سخنگوی شورای نگهبان گفت: شورای نگهبان با توجه به اظهارنظرهای نمایندگان محترم یا هر کسی که از جایگاه شهروندی اعلام نظر میکند، رد صلاحیتی انجام نمیدهد. آنچه قانون مقرر کرده است در واقع رفتار و عملکردهای خلاف قوانین و اصول و قواعد شناخته شده نظام جمهوری اسلامی ایران است.
به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد نوشت: «احراز صلاحیت» شاید واژه دقیقتری برای کارویژه شورای نگهبان باشد اما آنچه بیشتر در اذهان باقی میماند «رد صلاحیت» است. مخاطب اغلب ردصلاحیتهای سیاسی اما آنانی بودهاند که در جریان چپ تعریف میشدند و بعد از دوم خرداد ٧٦ اصلاحطلب نامیده شدند.
مجلس ششم مصداقی بر این مدعا است؛ ردصلاحیتی که تا مدتها فضای مجلس را آشفته کرد. این رد صلاحیت هم اصلاحطلبان را از حضور در قوه قانونگذاری محروم کرد و هم نظام مدیریتی و قانونگذاری کشور را از وجود مدیران و سیاستمداران کارآمد.
به مناسبت هفته شورای نگهبان در مورد ردصلاحیتهای سیاسی با عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان و حسین میرمحمد صادقی سخنگوی پیشین قوه قضاییه و از جمله حقوقدانانی که برای حضور در این شورا به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و بعد انصراف داد، گپی کوتاه داشتهایم.
کدخدایی همچنان معتقد است که شورای نگهبان برای احراز صلاحیت هرگز از خطکش اصلاحطلب و اصولگرا استفاده نمیکند. میرمحمدصادقی بر این باور است که باید اعضای این نهاد نظارتی سعهصدر بیشتری داشته و از سلایق مختلف انتخاب شوند تا مبادا روند رد صلاحیتها باعث شود مردم از راههای دموکراتیکی چون انتخابات رویگردان شوند.
**عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان و عضو حقوقدان: ما اصلا خط کش اصلاحطلبی و اصولگرایی نداریم
**اصلاحطلبان معتقدند که همواره بیش از سایر جریانها با رد صلاحیت مواجه میشوند. همچنین برخی معتقدند که اظهارات آنها در تریبونهای مختلف یکی از مهمترین دلایل این رد صلاحیتها است. شما چندی پیش تاکید داشتید که اظهارنظر باعث ردصلاحیت کسی نمیشود. با این حال دلیل حجم گسترده ردصلاحیت برای اصلاحطلبان چیست؟
شورای نگهبان با توجه به اظهارنظرهای نمایندگان محترم یا هر کسی که از جایگاه شهروندی اعلام نظر میکند، رد صلاحیتی انجام نمیدهد. آنچه قانون مقرر کرده است در واقع رفتار و عملکردهای خلاف قوانین و اصول و قواعد شناخته شده نظام جمهوری اسلامی ایران است. طبیعتا هیچ کس انتظار ندارد اگر فردی علیه منافع ملی اقدامی بکند یا رفتاری داشته باشد، بتواند در نهادهای عالی کشور حضور داشته باشد. بنابراین صرفا اظهارنظر یا انتقادهای سازنده و نظراتی که نمایندگان یا فعالان سیاسی اعلام میکنند، ملاک ارزیابی شورای نگهبان نبوده و نیست.
**شما قبول ندارید که ردصلاحیت در جریان اصلاحطلب به خصوص از مجلس چهارم به بعد بیش از جریان اصولگرا است؟
قبول ندارم چون ما هیچوقت خطکش اصلاحطلبی و اصولگرایی نداریم و با این خطکش اظهارنظر نمیکنیم.
**به هر حال چهرههای اصلاحطلبی که مدیران لایقی بودند در این مدت با رد صلاحیت رو به رو شدهاند. به نظر شما این نوع رد صلاحیت خطری برای نظام مدیریتی کشور نیست؟
البته این مورد در اصولگرایان هم بوده است. اگر خطکش اصولگرایی و اصلاحطلبی را مد نظر قرار دهیم خیلی از اصولگرایان هم تایید صلاحیت نشدهاند اما این به خاطر نفس اصولگرایی نبوده است.
**ولی به هر حال یک جریان سیاسی مدعی است که در ٤٠ سال گذشته بیشترین رد صلاحیت را تجربه کرده است.
شورای نگهبان وظیفهای قانونی دارد و این وظیفه قانونی هم این است که در چارچوب قانون انتخابات کسانی که صلاحیت دارند را تایید کند و کسانی که صلاحیت ندارند را تایید نکند. خود شما اگر کسی شایستگی نداشته باشد و تایید شود حتما از شورای نگهبان سوال میکنید که چرا این اتفاق رخ داده و اجازه یافته وارد گردونه انتخابات شود. ممکن است خیلی از افراد صلاحیتهای اولیه را هم نداشتهباشند و ثبتنام کنند. برای این باید فکر دیگری کرد و ربطی به شورای نگهبان ندارد.
**صلاحیت اولیه مثل چه مواردی؟
از مدرک تحصیلی گرفته تا بقیه موارد. در واقع میخواهم این را بگویم که باید مکانیزمی داشتهباشیم تا شایستگی و صلاحیت افراد را قبل از نظرات شورای نگهبان در یک گردونه و چرخش اجتماعی تعیین کند. اینکه بیش از هزار و صد نفر ثبتنام میکنند و نتیجهاش این میشود که شما میگویید شورای نگهبان خیلی از افراد را ردصلاحیت کرد و مثلا ٨ نفر یا ١٠ نفر را تایید کرده است اما کسی نمیپرسد که آیا آن هزار و چند نفر صلاحیت اولیه را داشتهاند یا نه. باید چرخه یا گردونهای را داشتهباشیم که مثلا در انتخابات ریاستجمهوری کسانی ورود کنند که حداقلی از معیارها را داشتهباشند. آن زمان آمار رد صلاحیتها کاهش مییابد.
**فکر نمیکنید رد صلاحیت گسترده یک جریان سیاسی آنها را به رادیکال شدن سوق میدهد. برای نمونه بعد از رد صلاحیت گسترده در مجلس ششم بود که نمایندگان اصلاحطلب دست به اعتراضی زدند که شاید الان چنین کنشی را دوباره تکرار نکنند؟
اگر آن مقطع تاریخی بهخصوص را مثال میزنید اول باید عملکرد مجلس ششم را ارزیابی کنید که تا چه اندازه در چارچوب نظام و بر اساس اصول و قواعد حاکم بر نظام بود بعد عملکرد شورای نگهبان را مورد نقد قرار دهید.
**اساسا قبول دارید که رد صلاحیتهای گسترده در یک جریان سیاسی خواسته یا ناخواسته آن جریان را به سمت رادیکال شدن در روش سوق خواهد داد؟
اگر شورای نگهبان وظیفه قانونی خود را انجام دهد و طبق قوانین و مقررات عمل کند نباید منجر به اتفاق جدیدی در حوزه سیاسی شود. باید دید چه نواقصی در تشکلهای سیاسی و گروههای سیاسی داریم که این اتفاق میافتد.
**علی مطهری مدعی شده بود میزان نفوذ آقای جنتی آنقدر زیاد است که روی رای و نظر دیگر اعضا تاثیر میگذارد. چه کنشی از سوی ایشان در شورای نگهبان اتفاق افتاده که این تصور برای اغلب فعالان سیاسی وجود دارد؟
این یک ادعای بیاساس و بیپایهای است که آیتالله جنتی نفوذ بیشتری دارند. این یک توهین به سایر اعضا است. معتقدم کار شورا بر اساس یک رایگیری کاملا دموکراتیک است و رییس شورا روی سایر اعضا نفوذی ندارد. جلسات شورای نگهبان همه ثبت و ضبط میشود و صوت و تصویر آن وجود دارد. چیزی نیست که من بخواهم بگویم درست یا غلط است.
**چرا این جلسات پخش نمیشود؟
چون در بحثهای انتخاباتی ممنوعیتهای شرعی و قانونی هم وجود دارد شاید امکانپذیر نباشد.
**بعد از هر انتخابات ممکن است مراجعاتی به شورای نگهبان انجام شود تا بار دیگر رد صلاحیت بررسی شود. در این پروسه تا به حال به موردی برخوردهاید که فکر کنید ردصلاحیت حق آن کاندیدا نبوده است؟
ما همیشه اعلام کردهایم و هنوز هم این کار در حال انجام است. بعد از هر انتخابات هم افرادی که اعتراض دارند و فرصت نشده بررسی شود یا مدعی هستند که مدارک جدیدی دارند مراجعه میکنند و با کارشناسان یا اعضای شورای نگهبان دیدار دارند. در این مدت هم افرادی مراجعه میکنند و همه نکات را به آنها اعلام میکنیم. آنها هم اگر مستندی دارند ارایه میکنند و همه اینها در انتخابات بعدی مدنظر قرار خواهد گرفت.
**تا به حال در حین این فرآیند به موردی برخوردهاید که متوجه شوید نباید این رد صلاحیت انجام میشده است؟
الان نمیتوانم اظهارنظر کنم چون منوط است به نظر شورای نگهبان. اجازه بدهید در این مورد چیزی نگویم.
**حسین میرمحمد صادقی، سخنگوی پیشین قوه قضاییه: رد صلاحیت سلیقهای مردم را بیاعتماد میکند
**اصلاحطلبان اغلب معتقدند که بیش از جریان رقیب از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت میشوند. بر اساس چند تحقیق دانشگاهی هم که روند رد صلاحیتها را بررسی کردهاند این گزاره را تایید میکنند که از مجلس چهارم به بعد اصلاحطلبان بیش از اصولگرایان در تیررس رد صلاحیت قرار دارند. به نظر شما آیا میتوان اظهارنظرات اصلاحطلبان را دلیلی برای رد صلاحیتشان دانست؟
البته من در مورد آمار این رد صلاحیتها اطلاع دقیقی ندارم که دقیقا چه سلایق سیاسی بیشتر رد صلاحیت شدهاند اما چند نکته قابل تاکید و تامل در مورد عملکرد شورای نگهبان وجود دارد. به نظر من باید تنوع نظرات در شورای نگهبان بیش از آنچه هست باشد و واقعا در حدی باشد که سلایق و عقاید مختلف ظهور و بروز داشته باشند. شورای نگهبان هم در رد یا قبول صلاحیت افراد باید با سعه صدر برخورد کند. اینگونه نباشد که بر اساس اظهارنظری رد صلاحیت اتفاق افتد. این نهاد نظارتی باید دید گسترده و وسیعی داشتهباشد و اصل بر این باشد که بالاخره افراد تایید میشوند مگر اینکه مشکلی از لحاظ اخلاقی و سیاسی و اقتصادی داشتهباشند.
اصل اینکه باید مرجعی صلاحیت افراد را برای کاندیداتوری یا نامزدی پستی چون نمایندگی مجلس یا ریاستجمهوری بررسی کند، در این تردیدی نیست. گاهی میبینیم که در انتخابات ریاستجمهوری بیش از هزار نفر شرکت میکنند و مصاحبههای آنها اسباب مضحکه و مسخره مردم میشود. طبعا اینکه همه اینها ثبتنام کنند و تایید صلاحیت شوند و مردم با یک لیست هزار نفره مواجه شوند تا رییسجمهوری انتخاب کنند، اتفاق خوشایندی نیست. ضمن اینکه در قوانین هم مواردی همچون مدرک تحصیلی و... نام برده شده است که باید احراز شود و علیالاصول باید سوابق کیفری و... بررسی شود اما در روند این تشخیص باید با سعه صدر برخورد کرد و با دیدگاهی مساوی با علایق سیاسی مختلف مواجه شد.
**فکر میکنید علت اینکه اصلاحطلبان در تیررس رد صلاحیت قرار دارند، چیست؟
البته این صحبت را باید آمار تایید کند اما دو جور میتوان تفسیر کرد. از یک سو ممکن است اتفاقی شدهباشد و دیدگاه اصلاحطلبی دارند مشکلاتی داشتند که موجب رد صلاحیت شده؛ اگر این موضوع باعث رد صلاحیت شده که نمیتوان اشکالی وارد کرد اما اگر بنای شورای نگهبان با توجه به سلیقه حاکم بر این نهاد نظارتی بر این باشد که افرادی که دیدگاه اصلاحطلبی دارند رد صلاحیت کند و گروه مخالف را با سعه صدر میپذیرد، اشتباه است که باید سلایق مختلف از سوی شورای نگهبان پذیرفته شدهباشد.
**اگر این روند برخورد سلیقهای در مواردی صورت گیرد، چقدر خطرناک است؟
شورای نگهبان نهادی است که بیش از همه از آن انتظار میرود که نمایانگر سلایق سیاسی مختلف باشد و اگر بنا باشد که شورای نگهبان دنبال یک خط سیاسی خاص باشد مشکلات بزرگی ایجاد میکند. یکی از این مشکلات بیاعتمادی مردم است، بیاعتمادی به اینکه در انتخاباتی شرکت میکنند که همه سلایق شرکت داده نشدهاند. خطر دوم هم این است که مردم و جامعه را از حضور افراد و مدیرانی که میتوانند برای جامعه مفید باشد محروم میکند و این افراد همیشه پشت درهای شورای نگهبان میمانند. بنابراین این دو خطر را باید شورای نگهبان در نظر داشتهباشد و از همین روی باید این نهاد نظارتی نگاهی گستردهتر داشتهباشد.
**فکر میکنید نگاه سلیقهای در شورای نگهبان چقدر میتواند در رادیکال شدن یک جریان تاثیرگذار باشد؟
علیالاصول باید مرجعی برای احراز صلاحیت وجود داشتهباشد اما اگر در حد گسترده اصل بر رد صلاحیت مبنی بر سلایق و علایق سیاسی گروهی خاص باشد آن وقت باعث میشود که مبارزات و انتقادات نسبت به عملکردها به جای اینکه در قالب راههای دموکراتیک مثل انتخابات صورت پذیرد از راههایی غیردموکراتیک که قابل تایید نیست، انجام شود. در واقع برخوردها تند میشود. باید همه سلایق مختلف را در چارچوب نظام ببینیم تا رقابتهای سیاسی شکل گیرد.
**مدتی قبل بحث مذاکره با شورای نگهبان از سوی اصلاحطلبان مطرح شد تا با تشکیل جلساتی موانع موجود بر سر راه احراز صلاحیت براشتهشود. با توجه به ساختار و ترکیب این نهاد نظارتی چقدر این راهکار را موثر میدانید؟
اگر چنین مشکلی وجود داشتهباشد طبعا مذاکره و صحبت در صحنه سیاسی بهترین راه برای رفع سوءتفاهمها بوده است. اصلاحطلبان میتوانند در عمل نشان دهند به نظام پایبند هستند و قطعا سوءتفاهمها با مذاکره حل و فصل شود.