«سلام همواره به تعامل و ارتباط با جوامع مختلف تاکید داشته است. به همین دلیل نیز انزوا و کنارهگیری از جمع اشتباه است و اسلام آن را توصیه نمیکند. در اسلام آمده: «یدا... مع الجماعه» که به معنای این است که قدرت همواره در جمع است»
به گزارش جماران، روزنامه آرمان نوشت: با مدرن شدن جوامع بشری یکی از نکات مغفول مانده، اخلاق فردی و اجتماعی است که در جوامع مختلف با توجه به هنجارها و ارزشهای آن جامعه شکل متفاوتی به خود گرفته است. جامعه ایرانی نیز در دو دهه گذشته در زمینه اخلاق فردی و اجتماعی با چالشهای مهمی دست به گریبان شده و بهنظر میرسد اخلاق فردی و اجتماعی نسبت به گذشته در حال افول است. نکته قابل تامل در این زمینه تغییر ساحت دین و همچنین تغییر ماهیت دغدغههای نسل جدید درباره دین و به تبع آن اخلاق اجتماعی است. اتفاقی که سبب تغییر در نگرشهای عمومی جامعه نیز شده و بهنظر میرسد جامعه ایرانی امروز بیش از همیشه به قرائتهای جدیدی از دین نیاز دارد که بتواند با نسل جدید ارتباط برقرار کند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این مسائل با آیتا... سید محمد موسوی بجنوردی گفتوگو کردیم که در ادامه متن آن را از نظر میگذرانید.
دلیل ضعف اخلاقی در جامعه ما چیست؟ چرا اخلاق در جامعه ما هر روز کمرنگتر میشود و جامعه شاهد بیاخلاقیهای گستردهای در زمینههای مختلف شده است؟
پیامبر اسلام(ص) هدف بعثت خود را به کمال رساندن مکارم اخلاقی عنوان کردهاند. در نتیجه مساله اساسی در جامعه اسلامی «اخلاق» است. به همین دلیل نیز درصورت متعالیبودن اخلاقیات فردی و اجتماعی، جامعه رو به جلو و پیشرفت حرکت خواهد کرد. اخلاق نیز از بایدها و نبایدها سخن میگوید و برای افراد جامعه مشخص میکند که چه رفتاری پسندیده است و چه رفتاری ناپسند شمرده میشود. این مساله در «عقل علمی» نیز مطرح شده است. عقل عملی نیز از بایدها و نبایدها سخن میگوید و حدومرز آن را مشخص میکند. بهنظر من اخلاق همان عقل عملی است. عقل عملی برخی از گفتارها و رفتارها را جزو بایدها به شمار میآورد و در مقابل برخی را جزو نبایدها میداند. بهعنوان مثال عدالت، صدق و کمک کردن به ضعفا جزئی از بایدهای عقل عملی به شمار میرود. این در حالی است که مسائلی مانند ظلم کردن و دروغ گفتن جزئی از نبایدهای عقل عملی است. عقل عملی بهعلت و معلول بستگی دارد. از منظر عقل عملی مبدأ هستی و ذات باریتعالی وجود دارد، اما شریکالباری وجود ندارد و عقل عملی آن را تایید نمیکند. از منظر عقل عملی عدالت در ذات باریتعالی وجود دارد. به همین دلیل کسانی که از ذات باریتعالی الهام نگرفتهاند از عدالت بیبهره هستند. در نتیجه عدالت در رفتار و گفتار این افراد وجود ندارد. اگر ما قصد داشته باشیم رفتار افراد جامعه را براساس عقل عملی و بایدها و نبایدها مورد بررسی قرار بدهیم باید عنوان کنیم بخش کثیری از رفتار افراد جامعه به عقل عملی باز میگردد. در نتیجه شریعت چیزی به ما تحمیل نکرده و بلکه هرچه در عقل عملی وجود دارد در شریعت نیز بیان شده است. همه احکامی که شرع مقدس اسلام درباره اخلاق افراد جامعه عنوان میکند براساس عقل عملی است. به همین دلیل نیز هر آنچه که عقل نیکو بپندارد شریعت نیز نیکو میپندارد و برعکس هرآنچه که عقل عملی ناپسند بداند شریعت نیز ناپسند میداند. فعل واجب و حرام نیز که در شریعت آمده براساس عقل عملی بوده است. در نتیجه شریعت چیزی به جامعه تحمیل نکرده است. شرع ما را به همان مسائلی رهنمون میکند که عقل عملی عنوان میکند. شرع نیز از باب قاعده لطف عنوان میکند که چه چیزی حرام و چه چیزی واجب است. شریعت هیچگاه برخلاف فطرت انسان چیزی را به آن تحمیل نمیکند.
منظور شما این است که نوع اجرای احکام اسلامی در جامعه دچار مشکل شده که اخلاق فردی و جمعی ضعیف شده و احکام هیچمشکلی ندارند؟
بله؛ اگر فردی از گناه منزه باشد و آلودگی نداشته باشد به احکام شریعت و عقل عملی نیز پایبند است و بایدها و نبایدهای اخلاقی را رعایت میکند. عقل عملی به چنین فردی میگوید که نباید برخی از رذایل اخلاقی را انجام دهد و وی نیز انجام نمیدهد. به همین دلیل دینداری و خداشناسی یک مساله فطری است. فطرت انسان بهصورت طبیعی خداشناس و دیندار است. فطرت غریزه اصلی انسان است که واقعیتها را نشان میدهد. افراد نیز به وسیله فطرت خداشناس هستند. منشأ همه پدیدهها نیز به ذات باریتعالی باز میگردد و اوست که مبدأ هستی به شمار میرود. ذات باریتعالی قائم بالذات است که به معنای این است که مسبوق به عدم نیست. هر پدیدهای به یک خالق نیاز دارد. با این وجود قائم بالذات بهدلیل اینکه مسبوق به عدم نیست دارای خالق نیست. این مسائل از جمله مسائلی است که عقل سلیم انسان نیز آن را میپذیرد. به همین دلیل نیز بنده معتقدم اگر امروز دین اسلام در جوامع مترقی بهصورت صحیح و عقلایی بیان شود مردم اسلام را میپذیرند و از آن استقبال میکنند. جوامع مترقی و جوامعی که دارای آگاهی هستند به خوبی این مساله را درک میکنند که اسلام در1400 سال پیش این احکام مترقی را به بشر ارائه کرده است. البته امروز اسلام باید توسط اسلام شناسان عادل و منطقی تفسیر شود نه اینکه مردم را به شعارها دعوت کنیم.
چرا اگر اسلام را در جوامع مترقی بهصورت منطقی ارائه کنیم مردم آن را میپذیرند اما در برخی از کشورهای اسلامی رویکردهای دیگری در پیش گرفته شده و دغدغههای جدیدی درباره اسلام پیدا شده است؟
دلیل این مساله این است که در برخی از کشورهای اسلامی مسائل براساس برخی محفوظات ارائه میشود. این در حالی است که مسائل باید بهصورت مستقل و همراه با فکر و اندیشه ارائه شود. اسلام یک مقوله تعبدی نیست، بلکه یک مساله فطری است. در شرایط کنونی اغلب احکامی که در اسلام وجود دارد براساس فطرت انسان است. هر نوزادی که متولد میشود براساس فطرت و در فطرت متولد میشود. فطرت انسان نیز واقعیت را میبیند و براساس واقعیتها عمل میکند. در نتیجه دلیل اینکه برخی از انسانها به واقعیتهای زندگی دست پیدا نمیکنند این است که براساس فطرت خود حرکت نمیکنند. اگر فطرت انسان آلایش پیدا کند و در مسیر درستی قرار بگیرد بهطور قطعی به واقعیتهای زندگی خواهد رسید.
آیا همان عقل عملی که درباره افراد بهتنهایی وجود دارد در اجتماع نیز وجود دارد؟عقل عملی درباره فرد و جمع چه تفاوتهایی قائل است؟
عقل نظری از هستها و نیستها و عقل عملی از بایدها و نبایدها سخن میگوید. در عقل عملی فطرت انسان باید پاک و شفاف باشد تا بتواند به یک زندگی متعالی دست پیدا کند. اگر انسان وارد یک فرهنگ شود که فطرت وی را آلوده کند زمان زیادی طول خواهد کشید تا این آلودگیها از بین برود. دلیل این مساله نیز این است که این آلودگیها در گذر زمان به وجود آمده و به همین دلیل پاک شدن آنها نیز به زمان درازی نیاز دارد. سعدی شیرازی در این زمینه یک شعر دارد با این مضمون:«سعدی به روزگاران مهری نشسته بردل/ بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران». برخی آلودگیها که به مرور زمان در فطرت انسان نهادینه شده را نمیتوان بهصورت یکشبه پاک کرد. این آلودگیها به همین صورت که با روزگاران آمده با روزگاران نیز از بین خواهد رفت. هنر اسلام نیز این است که فطرت انسان را از این آلودگی مصون نگه میدارد. دلیل این مساله نیز این است که همه احکام اسلامی تابعی از فطرت انسان است. بهنظر من مساله دین عملی بسیار حائز اهمیت است. پیامبران نیز به همین دلیل برگزیده شدهاند تا مکارم اخلاقی انسان را تعالی ببخشند و از سوی دیگر انسان را از رذایل اخلاقی دور کنند. انسان نیز اگر به خوبی به این احکام توجه کند از رذایل دور و به سوی حقایق رهنمون خواهد شد.
چرا نسل جدید بهدنبال قرائتهای جدیدی از دین است و زیاد به قرائتهای سنتی از دین توجه نمیکند؟
نباید نسل جدید را تنها به تعبد دعوت کرد، بلکه باید فلسفه احکام را برای آنها توضیح داد. انسان هنگامی که به خدا بهعنوان قادر متعال تکیه میکند به آرامش دست پیدا میکند. همین که انسان به موجودی تکیه میکند که توانایی انجام همه کار را دارد بهصورت طبیعی به آرامش میرسد. این در حالی است که انسانی که به خدا تکیه ندارد همواره در حالت ناراحتی و آشوب درونی قرار دارد. دینداری بهصورت طبیعی سبب آرامش انسان است. «الا بذکر ا... تطمئن القلوب». همین که انسان جهان را محضر خداوند میداند و همه چیز خود را به یک موجود دائمی و لایزال متصل میکند به آرامش دست پیدا میکند.
آیا ساحت دین در جامعه ایران دچار تغییر شده است؟
بهنظر من هرچه آگاهی و درک جامعه بیشتر شود خداشناسی و خداباوری بیشتر خواهد شد. هنگامی که انسان در جوامع با آگاهی بالا درباره فطرت انسان و معاد سخن میگوید بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. این در حالی است که در جوامعی که جهل و نادانی در بین آنها وجود دارد مردم بیشتر به سوی عقاید و آرای باطل حرکت میکنند. انسان باید از نظر فطری به این نتیجه برسد که توسط خالقی آفریده شده که خود پدیده نیست و بلکه قائم بالذات است. عقل سلیم انسان نیز بهدنبال این است که از طریق فطرت به ذات باریتعالی که قائم بالذات است برسد.
افزایش قدرت ارتباطات بشر با یکدیگر و نزدیک شدن فرهنگها و آگاهیها چه تاثیری در نوع دینداری افراد جامعه داشته است؟
اسلام همواره به تعامل و ارتباط با جوامع مختلف تاکید داشته است. به همین دلیل نیز انزوا و کنارهگیری از جمع اشتباه است و اسلام آن را توصیه نمیکند. در اسلام آمده: «یدا... مع الجماعه» که به معنای این است که قدرت همواره در جمع است. در نتیجه نزدیک شدن فرهنگهای مختلف به یکدیگر سبب بالا رفتن آگاهی و درک مردم شده است. هر چه آگاهی افراد جامعه افزایش پیدا کند به همان اندازه فهم و درک معانی عمیق اسلام آسانتر خواهد شد. اسلام دینی است که همواره به بالا رفتن آگاهی و دانش افراد تاکید کرده است.
در شرایط کنونی که کشور با مشکلات و چالشهای مهمی و به خصوص نارضایتی مردم از وضعیت معیشتی خود مواجه شده توصیه شما برای حل مشکلات کنونی جامعه چیست؟
بهنظر من در مرحله نخست باید انتظارات خود را معقول و سنجیده کنیم و از انتظارات دشوار و پرهزینه که در شرایط کنونی تحقق آن دشوار است خودداری کنیم. ما باید ظرفیتهای کشور و مدیریت کشور را درک کنیم و سپس براساس ظرفیتهای موجود انتظارات خود را کنترل کنیم و از انتظارات غیرمعقول خودداری کنیم. امروز درآمد جامعه ما کم است و به همین دلیل باید با توجه به شرایط موجود از مدیران جامعه انتظار داشته باشیم. اگر انتظارات جامعه از مدیران معقول و سنجیده باشد جامعه همچنان در آرامش به سر خواهد برد. این در حالی است که اگر انتظارات جامعه از مسئولان بیش از حد و غیرمعقول باشد جامعه روی آرامش به خود نخواهد دید و به مرور زمان به سمت آشوب حرکت خواهد کرد.