلابی، حضورشان را فعال‌تر کرده و خود را تأثیرگذارتر نشان داده‎اند و اهمیت مسأله را هم متوجه شده‌اند اما باز هم کافی نیست.
 اشکال دیگرنیروهای اصولگرا و ارزشی این است که بتدریج ارتباط‌شان با توده‌های مردم کم رنگ شده است ما بیشتر خود را در جمع متدینین و خانواده‌های شهدا و نیروهای حزب‌اللهی و محافل مذهبی محدود کرده‌ایم. در حالی که باید بین مردم رفت.
چه طیف‎هایی از مردم؟
اقشار مختلف جامعه. درعین اکرام وارتباط مداوم با عناصر مذهبی و متدینین نباید دایره ارتباط وتعاملات رابه این عزیزان محدود کرد. مثلاً در دانشگاه‌ها بیشتر وقت و انرژی خود را صرف نیروهای ارزشمند جامعه اسلامی و بسیج دانشجویی کرده‌ایم. درحالی‌که در یک دانشکده‌ای که دو هزار دانشجو مشغول تحصیل هستند با همه باید ارتباط شکل بگیرد نه اینکه به درصدی از دانشجویان اکتفا کنیم. به‌ خاطرضعف ارتباطی نمی‌توانیم به اقشار مختلف جامعه، اهداف، توانمندی‌ها و اقدامات و خدمات خود ونیز اشکالات متعدد رقیب را درست تبیین کنیم؛ در نتیجه درمقاطع حساسی مثل انتخابات مردم تحت تأثیر تبلیغات داخل و خارج دلواپس رأی دادن به نیروهای انقلابی می‌شوند و تصور می کنند شرایط برایشان دشوارتر می‌شود و به گمان خودشان بین بد و بدتر، بد را انتخاب می‌کنند.
یک نکته دیگر هم این است که ما متأسفانه فقط در مقاطع انتخابات فعال می‌شویم. در حالی که کار سیاسی یک کار مداوم است و تنها نمی‌شود به یک مقطع اکتفا کرد. باید مثلاً در فاصله 4 ساله دو انتخابات ریاست جمهوری فعالیت کرد. نه اینکه از فردای انتخابات به کما برویم تا دور بعدی آغاز شود. نکته دیگر که آن هم در عدم موفقیت‌های ما در انتخابات مختلف نقش داشته، کم کاری‎هاست. عنوان «فعال سیاسی» وقتی بر چهره‌های سیاسی صدق می‌کند که واقعاً حضور فعالی در صحنه داشته باشند. نه اینکه کنار بنشینند و هیچ موضعی نگیرند و در میان مردم حضور پیدا نکنند. حتی در وقت انتخابات هم در مقایسه با جبهه رقیب کم کارتر هستیم. الان یکی از گلایه‌هایی که دانشجویان و مردم در شهرهای مختلف دارند این است که می‌گویند افراد را برای سخنرانی دعوت می‌کنیم اما به دعوت ما جواب مثبت نمی‌دهند. در همان ایام انتخابات یادم هست وقتی به شهرستان‎ها می‎رفتم معمولاً در فرودگاه می‎دیدم که از جریان اصولگرا ما دو یا سه نفر هستیم اما از طیف اصلاح‌طلبان ۱۰ تا ۱۵نفر عازم شهرهای مختلف هستند.
رقیب شما بیشتر پای کار است...
این یک واقعیت است و وقتی هم که کار بیشتری انجام دهد نتیجه بهتری می‌گیرد. خلاصه چهره‌های شناخته شده باید جدی‌تر و فعال‌تر باشند. اگر هم نمی‌توانند جای خود را به نیروهای پرانرژی، خلاق، فعال و نوآور بدهند.
این مواردی که برای تغییر یا به نوعی اصلاح اصولگرایی مطرح کردید در جلسات اصولگرایان هم پیگیری می‌شود؟
اینها نظرات شخصی بنده است. من در جلسات دوستان هم هرجا اقتضا کند تذکر می‌دهم ولی گوش‌ها چندان بدهکار چنین حرف‌ها و نقدهایی نیست! در همین هفته در جلسه شورای مرکزی جمنا، گفتم که عزیزان در شهرستان‌ها بشدت گلایه دارند و درخواست می‌کنند که افراد از تهران به شهرها بروند و پاسخگوی سؤالات‌شان باشند تا به نوعی به آنان دلگرمی بدهند. این موضوع را بارها در جلسات اصولگرایان عنوان کرده‌ام.
 شما هم اشاره کردید که تمرکز عمده اصولگرایان بر طیف‌های خاصی از جامعه است و به نظر می‌رسد در این طبقه متوسط و مطالبات آنها خیلی در بین مجموعه شما جدی نیست. در این زمینه هم فکر می‌کنید اصلاحاتی نیاز است و اساساً گفتمان اصولگرایی را نیازمند بازنگری یا تقویت می‌دانید؟
آرمان‌ها و شعارهای ما همان شعارهای اصلی انقلاب است. ما که از آن اهداف و مبانی جدا نشده‌ایم. اگر بحث آزادی در دوران انقلاب مطرح بوده هنوز هم بر آن پایبند هستیم. اگر بحث عدالت و استقلال و خدمت به مردم از اهداف انقلاب بوده هنوز هم مورد توجه ما است و باید بر همان مبنا پیش برویم. شاید به این دلیل که ما نتوانستیم ارتباط خوبی با همه اقشار و طبقات اجتماعی برقرار کنیم، تصورات نادرستی در ذهن مردم شکل گرفته است. می‌گویند اصولگرایان مخالف آزادی و پیشرفت کشور هستند، یا در منطقه دنبال جنگ و درگیری هستند یا در سیاست خارجی دنبال تنش هستند. ما باید واقعیت‌ها را برای مردم تبیین کنیم. اگر نقد به مذاکرات در بحث برجام وجود داشت به‌خاطر رقابت‌های انتخاباتی که نبود بلکه یک آینده‌نگری وجود داشت. ما معتقد بودیم که با توجه به شناختی که از ماهیت امریکا داریم نتیجه و منافع چندانی عاید نمی‌شود؛ وگرنه کسی با تعامل با دیگرکشورها و اصل مذاکره مخالف نبوده است. عده‌ای نقدهای مشفقانه و آینده‌نگرانه راکاسبی تحریم جلوه دادند و این القائات در ذهن عده‌ای جا گرفت، در حالی که این ادعاها صرفاً جنبه تخریب منتقدان دلسوز را داشت که مشکلات آینده را پیش‌بینی می‌کردند و اینک درستی آن هشدارها را عمیقاً درک می‌کنیم.
بعضی‌ها فکر می‌کنند که ما فقط نقد می‌کنیم و کاندیداهای ما در حل مشکلات مردم راهکاری ندارند. یا نگاهی که ما در بحث فرهنگی و هنری داریم، هم مشمول همین اتفاق می‌شود. موضعگیری یک یا دو نفر را به همه اصولگرایان تعمیم می‌دهند. اینکه یک شخصی با برگزاری کنسرتی در یک شهرستان مخالفت کرده را نوعی جلوه دادند که انگار همه نیروهای اصولگرا با کنسرت و موسیقی و هنر مخالف هستند. اینها واقعیت ندارد. یکی از ضعف‌های ما هم همین است. ما چون یک حزب فراگیر قوی ومنسجم نداریم هر فردی که اظهارنظر شخصی می‌کند، به حساب مجموعه می‌گذارند. اینها را باید از هم تفکیک کرد.
اصلاح‎طلبان بر سر همین مسائل، مثلاً وقتی آقای علم‎الهدی یا دیگر بزرگان اظهارنظری مطرح می‌کنند، وارد میدان می‎شوند و مشخص می‌شود که موضع‌شان چیز دیگری است اما فکر نمی‌کنید که سکوت و عدم اظهارنظر شما و فعالان اصولگرا در چنین مواردی است که در نهایت شما را به همراهی با دیدگاه مخالفان برگزاری کنسرت متهم می‌کند؟
بله؛ ممکن است در مواقعی ملاحظاتی بوده و به‌موقع موضع‌گیری شفاف صورت نگرفته است. باید به روز باشیم و در مورد مسائل مختلف نظر بدهیم؛ حالا لازم نیست که حتماً دیگران را تخریب یا به آنان تعریض کنیم. نظرات خود را می‎توانیم به روشنی تبیین کنیم. درخصوص وعده‌ها وشعارهای پوپولیستی هم گذشت زمان نشان داد که چه جناحی در این زمینه تخصص و ید طولایی دارند.
در بین اصلاح طلبان کسانی مثل آقایان حجاریان و علوی تبار می گویند که اردوگاه آنها به موضوع عدالت و طبقات فرودست توجه لازم نشده و حالا باید جبران شود. در مجموعه اصولگرایی هم آیا فکر می کنید مطالباتی بوده و هست که شما به آن توجه نداشته و ندارید. در نوع بیان این مطالبات و پی‌گیری ها هم آیا معتقدید باید به همان شیوه های سنتی عمل کرد یا راهکار های جدید می طلبد؟
هر زمانی اقتضائات خاص خودش را دارد. شاید در دوران انقلاب خیلی از این مباحث مطرح نبود اما الان که موردتوجه جامعه است حتماً باید دیدگاه‌های خود را روشن بیان کنیم. این‌طور تلقی نشود که مثلاً ما با حقوق زنان یا آزادی‌های قانونی مخالف هستیم. درست است که با بعضی از ایده‌های غربی مخالف هستیم اما همواره مدافع حقوق اساسی مردم هستیم. بله در موضوعی مانند سند 2030، مخالفت داشتیم و گفتیم که اجرای چنین سندی به زیان کشور و مصالح مردم است. چون خودمان در نظام آموزشی و تعلیم و تربیت غنی هستیم و نیازی نداریم که دیگران برای ما دستورالعمل بنویسند. نکته دیگراینکه نوع بیان، ادبیات و لحن کلام ما باید به گونه‌ای باشد که مخاطب بخصوص نسل جوان متقاعد شود.
در برابر زنان چند موضوع قابل طرح است. یکی بحث خروج زنان از کشور بدون اذن همسران است و دیگری حضور آنان در ورزشگاه. با وجود تأکید حضرت امام مبنی بر اجتهاد به روز و مقتضی با شرایط زمان و با وجود اینکه اصولگرایان به لحاظ سیاسی سعی می‌کنند که پیشرو باشند و پاسخ مطالبات جوانان را بدهند، اما در این حوزه‌هایی که به فقه تنه می‌زند سعی می‌کنند بایستند و ببینند که بزرگان‌شان چه می‌گویند. در حالی که اگر اینها که از متن جامعه هستند می‌آمدند و برای بزرگان حوزه و اصولگرا موارد را تشریح می‌کردند، شاید آنها موضع دیگری می‌گرفتند تا مثلاً خواست قشر بیشتری از جامعه تأمین شود. در تغییرات گفتمانی خود فکری به حال این موضوع کرده‌اید؟
این موضوعات را نمی‌توان مسائل اصلی و عمده کشور دانست بلکه این موضوعات حاشیه‌ای و خواسته گروه‌های خاصی ازجامعه است. الان در جامعه ما مسائل خیلی مهم‌تری وجود دارد. بحث‌های معیشتی و اقتصادی از موضوع حضور زنان در ورزشگاه‌ها، جدی‌تر است که باید به اینها رسید. ما فکر می‌کنیم که گاهی اوقات پرداختن به همین موضوعات بیشتر با نگاه سیاسی و ایجاد دوقطبی کاذب در جامعه است. به‌طوری که می‌خواهند مردم را به دو گروه مخالف و موافق تقسیم کنند و فضای رسانه‌ها وجامعه را به این سوژه‌ها سرگرم سازند و انگار از وظایف اصلی مدیران و دستگاه‌های اجرایی هم هست که حواس‌ها را پرت کنند؛ به‌جای اینکه جواب مطالبات معیشتی مردم را بدهند و بگویند وعده‌هایی که دادند و برنامه‌هایی که اعلام کردند چه شد؟ می‌کوشند ذهن‌ها را به این مسائل محدود کنند. البته به اندازه ودرجای خود باید به چنین موضوعاتی هم پرداخت اما نه به‌عنوان مسائل اصلی و ملموس برای توده‌های مردم؛ برای نمونه در بحث خروج بانوان از کشور جهات شرعی را باید در نظر بگیریم. چنین مسائلی مقولاتی صرفاً ژورنالیستی نیست که هرکس باهرسطحی از دانش فقهی یا کاملاً بی‌بهره از آن اظهارنظر نماید؛ یا بگوییم چون درکشورهای دیگر اینگونه است ما هم الگوهای آنان را
پیاده‌سازی کنیم.
ولی این جزو مطالبات مردم است...
البته منظور از توجه به مطالبات، نیازها و اولویت‌های واقعی توده‌های مردم است نه خواسته‌های نامشروع و یا کاذبی که عده‌ای باجوسازی به آنها دامن می‌زنند. مثلاً درجامعه عده‌ای مطالبه آزادی خریدوفروش و استعمال مواد مخدر یا مشروبات الکلی دارند و عده‌ای هم می‌خواهند که بی‌بند‌وباری را ترویج کنند؛ آیا باید تسلیم چنین درخواست‌هایی شد؟ در نظام اسلامی باید ضوابط و چارچوب را درنظر بگیریم. مثلاً از لحاظ شرعی مجتهدان نظردهند که آیا یک خانم بدون اذن و هماهنگی با همسر مجاز به خروج ازکشورهست؟ نه اینکه بعضی نمایندگان صرفاً برای جلب حمایت برخی گروه‌ها به طرح چنین پیشنهادهایی دست بزنند! یا همین حضور بانوان در ورزشگاه‌ها. آنچه که از لحاظ شرعی مطرح می‌شود این است که نگاه خانم‌ها به اندام برهنه مرد نامحرم جایز نیست. مانند اینکه مردی با بدن برهنه در حال کشتی گرفتن باشد و خانمی هم بیاید و از نزدیک او را تماشا کند. فقها این موضوع را از لحاظ شرعی دارای مشکل می‌دانند. حالا ممکن است بگوییم که در زمین فوتبال فاصله تماشاچیان با زمین بازی زیاد است و اصلاً اندام بازیکنان واضح دیده نمی‌شود و از لحاظ شرعی اشکالی بر چنین دیدنی مترتب نیست ولی یک مشکل باقی می‌ماند که تاکنون به‌خاطر آن از ورود زنان به ورزشگاه‌ها جلوگیری شده وآن هم فضای ناسالم وغیراخلاقی و ناهنجاری‌های حاکم بر بعضی محیط‌های ورزشی است که نیاز به چاره‌اندیشی جدی دارد. یا حتی برگزاری کنسرت در محیط‌های باز به این دلیل که با دشواری نظارت وسوء‌استفاده عده‌ای دردامن زدن به رفتار خارج از شئونات حساسیت‌برانگیز می‌شوند وکار را دشوار می‌کنند. در همین مسابقات فوتبال جام جهانی که عده‌ای برای تماشا روی پرده بزرگ سینمایی به ورزشگاه آزادی رفتند تا آن را به‌صورت خانوادگی تماشا کنند، اما صحنه‌ها و رفتارهایی مشاهده شد که موجب اعتراض عده‌ای دیگر شد. لذا اگر می‌خواهیم چنین فضایی فراهم شود که خانم‌ها هم بتوانند حضور پیدا کنند باید مقدمات کار وجود داشته باشد. کسانی که متقاضی هستند هم خود به‌گونه‌ای رفتار نکنند که بعدها مستمسکی شود برای اینکه بگویند خانم‌ها نباید در درچنین اجتماعاتی حضور پیدا کنند.
اشاره کردید که مطالبات اصلی مردم اقتصاد و معیشت است. در زمان انتخابات آنچه را که آقای رئیسی مطرح می‌کرد برون داد اتاق فکر جمنا بود؟ جریان اصولگرا با توجه به تجربه آقای احمدی‌نژاد به نظر می‌رسد که نقطه ثقل برنامه‌های اقتصادی را بر بازتولید ثروت قرار داده، به جای اینکه راهکاری برای خلق ثروت ارائه کند. جریان اصولگرا غالباً بر اقتصاد مقاومتی تأکید دارد. در این تردیدی نیست اما به نظر می‌رسد از برخی زوایای اقتصاد مقاومتی غافل هستند. مانند اینکه ما برای گسترش صادرات باید روابط خود با دنیا را گسترش دهیم.
اینکه تمام اظهارات ومواضع آقای رئیسی و قالیباف در جبهه مردمی دسته‌بندی و مهیا شده باشد، نه؛ اصلاً این‌گونه نبود. چون چند روز بیشتر تا انتخابات زمان باقی نمانده بود که توانستیم به گزینه نهایی برسیم. البته این یکی از اشکالات ما بود. باید خیلی زودتر از اینها به این جمع‌بندی می‌رسیدیم. لذا غالب بحث‌هایی که آقایان قالیباف و رئیسی در مناظرات مطرح کردند، مربوط به کارگروه‎های خودشان بود. البته جبهه مردمی هم از لحاظ فکری آنچه را که به ذهنش می‌رسید مطرح می‌کرد و بعد از هر مناظره، نقدها و نظرات خود را منعکس می‌کرد. اما اینکه بگوییم کاندیداها مانند یک عنصر حزبی آنچه را که گفته می‌شود، رعایت کنند، نه؛ اینگونه نبود. در مورد بحث اقتصاد هم اتفاقاً فکر می‌کنیم جریان اصولگرایی از اول انقلاب توجه بیشتری به بحث اقتصاد داشته است. در اول انقلاب که نیروهای اصلاح‌طلب یا همان چپ‌ها طرفدار اقتصاد سوسیالیستی بودند و با اقتصاد آزاد صددرصد مخالفت می‌کردند و اقتصاد بسته دولتی را ترویج می‌کردند. اتفاقاً از انگ‌هایی که به راستی‌ها (اصولگرایان فعلی) می‌زدند این بود که می‌گفتند اینها طرفدار اقتصاد بازار هستند. حالا این موضوع برعکس شده است. چپ‌ها به‌طور کامل بدون ملاحظه اقتضائات بومی طرفدار اقتصاد بازار ونسخه سرمایه‌داری غربی شده اند؛ در حالی که ما نمی‌توانیم چشم بسته تابع تفکرات و نظریات لیبرالی باشیم. باید هم ارزش‌ها و اصول خود رانگاه کنیم و هم اقتضائات بومی خودمان را در نظر بگیریم. از زمان دولت سازندگی این نگاه ایجاد شد که توسعه بدون اهتمام به عدالت در دستور کار قرار بگیرد که تبعات منفی این رویکرد بعدها با مخالفت‌های جدی و حتی شورش‌هایی در کشور مواجه شد.
یا در دوره دوم خرداد و اصلاحات که نماینده مجلس بودم یادم هست وقتی سراغ برخی از وزیران می‌رفتیم می‌گفتند که شعار ما توسعه سیاسی بوده و توسعه اقتصادی اولویت ما نیست؛ از همین رو چندان هم جوابگوی مشکلات مردم نبودند. یا همین بحث اقتصاد مقاومتی که گفتید، حرف ما این است که اگر الان با گرفتاری‌های زیادی روبه رو هستیم به این دلیل است که به این نسخه عمل نشده است. اگر راهبردهای اقتصاد مقاومتی اجرایی شده بود حتماً شرایط ما بهتر می‌شد.
در شرایطی که می‌بایست به نیروهای متخصص و توانمند داخلی متکی باشیم به این دلخوش کردیم که غربی‌ها بیایند و در کشور سرمایه‌گذاری کنند، در حالی که آنها عملاً سرمایه‌گذاری نکردند و ما هم مشکل پیدا کردیم. وگرنه کسی مخالف این نیست که با کشورهای اروپایی ارتباط داشته باشیم. همان‌طور که رهبری بارها گفتند ما 15 همسایه داریم که باید با آنها تعامل اقتصادی خوبی داشته باشیم. ما با واردات بی‌رویه و اجناسی که مشابه داخلی دارند مخالف هستیم، اما متأسفانه سود برخی درچنین وارداتی است! هیچ‌کس با وارد کردن مواد خام یا فناوری‌های جدید مخالف نیست.چه کسی گفته که ما با آن مخالفیم؟درحال حاضرستاد اجرایی فرمان امام یا قرارگاه خاتم‌الانبیا در حوزه‌های نفتی توانمندی بالایی برای انجام پروژه‌های بزرگ دارند. برای چه گفتند آنها در ذیل شرکت‌های اروپایی قرار بگیرید. اگر این پروژه‌ها به شرکت‌های داخلی واگذار شود، ممکن است در کوتاه مدت اشکالاتی پیش بیاید اما در درازمدت به نفع کشور است.
به نظر می‌آید اصولگراها خیلی دلشان را به ناکامی‌های دولت روحانی خوش کردند و فکر می‌کنند مردم دیگر برای دوره بعد پای صندوق نمی‌آیند و این اتفاق خوبی برای اصولگرایان است چون هر وقت مشارکت کم شد پیروزی در انتخابات با شما بوده....
اگرافرادی جسته و گریخته چنین نظری داشته باشند مربوط به خودشان است اما ما معتقدیم اصولگرای واقعی کسی است که بیش از اینکه در پی دستیابی به قدرت باشد دلسوز انقلاب، نظام و مردم است. اگر با این نگاه مسائل را دنبال کنیم هیچ‌وقت تمایل نداریم که دولت درخدمت به مردم شکست بخورد و فشار زیادی به جامعه بیاید و مردم ناراضی شوند. هیچ تضمینی وجود ندارد که وقتی مردم از دولت ناراضی شدند حتماً بیایند و به رقیب تمایل پیدا کنند. اگر مردم ناراضی شوند چه بسا نسبت به اصل نظام رویگردان شوند. ما اگر نقدی هم در وقت انتخابات یا بعد آن نسبت به دولت مطرح کردیم بر این مبنا بود که برخی از اقدامات به زیان کشور است. یعنی براساس نگاه کارشناسی اشکالات به منظور اصلاح مطرح می‌شود.


 بین مواضع اصولگرایان با برخی نهادها یک این همانی یا نزدیکی‌های بسیاری دیده می‌شود. مثلاً اصولگرایان همواره از عملکرد‌های شورای نگهبان، قوه قضائیه، صداو سیما، برخی نهادهای نظامی و... دفاع می‌کنند. به نظرتان این شباهت‌ها در مواضع به نفع جریان اصولگراست یا به لحاظ بازتاب در جامعه ممکن است ضررهایی هم داشته باشد؟


یک تفاوتی که جریان اصولگرایی با اصلاح‌طلبان دارد این است که ما اصل وجود این نهادها را لازم می‌دانیم و تخریب آنها را درست نمی‌دانیم. البته ضعف‌ها وکاستی‌هایی دارند که باید اصلاح شود واتفاقاً ما چوب همان ضعف‌ها را می‌خوریم. صداوسیما ضعف‌هایی داشته و مردم آن را با نگاه جریان اصولگرایی پیوند دادند. در حالی که رهبری زمانی که دانشجویان به صداوسیما ایراد گرفتند فرمودند که انتقادات خود را بگویید اگر ما رئیس آن را نصب می‌کنیم به این معنا نیست که هر اتفاقی که در آن مجموعه رخ می‌دهد مورد تأیید ماست.
بله ما هم به نهادهای حاکمیتی ازجمله صداوسیما انتقاد داریم اما بی‌محابا وبا اغراض سیاسی تیشه به ریشه اعتماد مردم به رسانه ملی نمی‌زنیم. به قوه قضائیه هم انتقاد داریم، به شورای نگهبان هم انتقاد جدی داریم. بعد از انتخابات مصاحبه‌ای کردم و برخی از اعضای شورا دلخور شدند که چرا این حرف‌ها را زدم. ما نسبت به تأیید آقای جهانگیری و هاشمی طبا ایراد داشتیم یا نسبت به رد تعدادی از کاندیداهای اصولگرا انتقاد داشتیم. اما اشکال را مثل بعضی سیاسیون افراطی طوری نمی‌گوییم اساس قوه قضائیه را و رئیس و تمام قضات را فاسد معرفی کنیم. بله در قوه قضائیه هم ضعف هست و به تعبیر رهبر انقلاب قاضی رشوه‌گیر و فاسد هم داریم ولی همه رامتهم ساختن درست نیست وبا واقعیات تطابق ندارد.


البته این اشکال بر ما وارد است که درمواردی بیش ازحد ملاحظات را درنظر گرفتیم و کاری کردیم که ضعف‌های این دستگاه‌ها به حساب اصولگرایان نوشته شود. در حالی که غالباً مسئولان این نهادها ملاحظات دولت را بیش از همه دارند. یا حتی کمیته امداد، مصاحبه‌هایی که همین اواخر آقای فتاح انجام دادند، بیشتر در حمایت از دولت است. یا ملاحظاتی که خود صداوسیما به‌خاطر بحث بودجه دارد در نهایت منجر به این شده که برخی از نیروهای انقلابی از سوی صداوسیما بایکوت شوند. آنان اصلاً به برنامه‌های صداوسیما دعوت نمی‌شوند به این دلیل که ملاحظه دولت را کرده باشند. بنیاد مستضعفان درست است که نهاد حاکمیتی است اما چه کمکی به جریان اصولگرا می‌کند؟ ستاد اجرایی فرمان امام چه کمکی به ما می‌کند؟ اگر جایی مثل صداوسیما و شورای نگهبان یا قوه قضائیه ضعف‌ها و ایراداتی داشته باشند، انتقادات به سمت جریان اصولگرایی می‌رود. این باید برای مردم تفهیم شود.


همین سکوت و ملاحظه شما باعث شده که مردم در مورد اصولگراها قضاوت کنند و بگویند که شورای نگهبان طرفدار اصولگرایان است و هیچ مشکلی برای برگزاری انتخابات ندارند. شما که می‌گویید نقد دارید، چرا نقد نمی‌کنید؟


بنده که شخصاً نقد کرده‌ام. اما صدای بلندی نیست که به گوش همه برسد. شاید در نظر عده‌ای از دوستان ما اگر شورای نگهبان یا دستگاه قضایی مورد انتقاد قرار گیرند همصدا با بیگانگان یا رسانه‌های معاند صورت می‌گیرد، لذا در نقد این نهادها ممکن است ملاحظه و محافظه کاری شده باشد. البته ما روش‌هایی که اساس یک نهاد را زیر سؤال ببرد درست و به مصلحت نمی‌دانیم. در مورد دولت هم این گونه است با توجه به اینکه نقدهای جدی به دولت داریم اما معتقدیم که نباید تخریب کنیم. براین مبنا ایرادات را به قصد برطرف شدن می‌گوییم؛ مثلاً می‌گوییم که ما با این شیوه مفسده ‌انگیز توزیع ارز موافق نیستیم. یا به حضور بعضی از مدیرانی که به‌دنبال منافع شخصی هستند نقد داریم وبراین باوریم در این زمینه اصلاً نباید مسامحه کرد بلکه باید به خاطر منافع ملی با قاطعیت برخورد کرد. اخیراً در یک سخنرانی گفتم در زمان جنگ اگر کسی خیانت کرد، دادگاه صحرایی تشکیل می‌شود حالا هم که جنگ اقتصادی است نیاز به آرایش جنگی داریم. بعضی‌ها نوشتند آرایش نظامی. من گفتم جنگی و اینکه اگر فردی چه دولتی چه از بخش خصوصی خیانتی کرد به هیچ عنوان ملاحظه او را نکرده و با او برخورد کنیم، مماشات معنا و مفهومی ندارد.


در مورد بحث رد صلاحیت اصلاح‌طلبان که گفتید، تجربه نشان داده که این به نفع جریان اصولگرایی نیست. اتفاقاً مظلومیتی برای اصلاح‌طلبان به وجود می‌آورد و بعد فرد رد صلاحیت شده با مظلوم‌نمایی از چهره‌های دیگر حمایت می‌کنند و معمولاً رأی هم می‌آورند. این‌طور نیست که فکر کنیم کاری که شورای نگهبان می‌کند به نفع جریان اصولگرایی است. آنها براساس یکسری ضوابط باید صلاحیت افراد را احراز کنند و وقتی به وظیفه‌شان عمل می‌کنند اصلاح‌طلبان با فضا‌سازی به نفع خودشان بهره‌برداری می‌کنند. وقتی در یک شهر از 5 کاندیدای اصلاح‌طلب مثلاً چهار نفر
رد صلاحیت شده و تنها یک نفر باقی می‌ماند و اصلاح‌طلبان هم روی همان فرد وفاق می‌کنند در حالی که اصولگرایان با چند کاندیدا وارد می‌شوند و خلاصه این وضع به نفع اصولگرایان نیست.


یک سال و شش ماه تا انتخابات مجلس باقی مانده است. چند روز قبل با آقای کنعانی مقدم صحبتی داشتیم که انگار خیلی روی کاندیدای نظامی سرمایه‌گذاری کردند و گفتند که آقای قالیباف برای کاندیداتوری سال 1400 مدنظر ما هستند وفهرست انتخابات مجلس سال 98 را هم بر همین اساس تهیه می‌کنند. آیا نظر اصولگرایان هم همین است؟


اینها نظر شخصی است. ما تاکنون در جبهه مردمی و در دیگر جمع‌های اصولگرایی بحثی در این زمینه نداشته‌ایم. تجربه نشان می‌دهد که به هر دلیل در انتخابات متعدد چهره‌های نظامی چندان مقبولیتی ندارند. مهم کاندیدایی است که قاطعیت و اقتدار داشته باشد وبا مدیریت جهادی و روحیه انقلابی بتواند بر چالش‌ها فائق آید چه این فرد نظامی وچه غیرنظامی باشد. مردم نمی‌پذیرند که مسئولان کشور آدم‌های واداده‌ای باشند و تصور کنند که کشور به شیوه شاه سلطان حسینی اداره شود. صلابت و اقتدار لازم است اما ضرورت ندارد که یک فرد نظامی سکاندار کشور باشد. ممکن است برخی چهره‌های سیاسی دارای چنین ویژگی‌هایی باشند. هنوز در جمنا موضوع انتخابات مطرح نشده است. هنوز در سال 97 هستیم. در سال 98 به اندازه کافی فرصت هست. اینکه از الان افکار جامعه را مشغول انتخابات کنیم برای کشور زیان‌آور است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.