«این بازیها در اوج عصبانیت و سرخوردگی نسل جوان از شرایط کشور و جو ناامیدی که انتشار اخبار مختلف موجب گسترش آن میباشد و رسانههای بیگانه نیز سوژه خوبی پیدا کردهاند، قرار است به کدام هدف برسد؟»
موضوع آب در خوزستان بهویژه خرمشهر و آبادان، اگر فضاسازی صداوسیما و برخی نهادها نبود هرگز تبدیل به یک بحران جنجالی و تبلیغات همهجانبه علیه دولت نمیشد. اعزام برخی رزمندگان شاخص دفاع مقدس به خرمشهر و آبادان و روستاهای آن و مصاحبه قدم به قدم با اقشار مختلف مردم بعضی اوقات حالت یک فیلم کمدی پیدا میکرد. مثل جایی که آن رزمنده قدیمی کنار رود کرخه ایستاده بود و از خاطرات جنگ در این منطقه سخن میگفت و اینکه حالا مردم از همین آب هم محروم هستند و بعد طبق معمول گریزی به صحرای کربلا زدن که اینجا بوی نهر علقمه و خاندان اباعبدالله میآید! گویی دولت و مقامات نظام هم بهجای شمر و عمر سعد فرض میشوند. آنچه این ماجرا را جذابتر میکند این است که طرح آبرسانی به این مناطق توسط یکی از نهادها روزهای پایانی خود را میگذرانید و در اوج این نمایش آب شیرین از راه رسید و مردم نجات یافتند. مسلماً برنامهسازان فضای مجازی و حقیقی از کل طرح با خبر بودند ولی این فیلم بازیکردنها برای چه بود؟
برای اهل فن روشن است. شبیه داستان دستگیری یک دیپلمات ایرانی به جرم دست داشتن در برنامهریزی انفجاری. آن هم در آستانه سفر رئیسجمهور!
حالا این دیپلمات کی بود و از کدام بخش وزارت خارجه و با کدام انگیزه اقدام به این عمل آنهم در آن زمان کرد؟ که حداقل آن گل به خودی حساب میشود. واقعیت طبق معمول اسیر ملاحظات پشت پرده قدرت واقع شد و البته هزینه آن را دولت در شرایط حساس مذاکرات بینالمللی پرداخت و صدایش هم در نیامد!
این بازیها در اوج عصبانیت و سرخوردگی نسل جوان از شرایط کشور و جو ناامیدی که انتشار اخبار مختلف موجب گسترش آن میباشد و رسانههای بیگانه نیز سوژه خوبی پیدا کردهاند، قرار است به کدام هدف برسد؟ اگر در جامعه نمیبینید حداقل در فامیل و آشنایان خود حتماً سراغ دارید جوانان بیکاری که صبح با نگرانی و افسردگی بیدار میشوند و شب با عصبانیت و نفرت به خواب میروند.
با آنها چه باید کرد آیا عقل حکومتداری حکم نمیکند از این آتشفشان به ظاهر خاموش، باید ترسید؟ فرزندان نسل ما که شخصیت امروز آنها را جمهوری اسلامی شکل داده است و نه دشمن، راستی دشمن کجاست؟