به گزارش جماران؛ احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر تهران، در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت:
«از اسناد ماندگار دوران پهلوی دوم، خاطرات روزانه اسداله علم وزیر قدرتمند دربار است. از جمله این خاطرات موضوع اختلافات نزدیکترین دولتمرد دوران پهلوی دوم به شخص شاه با اوست. یکی از مواردی که در کتاب علم به آن اشارههایی هست موضوع جدایی بحرین از ایران است.
از نکات شگفت انگیز و عبرت آموز در دهه ۵۰ و در اوج مبارزات سیاسی و یا مسلحانه گروههای مختلف فکری و سیاسی و با گرایشهای چپ و راست سکوت و خاموشی آنها در قضیه جدایی بحرین از ایران است.
اسناد موجود از این قضیه در آرشیوهای غیر ایرانی، در اختیار محققان قرار گرفته و مواردی را که در خاطرات علم است کمابیش تأیید میکند و نشان میدهد که شاه در این قضیه کاملاً مطابق سیاستهای انگلیس در خلیج فارس عمل میکرد.
این که شاه چنین عمل کرده، چندان جای تعجب نیست، زیرا بازگشت شاه به حکومت دست کم از ۲۸مرداد ۳۲ مرهون دولتهای بیگانه بود و شاید نمیتوانست خلاف نظر آنها گامی بردارد. ولی بیشتر از این جنبه جای تعجب هست که تقریباً از کسی صدایی برنخاست. شاید سیطره نظرات حاکمیت باعث شده بود که به جز سه ـ چهار نماینده مجلس شورای وقت آن هم در زمانی کوتاه از دیگران ولو با گرایشهای ملی حرکتی دیده نشد. شاید اندازه خصومت میان شاه از یکسو و مخالفان از سوی دیگر چندان زیاد بود که موضوعی با چنین اهمیتی نیز در چارچوب منافع ملی ارزیابی نمیشد. گذشته از آثار ظاهری مخالفت حتی در خاطرات باقی مانده از مبارزان و روشنفکران و آزادی خواهان و روحانیان آن دوره هم چیزی در این باره دیده نمیشود و اگر نمونههایی هست خوب است که یادآوری شود. شاید حتی عدهای از مخالفان که ایران را با حکومت شاه مساوی میدانستند از این که تکهای از این حکومت جدا شود در دل خشنود و راضی بودند.
بر خلاف این گروه، عدهای هم بودهاند که در هر حال و با وجود هر شرایطی مسأله ایران و منافع ملی ایران را از یاد نبرده اند. به یاد دارم که در جمعی از خلبانان جان بر کف و بی ادعای دوران دفاع مقدس که رنجهای زیادی برای پیروزی در جنگ به جان خریدند، این رویکرد جلوه ویژهای داشت.
یاد مرحوم مهندس عزت اله سحابی گرامی باد که همیشه دل نگران ایران بود و از افتخارات دفاع مقدس این حقیقت را به صراحت و تأکید حتی در کنار تندترین و کارشناسانهترین انتقادها بیان میکرد که برای نخستین بار پس از یک جنگ طولانی هیچ چیزاز خاک ایران جدا نشد .
ما همه سرنشینان یک کشتی هستیم و در مواقع طوفانی هیچ کس نمیتواند خود را از دیگران جدا کند تا تنهایی به ساحل نجات برسد. با بودن در کشتی با وجود طوفانها و تلاطمها راه نجات هست. اما در جداییها راهی برای نجات هیچ کس نیست. حل مسائل ایران با مشارکت همه ایرانیان میسر است.اکنون که با قلدری آشکار منافع ملی ایران تهدید میشود باید بیش از همیشه به همبستگی و انسجام و ایستادگی اندیشید. کسی که در شرایط کنونی نگران ایران و ایرانی نیست شناسنامهاش چیزی را نشان نمیدهد. رقابت سیاسی نباید موجب صدمهزدن به منافع ملی ایران شود. جای خوشبختی است که رفتارهای حاکی از ضعف و پراکندگی در بین مردم خوب کشورمان راهی پیدا نکرده است. نمونه نزدیک آن حضور تیم ملی ایران در جام جهانی فوتبال در روسیه و برخورد صمیمانه مردم ایران در داخل و خارج از کشور با آنهاست. و نشان میدهد که اتحاد پر شکوه ایرانیان چگونه میتواند الهام بخش بسیاری از جریانهای سیاسی و اجتماعی روزگار ما باشد.
از یاد نبریم که سی و چند سال پیش بهترین جوانان اقصی نقاط این مملکت در جبهههای جنگ شهید شدند تا ذرهای از خاک وطن آسیب نبیند. البته در طول تاریخ نمونههایی از این دست کم نبوده است. از جمله باید به فداکاریهاو جانفشانیهای مردمان آذربایجان در برابر تجاوزات حکومت عثمانی و بعدها در برابر زیادهخواهیهای روسیه و اتحاد جماهیر شوروی اشاره کرد.
این موضوع نه فقط جنبههای مربوط به مرز و سرزمین و وطن جغرافیایی است بلکه میتوان و باید از مجاهدتهای مردمان این سرزمین در حفظ و گسترش فرهنگ و زبان ایرانی یاد کرد.
فراموش نکنیم که نخستین مدارس جدید را رشدیه در آذربایجان ایجاد کرد و نشان داد که فرهنگ نیز مانند مرز و بوم برای همه ایرانیان مهم است. به هر حال تجربههای دور و نزدیک تاریخی برای فهم بهتر شرایط چنین روزهایی موثر است که گاهی برای عزت و شکوه یک کشور لازم است که بسترهای مشارکت و حضور همه طبقات، همه گروهها، همه آرا و اندیشهها و صاحبان ذخائر مادی و معنوی فراهم شود تا همه با هم، به عرصه بیایند.
که ایران چو باغی است خرم بهار
شکفته همیشه گل کامکار
نگر تا تو دیوار او نفکنی
دل و پشت ایرانیان نشکنی»