«شعار«نه شرقی نه غربی» برای دوران« جهان دو قطبی» است، جهانی که تمام شده است. امروز اثری از شوروی باقی نمانده است. آیا امروز جهان دو قطبی است؟! امروز چین و هند قطب نیستند؟!»

به گزارش جماران، روزنامه کیهان در یادداشتی به قلم جعفر بلوری نوشت: آیا روسیه غیر قابل اعتماد است؟ برقراری روابط استراتژیک با این کشور درست است یا غلط؟ اینکه، «آمریکا و اروپا در برجام بدعهدی کردند، پس قابل اعتماد نیستند لذا باید به سمت روسیه، هند، چین یا مثلا اندونزی و به طور کلی کشورهای همسایه برویم،» به معنای این است که، «شعار نه شرقی و نه غربی» را زیر پا گذاشته‌ایم؟ علت علاقه غیر عادی جناح خاص به غرب با وجود تجربه تلخ «برجام» و اثبات قطعی «بدعهدی» آنها چیست؟ اینکه می‌گویند، هر کشوری به غرب نزدیک شد، پیشرفت کرد و هر کشوری به شرق نزدیک شد پسرفت، چقدر درست است؟ اصلا آیا چرخش به سمت کشورهایی غیر از آن 5 کشور بدعهد غربی یعنی، چرخش به شرق؟ در این یادداشت، تلاش می‌کنیم تا حد امکان، پاسخ‌های منطقی برای این سؤال‌ها بیابیم.
در دنیای سیاست، هیچ کشوری صد در صد «قابل» اعتماد نیست اما برخی کشورها صد در صد «غیر قابل اعتمادند». در چنین دنیایی دولت‌ها غالبا با منطق«سود و زیان» و «منافع ملی» سیاست‌های خود را با دیگر کشورها تنظیم می‌کنند. این دولت‌ها ممکن است به محض مشاهده شرایط جدید، با همان منطق «سود و زیان» زیر تعهداتشان بزنند. ممکن است به تعهداتشان پایبند هم باشند. در چنین دنیایی چه باید کرد؟ آیا باید به دور کشور حصار کشید؟ آیا نباید با آنها پیمان بست و متحد استراتژیکشان شد؟ پاسخ این سؤال‌ها ساده و برای همه روشن است. نمی‌توان دور کشور حصار کشید. باید خوب دید، تجزیه و تحلیل کرد و بر اساس واقعیات و محاسبات دقیق، کشورها را انتخاب و بر اساس منافع و مصالح نوع روابط را تنظیم کرد. 40 سال است که آمریکا را می‌بینیم، رفتارش را تجزیه و تحلیل می‌کنیم. نتیجه؟ از تحمیل 8 سال جنگ تا 
40 سال تحریم ظالمانه بگیر تا سرنگونی هواپیمای مسافربری و چند تلاش شکست خورده برای راه انداختن کودتای نظامی و رنگی و....
امروز اروپایی‌ها هم به آمریکا اعتماد ندارند. دارند؟
چرخش به سمت کشورهایی غیر از آمریکا و آن سه چهار کشور بدعهد اروپایی، به معنای زیر پا گذاشتن آن شعار معروف نیست. شعار«نه شرقی نه غربی» برای دوران« جهان دو قطبی» است، جهانی که تمام شده است. امروز اثری از شوروی باقی نمانده است. آیا امروز جهان دو قطبی است؟! امروز چین و هند قطب نیستند؟! یعنی واقعا روسیه امروز همان شوروی سابق است و اتفاق مهمی مثل فروپاشی شوروی رخ نداده است؟!
 آقایان! اگر مبنای استدلالتان این شعار است، شوروی سال‌هاست فروپاشیده اما آمریکا نه که انشاء‌الله آن هم فرو خواهد پاشید. ضمن اینکه، بالاخره کشورها یا در شرق این عالم هستند یا در غرب این عالم! معنای «نه شرقی و نه غربی» این نیست که، با هیچ کشور شرقی یا غربی نباید متحد شد. معنای جمله این است که، روابط کشورت با سایرین به قول امام راحل، روابط گرگ و میشی نباشد. رابطه ارباب رعیتی نباشد. امروز روابط کشورمان با روسیه، چین، ترکیه و... روابطی است توأم با «اقتدار» و بر اساس منطق «منافع ملی و احترام متقابل». روسیه اگر بر اساس منطق سود و زیان، در «چند جا» با آمریکا! علیه کشورمان همراهی کرده، در چند جا هم با ما علیه آمریکا همراهی کرده و این یعنی، این کشور صد در صد غیر قابل اعتماد نیست. ضمن اینکه، روسیه در آن «چند جا»، برگه‌ای را امضاء کرده که، آمریکا آن را علیه کشورمان تهیه کرده است! یعنی پرچمدار و کارگردان بازی دشمنی با ایران، آمریکا و آن چند کشور اروپایی بوده‌اند. حال کدام یک از این کشورها قابل اعتمادترند؟! به روسیه اعتماد صد در صد نداریم همانطور که به هیچ کشوری نباید چنین اعتمادی کرد، اما تجربه سیاه برجام و دشمنی 40 ساله آمریکا و دوستانش به ما می‌گوید، باید به آمریکا و آن چند کشور اروپایی صد در صد بی‌اعتماد بود. 
اشاره کردیم که، برقراری روابط استراتژیک با هر کشوری مادامی که روابط، ارباب رعیتی نباشد و از سر اقتدار و احترام و هوشیاری باشد هیچ ‌اشکالی ندارد. راستی! چه کسی اجازه داد روسیه وارد بازی سوریه شود؟ جز ایران؟ روسیه آیا برخلاف تبلیغات وحشتناکی که طی روزهای گذشته از سوی آن جریان خاص می‌شد، در نشست هلسینکی ایران را به ترامپ فروخت؟
روابط ایران با روسیه، چین یا هر کشور دیگری در شرق و غرب این عالم روابط ارباب رعیتی نیست. اینکه از تو امتیاز بگیرند و امتیاز ندهند، پس از اجرای کامل تعهداتت مجددا تحریمت کنند، تحقیرت کنند، به هواپیمایت سوخت ندهند و تصریح کنند، حاضر نیستند (یا نمی‌توانند) از این به بعد هم هیچ تضمینی بدهند یعنی، دنبال روابط ارباب رعیتی‌اند. به این گونه کشورهاست که اصلا نباید اعتماد کرد و متحدش شد. آلمان وقتی هنوز موعد تحریم‌های ترامپ فرا نرسیده، صدها میلیون یورو از دارایی‌هایت را می‌دزدد، فرانسه وقتی حاضر نمی‌شود تحت هیچ شرایطی میزبانی قاتلان 17 هزار شهید ایرانی را از دست بدهد و آمریکا وقتی به راحتی آب خوردن زیر تمام تعهداتش می‌زند و مرتب از تغییر رژیم ایران حرف می‌زند، یعنی باید از این کشورها فاصله گرفت. معمای عجیبی است؛ دیروز مشاور رئیس‌جمهور محترم، چند ساعت پس از اینکه ترامپ گفت، صد در صد از براندازان ایران حمایت می‌کند توییت کرد، با آمریکا باید مذاکره کرد!
یکی از بزرگترین دروغ‌هایی که این روزها زیاد در فضای مجازی پمپاژ می‌شود این است که کشورهایی مثل ژاپن و کره جنوبی پس از نزدیک شدن به آمریکا پیشرفته و صنعتی شدند. صِرف نزدیک شدن یا دور شدن از یک کشور، هیچ کشوری را نه پیشرفته کرده نه عقب مانده. کشورهای زیادی را می‌توان نام برد که از نزدیک شدن به آمریکا هم فرا‌تر رفته و تبدیل به نوکر آن شده‌اند اما، رهبرانشان به دست همین آمریکا کشته شده، و هیچ نشانه‌ای از یک کشور صنعتی و پیشرفته هم ندارد. آیا عربستان یک کشور صنعتی است؟ کشورهای مرتجع عربی چطور؟ آیا لیبی به همین چند کشور غربی اعتماد نکرد؟ قذافی تا آنجا به برخی از رهبران این کشورها نزدیک شد که، هزینه تبلیغات انتخاباتی‌شان را هم از جیب ملتش می‌داد. سارکوزی، رئیس‌جمهور اسبق فرانسه به خاطر دریافت پول از رفیق و متحدش در لیبی چند باری به دادگاه کشیده شد. امروز قذافی کجاست؟ وضعیت لیبی چگونه است؟ تاریخ 
پر است از امثال قذافی...
عقل می‌گوید، کشورها با تلاش و زحمت است که به جایی می‌رسند. امثال ژاپن و کره جنوبی امروز نان زحمات خود را می‌خورند. گفته می‌شود مهم‌ترین دلیل مرگ و میر مردان ژاپنی«پرکاری» است. صنعت خودروی ژاپن و کره جنوبی را آمریکا به این نقطه نرسانده است. اتفاقا این دو کشور در آن حوزه‌هایی که به آمریکا نزدیک شده‌اند، عقب افتاده و در آن حوزه‌هایی که روی پای خود ایستاده و و زحمت کشیده‌اند، پیشرفته‌اند. امثال ژاپن و کره جنوبی در حوزه سیاست و اقتدار نظامی، کشورهای عقب‌مانده‌ای هستند. ژاپن ارتش به معنای مصطلح در سایر کشورها ندارد و نظامیان این کشور اجازه مشارکت در عملیات‌های برون مرزی را ندارند. قانون اساسی این کشور را هم آمریکایی‌ها نوشته و تحمیل کرده‌اند. ژاپن فقط در حوزه اقتصاد و صنعت سرآمد است و آن را هم از صدقه سر زحمات خودشان دارند.
اینکه چرا هنوز چشم امید به ناقضان برجام دارند و از بدعهدی‌های ناتمام آنها خسته نمی‌شوند، سؤالی است که باید خود پاسخگوی آن باشند. شاید قطع امید از آنها را به معنای پذیرفتن شکست تلقی می‌کنند. هر چه باشد تمام دولت یازدهم خلاصه شده بود در وزارت خارجه، وزارت خارجه هم خلاصه شده بود در آقای ظریف و تمام هم و غم آقای ظریف هم شده بود، برجام! 
 دلیل آویزان بودن آن جریان خاص نفوذ کرده به بدنه دولت به آمریکا و آن چند کشور بدعهد اروپایی آن هم «تحت هر شرایطی» هرچه هست، قطعا به خاطر منافع ملی و رساندن کشور به قله‌های پیشرفت نیست. اما دلیل حمله چند روز گذشته آنها به «حرکت» به سمت کشورهایی غیر از آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان احتمالا سفر مهم چند روز گذشته دکتر ولایتی به روسیه و احتمالا چین است. سفر مهم و پر باری که فقط گوشه بسیار کوچکی از آن رسانه‌ای شده و جیغ آمریکا و اروپا و آن جریان واداده را درآورده است!

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.