به رغم تلاشهایی که صورت گرفته تا از این خطه محرومیت زدایی شود، هنوز چهره زشت فقر را میشود دید؛ بلایی که البته نتوانسته خنده را از کودکان بگیرد و این چیزی است که همگان را واداشته تا با تمام قوا پا به میدان بگذارند.
در روزهایی که شیب افزایش قیمت ارز و طلا بیش از پیش شده و نگرانی ها فزونی یافته، در جنوبی ترین نقطه استان کرمان حال و روز مردم اگر بهتر از گذشته نباشد، بدتر از آن هم نیست. انگار نه انگار که تب بازار در کلانشهرها به ثانیه ای داغ و سوزان میشود و به چشم بر هم زدنی، به سردی میگراید و جشن و سرور خیابانی با نتایج فوتبال گره میخورد.
درباره قلعه گنج سخن میگوییم که مدتی است برای بسیاری مان نام آشنا شده است. شهرستانی که برای رسیدن از مرکز استان به آن، میبایست رنج قریب به هفت ساعت رانندگی را به جان بخرید و دست آخر به سرمنزلی برسید که گویی چند دهه از همه جا عقب تر است.
شهری در مرکز شهرستانی با همین نام که تا همین چند سال پیش همه ارزیابی ها و پژوهش ها برای یافتن محروم ترین منطقه کشورمان، به آنجا میرسید و شاید کمتر بیننده ای تصور میکرد بتوان نبض حیات را در رگ هایش پدید آورد. منطقه ای که «محروم» لغت حقیری برای توصیفش به نظر میرسید.
این را میشود از چرخ زدن در این منطقه در همین روزها هم فهمید. شهری که تازه روکش خیابان هایش عوض شده و صاحب بلوار شده، میدانی یافته که نماد شهر شود، کلنگ احداث آتش نشانی در آن بر زمین زده شده، بیمارستانش راه افتاده، طرح نوسازی و توسعه بوستانش کلید خورده، صاحب شهرک صنعتی شده و... .
دیاری که تا همین چندسال پیش از هرچه نشانه مدرنیت است تهی به نظر میرسید و حالا به شهری تبدیل شده که در مسیر آبادانی گام بر میدارد. گام هایی پیوسته و گاه کوچک که برای دیدنشان میبایست به زیر پوست شهر خزید تا به کارگاه های فرشبافی رسید یا سر از کلاس های آموزشی در آورد یا به منظری رسید که افق روشن آینده در آن قابل دیدن است.
از حدود پنج سال پیش که قلعه گنج در تمامی ارزیابی ها عنوان محروم ترین را از آن خود کرد و گزینه نخست بنیاد علوی برای محرومیت زدایی و آبادانی لقب گرفت تا به امروز، اتفاقات فراوانی را شاهد بوده تا جایی که میبینیم شوق به سواد آموزی نیز در دل مردمانش جوانه زده و میل به یادگیری و به کار بستن آموزه ها در زندگی، در مقیاس بزرگ رخنمون شده است.
تکاپویی که به مدد برخی اتفافات مثبت رقم خورده در منطقه از جمله شکل گیری صندوق های روستایی و تعاونی ها و دایر شدن صنایع تبدیلی در منطقه، تحول حال و روز بسیاری از اهالی منطقه را رقم زده و موجب شده در مسیر صرف فعل خواستن قرار گیرند و توانستن را معنی کنند. اتفاقی که اگر نبود همراهی بنیاد علوی و همراهی مسئولان، رخ نمیداد.
قلعه گنج در چند سال اخیر به قدری متحول شده که نمیتوان از هیچ شهروندی سراغ گذشته اش را گرفت و باور کرد چه حال و روز وخیمی داشته اما این به معنای رهایی اش از محرومیت نیست. تنها کافی است کمی از مرکز شهرستان دور شویم و سراغ روستاهای کوچک تر برویم تا دریابیم چقدر کار روی زمین مانده است.
محرومیت انباشت شده ای که در برخی روستاها به شدت خودنمایی میکند تا جایی که ممکن است از رقم زدن تغییر مایوس شویم، اما مگر میشود شاهد خنده های از ته دل کودکان بود و وقت گذرانی شان با ابتدایی ترین وسایل را دید و به جای افزون کردن تلاش، از یاس سخن گفت؟
کودکانی که با تمام وجود از زندگی لبریزند، ولو دمپایی به پا یا حتی پابرهنه باشند و جز یک بطری نوشابه و مشتی سنگ ریزه که در آن گردآورده اند، اسباب بازی دیگری برای لذت بردن از دنیا و خندیدن در دسترشان نباشد، اما آینده ای دارند که برای رقم زدنش لازم است امروز همه دست در دست هم بگذاریم و بکوشیم.
آینده ای که مدتی است بنیاد علوی میکوشد آن را برای کودکان قلعه گنج رقم بزند و برای نیل به آن برنامه ریزی میکند. آینده ای که برای رقم زدنش لازم است «امید» را در دل اهالی این خطه کاشت و مراقبش بود تا شکوفا شود. امیدی از جنس دیدن محرومیت های این خطه و تلاش برای رفع آن با تمام توان؛ پروژه ای که چندسالی است آغاز شده و همگان را امیدوار کرده قلعه گنج نمونه بی مثالی شود از شهری که از فقر مطلق گریخته و کودکانش از بطری پرسنگ، به آینده ای آباد رسیدهاند.