این مؤسسات به دلیل اتخاذ سیاست‌های اشتباه و همچنین خلأهای قانونی بدون هیچ مانعی به فعالیت خود ادامه دادند تا اینکه از اواسط دهه 80 شمسی به یکی از بحران‌های اقتصادی کشور تبدیل شدند.

به گزارش جماران؛ روزنامه ایران نوشت: زمانی که بحث مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز مطرح می‌شود یکی از پرسش‌های مرسوم این است که چرا از ابتدا اجازه فعالیت به این مؤسسات داده شد. این درحالی است که ریشه شکل‌گیری این مؤسسات که این روزها به پایان خط خود نزدیک شده‌اند، به چند دهه قبل بازمی گردد. دهه 70 شمسی خاستگاه اصلی این مؤسسات بود که بتدریج دامنه فعالیت‌های خود را از یک شهر به استان و سپس در سراسر کشور گستراندند.

این مؤسسات به دلیل اتخاذ سیاست‌های اشتباه و همچنین خلأهای قانونی بدون هیچ مانعی به فعالیت خود ادامه دادند تا اینکه از اواسط دهه 80 شمسی به یکی از بحران‌های اقتصادی کشور تبدیل شدند.

عواملی که به رشد غیرمجازها کمک کرد

از موالید نامبارک سیاست های غلط گذشته ظهور و تکثیر قارچ‌گونه نهادهای پولی غیرمجاز بوده است که محصول مستقیم سرکوب دستوری نرخ سود بانکی، ورود نهادهای غیر متخصص به عرصه پولی بدون نیاز به هماهنگی یا اخذ مجوز از بانک مرکزی و بدون رعایت حداقل چارچوبها و الزامات حرفه‌ای بوده‌اند. گسترش بی‌رویه، قارچ‌گونه و غیرقابل کنترل مؤسسات اعتباری غیرمجاز در کشور عمدتاً در نیمه دوم دهه 1380 صورت گرفت که دوره‌ای خاص و ویژه در تجربه سیاستگذاری پولی کشور به حساب می‌آید. تصویب و اجرای قانون منطقی کردن نرخ سود تسهیلات بانکی بدون در نظر گرفتن تحولات سایر مؤلفه‌های مهم اقتصادی از جمله نرخ تورم، عمدتاً بر کاهش نرخ سود بانکی تمرکز داشت. همزمان با این موضوع، سیاست‌های اعتباری بر افزایش تسهیلات اعطایی و تأمین مالی اقتصاد از محل منابع ارزان‌قیمت بانکی در چارچوب طرح‌هایی نظیر تأمین مالی بنگاه‌های زودبازده و کارآفرین استوار بود. مجموعه رویکردهای مزبور، از یک سو با کاهش دستوری نرخ سود سپرده‌‌های بانکی و به تبع آن کاهش منابع قابل قرض بانک ها همراه بود و از سوی دیگر، فشار بر منابع بانک ها و صف متقاضیان تسهیلات زمینه‌ساز عدم تأمین نیاز بخش قابل توجهی از متقاضیان تسهیلات شد. این در حالی بود که مؤسسات اعتباری غیرمجاز به دلیل تودیع نشدن سپرده قانونی و نیز رعایت نکردن الزامات نظارتی بانک مرکزی، از قدرت رقابتی بیشتری برخوردار بوده و به تبع آن می‌توانستند نرخ‌های به مراتب جذاب‌تری را نسبت به بخش رسمی بازار پول به سپرده‌گذاران ارائه کنند.

در مجموع، رویکردهای سیاستی در دوره مزبور باعث شد تا تقاضای بخش قابل توجهی از فعالان اقتصادی (سپرده‌گذاران و تسهیلات‌گیرندگان) به مؤسسات غیرمجاز معطوف و در شرایط فقدان نظارت بانک مرکزی، بستر مناسبی برای رشد قارچ‌گونه این مؤسسات فراهم شود. متعاقباً گسترش این مؤسسات و افزایش سهم آنها از کل بازار پول کشور، نه تنها توازن منابع و مصارف بخش رسمی بازار پول به دلیل وجود بازار غیرمتشکل پولی مخدوش ، بلکه اقدامات سیاست‌گذار پولی در زمینه مدیریت بازار پول نیز به‌طور قابل توجهی کم‌اثر شد.

اگرچه بانک مرکزی براساس قانون «تنظیم بازار غیرمتشکل پولی» (مصوب سال 1383)، متولی نظارت بر کلیه نهادهای بازار پول شده بود، اما آیین‌نامه اجرایی قانون مزبور با تأخیر سه ساله و در سال 1386 ابلاغ شد؛ این درحالی است که در این آیین‌نامه صندوق‌های قرض‌الحسنه از شمول قانون حذف شده بود. موضوع شمول صندوق‌های قرض‌الحسنه تا سال‌های متمادی محل مناقشه بود تا اینکه در اواخر دولت دهم طی مکاتبه‌ای از سوی رئیس مجلس شورای اسلامی به بانک مرکزی اعلام شد که‌ بند مرتبط با حذف صندوق‌های قرض‌الحسنه از شمول نظارت بانک مرکزی، مغایر با قانون بوده و قابل اجرا نیست. مجموعه عوامل و اختلافات یاد شده موجبات بلاتکلیفی در برخورد با مؤسسات غیرمجاز را فراهم ساخت و به دلیل ضعف پشتوانه‌های حقوقی و قانونی، ساماندهی مؤسسات مزبور در عمل با تأخیر زیادی مواجه شد.

وقتی شعب غیرمجازها از بانک‌ها هم سبقت گرفت

به لحاظ رعایت اصول حرفه‌ای بانکداری، مدیریت منابع و مصارف مؤسسات غیرمجاز با ضعف‌ها و چالش‌های متعددی روبه‌رو بوده است. در حالی که مؤسسان این نهادها واجد کمترین صلاحیت، تخصص و تجربه در زمینه اداره واحدهای پولی بودند، به دور از هرگونه نظارتی از سوی صادرکنندگان مجوز، نابخردانه اقدام به گسترش فعالیت خود کرده و اقدامات اشتباهی را مرتکب شدند که گسترش بی­‌رویه شعب در اقصی نقاط کشور، تنها یکی از آنها بود؛ تا جایی که شبکه شعب برخی از این مؤسسات غیرمجاز حتی از تعداد شعب برخی بانک­های مطرح کشور نیز گسترده ­تر شد. مورد دیگر که به مشکلات ساختاری این مؤسسات دامن زد، بی‌­توجهی در بکارگیری نیروی انسانی بود که از دانش، تخصص و تجربه در امور پولی و بانکی بی‌‌بهره بودند و غالباً بواسطه توصیه و سفارش به استخدام درآمدند.

یکی دیگر از مهم ترین مشکلات مرتبط با این مؤسسات، تلاش برای جذب سپرده‌‌های بیشتر از مردم بود که با اتکا به پرداخت سودهای بالا و تبلیغات گسترده، پرهزینه و گمراه‌کننده صورت گرفت؛ به‌طوری که در عمل پرداخت این سودها که از محل جذب سپرده ­های جدید بود موجب اضمحلال تدریجی این مؤسسات شد. علاوه بر این، گسترش دامنه فعالیت این مؤسسات تلویحاً به معنی افزایش سهم آنها از نقدینگی موجود در بازار پول بدون پرداخت سپرده قانونی به بانک مرکزی بود که در نهایت به بروز فشارهای نقدینگی و بوجود آمدن رقابت ناسالم قیمتی در کل بازار پول منجر شد.

60 درصد سپرده‌های مردم را ملک خریدند

با افزایش سهم مؤسسات اعتباری غیرمجاز از بازار پول کشور، منابعی که می‌بایست در راستای تولید و اشتغال کشور بکار گرفته می‌شد، صرفاً به وسیله‌­ای برای سودجویی گردانندگان آن­ها و حضور در فعالیت‌های سوداگرانه تبدیل شد. افزون بر این، از آنجا که اغلب مؤسسان، اعضای هیأت مدیره یا مدیران عامل مؤسسات اعتباری غیرمجاز از جمله افرادی بودند که اطلاعاتی در زمینه اصول حرفه‌ای بانکداری نداشته و به تبع آن، ناتوان از شناسایی ریسک‌های نشأت گرفته از ادوار تجاری در حوزه املاک و مستغلات بودند، در خلأ قانونی برای رعایت نسبت‌های احتیاطی، بیش از ۶۰ درصد سپرده‌های مردم را با هدف کسب سودهای نجومی و بی­ زحمت در بخش مسکن حبس کردند که در نهایت با ترکیدن حباب قیمت املاک و مستغلات، به بحران شدید نقدینگی و به تبع آن ناتوانی آنها در پرداخت وجوه سپرده­‌گذاران منجر شد.

ناتوانی این مؤسسات در مدیریت صحیح ریسک و فقدان سایر توانمندی‌های حرفه‌ای، شرایط بسیار خطرناکی را برای بازار پول ایجاد کرد و  باعث فروپاشی و انحلال برخی از این مؤسسات مانند تعاونی‌های اعتبار میزان، اعتماد ایرانیان، بهمن ایثار، فرهنگیان مرند، صندوق‌های قرض‌الحسنه محمد رسول‌الله جی اصفهان و جوانان خیر مرند  شد و موجبات سلب آرامش و ثبات فضای اجتماعی کشور را ایجاد کرد. علاوه بر این، مؤسسات مزبور با ورود به بازارهای گوناگون نظیر طلا، ارز و حتی بازار کالاها و ارزاق عمومی ثبات و آرامش اقتصادی کشور را مورد تهدید قرار دادند. همچنین، فقدان شفافیت، اختفای اطلاعات مالی، سودده نشان دادن غیرواقعی صورت های مالی، ارزیابی بیش از واقع دارایی‌ها و ده‌ها تخلف دیگر نیز از جمله اقدامات مخرب این مؤسسات در فضای بانکداری کشور قلمداد می‌شد. به علاوه، ترکیب ذی‌نفعان مؤسسات اعتباری مجاز، چه از حیث سپرده‌گذاران و چه از منظر مؤسسان آنها واجد پیچیدگی‌های زیادی بود که در ادامه به یکی از مشکلات اساسی در فرآیند مواجهه با این مؤسسات مبدل شد. این در حالی است که مؤسسات مزبور نه تنها خود منشأ بی‌ثباتی در نظام مالی بوده‌اند، بلکه فعالیت آنها بستر مناسبی را برای بروز فعالیت‌های سوداگرانه و سفته‌بازانه در بازارهای طلا و ارز ایجاد می کرد.

ساماندهی 5500 نهاد غیرمجاز

با آغاز مسیر اصلاح وضعیت موجود، بانک مرکزی علاوه بر نظارت و کنترل حدود 25 هزار شعبه شبکه بانکی، عهده‌دار نظارت و ساماندهی قریب به 5500 نهاد پولی فاقد مجوز شامل تعاونی‌های آزاد، تعاونی‌های صنفی، صندوق‌های قرض‌الحسنه، صرافی‌ها و شرکت‌های واسپاری شد که پیش از این حتی آمار صحیحی از تعداد فعالان و شعب آنها نزد نهادهایی که خود متولی اعطای مجوز به آنها بودند، وجود نداشت.

در بدو امر و در مواجهه با خیل عظیم مؤسسات اعتباری غیرمجاز، اتخاذ یک سیاست واحد در مقابل مؤسسات مزبور بدون توجه به ماهیت، ابعاد، میزان تخلفات و سطح همکاری آنان امکان‌پذیر نبود. اولین اقدام بانک مرکزی در این راه سخت و طولانی، شناسایی و احصای نهادهای اعتباری غیرمجاز بود. متأسفانه در برخی موارد حتی آمار دقیقی از فعالیت مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز و اقلام دارایی‌ها و بدهی های آنها در اختیار نبود و نهادهای مجوزدهنده به این مؤسسات، ناتوان از ارائه آمار و اطلاعات دقیق از تعداد و وضعیت این مؤسسات بوده‌اند. گستردگی فعالیت این مؤسسات در فضای پهناور کشور، خود یکی از مشکلات در شناسایی و طبقه‌بندی این مؤسسات قلمداد می‌شد.

شاید در نگاه نخست، استفاده از منابع بانک مرکزی برای حل و فصل مشکلات به عنوان یک گزینه سهل و آسان مطرح شود، لیکن پرداخت وجوه سپرده‌گذاران کلان و ریسک‌پذیر مؤسسات غیرمجاز از منابع بانک مرکزی، عملاً‌ به معنی فدا کردن منافع عموم مردم جهت تأمین منافع اقلیتی بود که با هدف دریافت سود نامتعارف در مؤسسات غیرمجاز سپرده‌گذاری کرده بودند. از سوی دیگر، اتکا به چنین روشی در حل و فصل مشکلات مؤسسات اعتباری در عمل به شرایطی منجر خواهد شد که نه تنها سپرده‌گذاران نسبت به عوارض و ریسک سپرده‌گذاری‌های خود بی‌توجه خواهند شد، بلکه مؤسسات پولی و اعتباری نیز عنایتی به ریسک فعالیت‌های خود نخواهند داشت و عملاً مقوله ریسک به عنوان یک اصل اساسی در حرفه‌ بانکداری، اهمیت و موضوعیت ذاتی خود را از دست خواهد داد.

بدیهی است با توجه به مسئولیت و عاملیتی که مؤسسان و صاحبان تعاونی‌های غیرمجاز در ورود خسارت داشته‌اند، مسؤلیت هرگونه کسری در تصفیه حساب با سپرده‌گذاران برعهده آنها خواهد بود و مرجع قضایی تلاش می‌کند دارایی‌ها و اموال متهمین را به دقت شناسایی و از محل آن اقدام کند. در این روش که با اصول و مبانی حرفه‌ای و منطقی و نیز تجربیات بین‌المللی در حل و فصل این گونه مؤسسات سازگار است، متولیان خطاکار این مؤسسات در مقابل زیان‌های وارده به مردم، پاسخگو می‌مانند و به جای تحمیل هزینه‌های مربوط به رفتارهای غیر‌حرفه‌ای، فرصت‌طلبانه و همراه با سوء مدیریت آنها به بیت‌المال، خسارات مربوطه از محل دارایی‌ها و اموال ایشان، تأمین خواهد شد و به همین دلیل شناسایی و توقیف اموال و دارایی‌ها جهت استیفای حقوق سپرده‌گذاران در دستور کار قرار گرفته است. این موضوع در قوانین موضوعه نیز مورد تأکید قرار گرفته و سهامداران و گردانندگان را به عنوان مسئول برای بازپرداخت کسری نهادهای پولی معرفی کرده است.

کاهش 24 درصدی سهم غیرمجازها از سپرده‌های بانکی

پس از اقدامات انجام شده، سهم مؤسسات اعتباری غیرمجاز از کل سپرده‌های شبکه بانکی از 25 درصد در مقطع آغازین برخورد با این مؤسسات، در حال حاضر به کمتر از یک درصد کاهش یافته است. این در حالی است که براساس برآوردهای موجود ادامه شرایط گذشته می‌توانست سهم مؤسسات مزبور از سپرده‌های شبکه بانکی را به بیش از 30درصد افزایش دهد.

_835734

مردمی که پول‌هایشان را به مؤسسات غیرمجاز سپردند

حدود سه میلیون نفر از مردم کشور طی دهه هشتاد تا میانه دهه نود پول‌هایشان را به مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز سپردند و هر کدام‌شان قصه‌ای دارند. سودهای این مؤسسه‌ها آنقدر بالا و جذاب بود که بعضی‌ها حتی خانه و زندگی‌شان را فروختند تا تبدیل به سپرده کنند و از محل سود آن، روزگار بگذرانند.

بعضی فکرهای اقتصادی بزرگی در سر داشتند، بعضی از روی سود این سپرده‌ها خرج بیماری‌شان را می‌دادند و حتی بعضی از مهاجران افغان نیز به سودای زندگی خوب در ایران، درگیر آن شده بودند. «ایران» پای روایت بعضی از این سپرده‌گذاران نشسته است که چند سال بعد از انحلال و آغاز ساماندهی مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز، هنوز هم سایه سیاه آنها روی زندگی‌شان است.

   پیرمرد و آلزایمر

با نگاهی گیج و گنگ به آدم‌های کنارش نگاه می‌کند و گاهی تلاش می‌کند تا کلمات را به سختی کنار هم بچیند و جمله کوتاهی بگوید. روی سرش به جای مو، لکه‌های ریز و درشت است. استخوانی بودن و چروکی صورت و دست‌هایش نیز با تمام قامت پیرش هماهنگی دارد. نگاه مبهوت او از 85 سالگی پیرمردی روایت می‌کند که هیچ‌کس را نمی‌شناسد و 5 سال است که بیماری آلزایمرش هر روز بیشتر می‌شود. مرد میانسالی شبیه به خود او می‌گوید:« پدر ما خیلی در زندگی‌اش زحمت کشید. 50 سال پیش از یک روستا به تهران آمد، اول روی چرخ کار می‌کرد و در کوچه‌ها آبمیوه می‌فروخت. کم کم آنقدر کارهای مختلفی را امتحان کرد که توانست برای خودش مغازه‌ای راه بیندازد و به سید خرازی معروف شد. تمام عمرش را کار کرد و خانه خرید و به جز آن خانه، 200میلیون سرمایه جمع کرد.» حسن، پسر پیرمرد عبارت 200میلیون سرمایه بعد از 8 دهه زندگی را تکرار می‌کند و ادامه می‌دهد:

« وقتی که مریض شد، تمام پولش را در یک مؤسسه‌ای گذاشتیم که از همه جا بیشتر سود می‌داد. داروهایش گران بود. ماهی 2میلیون تومان پول داروهایش می‌شد و از روی سودی که از آنجا دریافت می‌کردیم، خرج بیماری و نگهداری‌اش و زندگی‌شان را تأمین می‌کردیم. اما یکدفعه اعلام کردند که اینجا غیرمجاز است و پولی در کار نیست. نمی‌توانم بگویم چه حالی شده بودیم. به هر دری می‌زدیم تا آشنایی پیدا کنیم و پول‌مان را با سودش دریافت کنیم. اما تمامش بی‌فایده بود.»

او صحبت‌هایش را چنین تمام می‌کند: « تا بتوانیم کم کم همان اصل پولمان را پس بگیریم، دو سه سال گذشت و زندگی واقعاً برای همه ما سخت شد. پدرمان تمام عمرش را کار کرد اما ما نتوانستیم همان سرمایه‌ای را که باقی مانده بود، درست مدیریت کنیم. الآن که دیگر 200 میلیون، 200 میلیون 6سال پیش نیست.»

   مورد عجیب افغان‌ها

«هر روز صبح تا می‌آمدیم در بانک را باز کنیم، چند خانواده افغان پیش از ما بودند. مدت زیادی بیشترین مراجعان ما را افغان‌ها تشکیل می‌دادند. خودشان زیاد بودند اما رقم سپرده‌هایشان بالا نبود، اکثراً زیر 100 میلیون و 50 میلیون بودند. اما با توجه به این‌که مهاجر و افغان هستند، راحت می‌توان فهمید که تمام سرمایه زندگی‌شان را گذاشته بودند.» یکی از کارمندان بانک پارسیان که عامل تعیین تکلیف سپرده‌های ثامن‌الحجج بود، چنین از سپرده‌گذاری مهاجران در مؤسسات غیرمجاز روایت می‌کند.روزنامه سازندگی نیز پیش از این نوشته بود که افغان‌ها، تعداد زیادی از سپرده‌گذاران ثامن‌الحجج را شامل می‌شدند. چون بانک‌ها اجازه باز کردن حساب برای افغان‌ها را ندارند، آنها در تعاونی‌های این چنینی حساب باز می‌کنند. تا چند وقت پیش، هرروز تعداد زیادی افغان جلوی در بانک با باقی شاکی‌ها جمع می‌شدند و شعار می‌دادند. البته تا الآن حساب‌های خیلی از سپرده‌گذاران تسویه شده، اما کار افغان‌ها به دلیل این‌که باید از بانک مرکزی استعلام می‌گرفتند، بیشتر طول کشید.

   تمام زندگی یک کارمند دولت

کت و شلوار خاکستری در کنار کیف سامسونت، از مردی که موهای سرش یکی در میان سفید و مشکی هستند، قامت کارمندی تمام عیار را ساخته است. محمود نزدیک به 50 سال سن دارد و حدود 20 سال است که در یکی از شرکت‌های دولتی کار می‌کند. حقوق کارمندی برای زندگی‌اش کافی نبود، تصمیم گرفت از طریق مشارکت در یک پروژه ساخت و ساز محدود سرمایه‌ای برای خودش دست و پا کند. بعد از چندین سال تلاش در اوایل سال 92، این سرمایه به 500 میلیون تومان رسید. او سال 92 تمام این پول را در یکی از مؤسسه‌های غیرمجاز می‌گذارد:« بالای شعبه خورده بود که از بانک مرکزی مجوز دارد اما یکدفعه آمدند و گفتند که غیرمجاز است. رفتیم پول‌مان را بگیریم، گفتند ندارند که بدهند. اصلاً انگار همه چندین و چند سال تلاشم هیچ شده بود. هنوز هم نتوانسته‌ام تمام پولم را بگیرم، نزدیک به 200 میلیون را تا حالا گرفته‌ام. یکبار 30 میلیون، یکبار 40 میلیون، به همین ترتیب در سه چهار نوبت بخشی از پولم را گرفته‌ام. اما چه فایده‌ای دارد؟ همین پول را همان موقع یک جای دیگر سرمایه‌گذاری می‌کردم یا در یک بانک معتبر می‌گذاشتم در این 5 سال ارزشش بیشتر شده بود.» آن زمان چند ماهی سود 26 درصد از روی این پول دریافت می‌کنند که ماهانه حدود 13میلیون تومان می‌شده است.

این کارمند دولت، درباره علت سرمایه‌گذاری‌اش در این مؤسسه می‌گوید:« آن زمان شرایط طوری بود که همه دنبال جایی می‌گشتند که سود بیشتر پرداخت کند. یکی از همکارهایم گفت اینجا سودش از همه جا بیشتر است و ما هم اعتماد کردیم هم طمع کردیم و پولمان را اینجا گذاشتیم. می‌دانید خودش چقدر پول گذاشت؟ یک میلیارد تومان!» همکار او، پروژه‌های بزرگ لوله‌کشی گاز انجام می‌داد و درآمد این پروژه‌ها را در مؤسسه‌ها می‌گذاشت. به جز خانه‌ای کوچک که در آن زندگی می‌کردند، تمام سرمایه‌اش را سپرده‌گذاری کرده بود تا با بلندپروازی بتواند با سودی که از مؤسسه می‌گیرد، کارهای بزرگتری انجام دهد اما تاکنون تنها به 300 میلیون تومان از اصل پولش رسیده است.

محمود در انتهای صحبت از سرمایه‌ای که غیرمجازها آن را بلعیدند و حالا مسئولیت بازپرداختش روی دوش بانک مرکزی افتاده است، محکم می‌گوید:« تمام زندگی‌مان بود. به جز خانه‌ای که در آن هستیم، تمام زندگی من و زن و بچه‌ام همان پول بود.»

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 977139
  • منبع: روزنامه ایران
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.