نخستینبار در سال ۱۳۴۱ دستگیر شد و تا سال ۱۳۵۷ بیشتر عمر خود را در خارج از کشور گذراند. از سال ۱۳۶۰ سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه بود که در همین سمت، حزبالله لبنان را تاسیس کرد. پستهای مهم و حساسی را پس از پیروزی انقلاب بر عهده داشته است. وزیرکشور درکابینه مهندس میرحسین موسوی، نماینده امام و مدیر صدای جمهوری اسلامی ایران، عضو هیات منتخب امام برای بررسی بنیاد مستضعفان، سفیر جمهوری اسلامی ایران درسوریه، عضو کمیته مشاورین سیاسی رهبری ازسال ۱۳۶۸، نماینده مردم تهران در مجلس، مشاور اجتماعی ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی و...
به گزارش جماران، روزنامه اعتماد نوشت: حدود ١٠ سال است که هجرت کرده، از تهران به نجف. علاقهای به سخنرانی و مصاحبه و دیده شدن ندارد. هرچند از الاسبقون و شناسنامهدارهای انقلاب است و گفتهها و ناگفتههای فراوانی دارد اما دیگر اهل وعظ و خطابه و خاطرهگویی نیست. هر از چندگاهی به تهران بازمیگردد و دوستان و آشنایانش را میبیند و به نجف باز میگردد. از عالم سیاست بهتر از خیلیها خبر دارد. هر چه باشد روحانی سیاستمداری است که از سال ١٣٤١ تاکنون در متن سیاست بوده اما دیگر کار سیاسی نمیکند. سخن از علیاکبر محتشمیپور است. روحانی سیاستمدار ٧٢ سالهای که شاید فقط برای « امام» حاضر به گفتوگو باشد. همین است که به بهانه مصاحبه جدیدش با شفقنا که به گفته خودش در نجف انجام شده با او تماس گرفتم تا شاید با انتشار بخشهایی از مصاحبهای که ٦ سال پیش با او داشتم و به دلایلی منتشر نشد رضایت بدهد. میگوید حتما یک جا بنویس که این مصاحبه جدید نیست و چند سال قبل انجام شده. نگرانیاش از این بابت است که اهالی رسانه گمان کنند او روزه سکوت خود را شکسته است شرطش را میپذیرم و دقایقی درباره نکات اصلی گفتوگویش با شفقنا و ظلمستیزیهای امام در عراق و حمایت ایشان از سیدحسن شیرازی و جلوگیری از اعدام او حرف میزنیم. آخر سر هم درباره انتخابات عراق. همین بود که پیش از قطع تلفن با خنده گفت: «حالا کمونیستها هم در پارلمان عراق نماینده دارند.» لازم به ذکر است که متن زیر، بخشهای منتشر نشده مصاحبهای است که سال ٩١ با حجتالاسلام سیدعلیاکبر محتشمیپور انجام شده و به مناسبت فرارسیدن سالگرد ارتحال امام خمینی تقدیم حضور میشود.
سالگرد ارتحال امام خمینی فرصت مناسبی است تا از جنابعالی به عنوان یکی از السابقون انقلاب این پرسش را در میان بگذاریم که چرا امام خمینی در وصیتنامهشان و در سخنانشان اینقدر پرشدت درباره حضور نامحرمان در ارکان انقلاب و نظام هشدار دادهاند؟ این نامحرمان انقلاب آیا در بدنه سیستم نفوذ کردهاند؟
حضرت امام با بینشی بلند و تحلیلی جامع میدانستند که شیاطین روزگار برای از کار انداختن موتور انقلاب و بیهویت کردن آن حتما وارد عمل خواهند شد. از همین رو رخنه و نفوذ عوامل ضدانقلاب با پوشش انقلابیگری در نهادها و ارکان انقلاب همیشه در مرکز توجهات ایشان قرار داشت. امام نگران نفوذیها بودند. همه هشدارهایشان بر اساس همین نگرانی بود که مبادا با نفوذ نامحرمان در ارکان نظام بسترهای شکست انقلاب و نظام فراهم شود.
با همین رویکرد است که ایشان سال ٦٢ در پیامی به اولین مجلس خبرگان رهبری ، آیات، مراجع و روحانیون سرشناس را مخاطب هشدار خود قرار میدهند و میگویند: «باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوختهاند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما با چهرههای صددرصد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار بیاورند و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با اصحاب و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی بزنند.»
بله، امام از همان روز اول نگران این مساله بودند و همانگونه که اشاره کردید در تیرماه سال ٦٢ مهمترین دغدغه خود را در پیامی به اولین مجلس خبرگان رهبری گوشزد کردند. ایشان فرمودند: «اللهالله در انتخاب اصحاب خود. اللهالله در تعجیل تصمیمگیری خصوصا در امور مهمه و باید بدانید و میدانید که انسان از اشتباه و خطا مامون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید و اقرار به خطا بکنید که آن کمال انسانی است و توجیه و پافشاری در امر خطا نقص و از شیطان است. در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید و جانب احتیاط را مراعات نمایید» این پیام ضرورت دارد تا دوباره از سوی مسوولان و مخاطبان آن روزهای حضرت امام خوانده شود. چرا که معتقدم آن پیام سرشار از مفاهیم عمیق سیاستورزی اخلاق- اسلامی و راهبردی برای عبور از بحرانها و تعالی جامعه ما و سایر جوامع مسلمان است.
حاجآقای محتمشیپور به عنوان کسی که از سال ٤٢ با امام در ارتباط بودهاید و بهتر از خیلیها مصادیق هشدارهای اینگونه امام خمینی را میدانید ، این موضوع را رمزگشایی کنید که نامحرمان انقلاب از کدام در و دروازه و در چه بسترها و با چه پوششهایی توانستند به داخل ارکان نظام نفوذ کنند؟
نفاق تنها روزنهای است که نامحرمان و نفوذیها برای رسیدن به اهداف خود و تصرف ارکان اصلی قدرت از آن استفاده کرده و همچنان هم استفاده میکنند.
مصادیق نفوذیهای انقلابی شده را اعلام نمیکنید؟
دربسته و سربسته بگویم. کسانی که در این انقلاب هرگز دستی برآتش نداشتهاند یا از اساس مخالف نهضت اسلامی و مخالف حرکت توامان امام و ملت بودهاند بعد از پیروزی انقلاب با ماسک جدید وارد شدهاند. خیلی ازاین گروهها و احزاب و بسیاری از این جریانات انحرافی به گونهای ماسک اسلام و انقلاب را به چهره زدند که خیلیها فریب آنها را خوردند.
مثل حزب توده و انجمن حجتیه؟
بله، شرایط اینقدر در آن روزهای ابتدایی انقلاب متفاوت بود که حزب توده هم با شعارهای انقلابی و برخی مواقع شعارهای اسلامی وارد عرصه میشد ودر بسیاری از مکانها حضور پیدا میکرد. نمونههای مختلف حرکات آنها را من با سند دارم و باید در جای مناسب خودش به بحث گذاشته شود.
انجمن حجتیه چطور؟آیا میشود این جریان را هم از مصادیق نامحرمان انقلاب دانست که تلاشهایی برای نفوذ و تسخیر ارکان انقلاب داشتهاند؟
انجمن حجتیه که یکی ازشاخصترین جریانهای نفوذی و نامحرم انقلاب است.
حضرت امام هرگز نگاه خوبی به این انجمن نداشتند. ایشان خطر انجمن حجتیه را برای انقلاب بسیار جدی تلقی میکردند.
به واقع فقط به خاطر اینکه آنها مخالف انقلاب بودند؟
نه، فقط این نیست. خطر اصلی آنها جایی است که وقتی امام به آنها نهیب زدند تا تشکیلاتشان را جمع کنند به ظاهر اعلام انحلال کردند اما در پشت پرده فعالیتهایشان، نظام تشکیلاتیشان و ارتباطاتشان را ادامه دادند. انجمنیها حتی پس از فرمان امام به یارگیریشان ادامه دادند و همچنان یارگیری میکنند.
فقط فرقشان با پیش از انقلاب و اوایل انقلاب این است که ماسک انقلابی به صورت زدند و توانستند از غفلت مسوولان وارد ارکان نظام شوند و پستهای حساس هم بگیرند.
با وجود اینکه امام به درخواست رهبر انجمن حجتیه در استفاده از نیروهای انجمن برای مدیریت کشور دست رد میزنند و میگویند مردمی که انقلاب کردهاند میتوانند کشور را هم اداره کنند، انجمن مهمترین اقداماتی که پس از آن انجام داد چه بود؟
آنها نقشههای متعددی داشتند. اولین نقشهای که اجرا کردند و شاید هنوز هم روی آن کار میکنند و توالی فاسد آن را میبینیم که هزینههای فراوانی هم داشت این بود که میخواستند یاران انقلاب و امام را با انواع اتهامات و برچسبهای بعید از عرصههای سیاسی و اجتماعی کنار بزنند و منزوی کنند. انجمنیها قبل از انقلاب به یاران امام و حتی خود امام در نجف انگ کمونیستی بودن میزدند. بعد از پیروزی انقلاب هم ما مشاهده میکنیم که خیلی ازاین موارد اتهامی توسط عوامل نفوذی در ذهن بسیاری از تصمیمگیرندگان انقلاب وارد میشود تا یاران و مبارزان همراه انقلاب را از گردونه حذف کنند. این یکی از روشهایی بوده که آنها داشتند.
علت نگرانی حضرت امام از حضور این افراد در ارکان حاکمیت نشات گرفته از شناختی بود؟
نگرانی و دغدغه امام نشات گرفته از شناختی بود که ایشان از آنها داشت. انگها و برچسبهایی به نیروهای پاک انقلاب در نجف و قم وشهرهای دیگر میزدند و آنها را نزد مردم بدنام و از میدانهای تصمیمساز کشور به دور میکردند. نسبت به خود امام هم در قم همین روش را اعمال کرده بودند که امام در یکی از پیغامهایشان فرمودند: «کار به جایی رسیده بود که وقتی مصطفای من از یک کوزهای در مدرسه فیضیه آب خورد، گفتند که این کوزه را آب بکشید و طاهر کنید. چرا که مصطفی پسر من است.» از آنجا که امام از برجستهترین شخصیتهای علمی زمان خود بودند چنان نسبتهایی را برای تخریب ایشان به کار میگرفتند که زبان بنده از بیان آنها دوری میکند.
یکی از مهمترین مواردی که طی سالهای گذشته محل جدال جناحین سیاسی کشور بوده عملکرد شورای نگهبان قانون اساسی است. شورای نگهبان در نگاه امام خمینی چه جایگاهی داشت؟ با بازخوانی هشدارهای امام مشاهده میکنیم که ایشان تاکید بسیاری برای جلوگیری از نامحرمان انقلاب به درون شورای نگهبان دارند. این نگرانی و دغدغه از کجا سرچشمه گرفته بود؟
بله این هم از دغدغههای بسیار مهم حضرت امام بود. حضرت امام در ارتباط با نهاد مهم شورای نگهبان و حضور عوامل نفوذی در اطراف فقهای شورای نگهبان بارها تذکرات جدیای را دادند. اگر بخواهم یک نمونه از این هشدارها را به عنوان مثال بگویم پیامی است که ایشان به مناسبت گشایش مجلس دوم و رد صلاحیت سیدمحمد سلامتی به شورای نگهبان فرستادند. چرا که آقای خزعلی که عضو فقهای شورای نگهبان بودند سخنانی را درباره محمد سلامتی مطرح کرده بودند. امام در این پیام خطاب به شورای نگهبان فرمودند: «حضرات فقهای محترم شورای نگهبان، با سلام و آرزوی موفقیت برای شما و تمامی آنانی که قلبشان برای پیروزی اسلام میتپد. گاهی دیده میشود که بعضی از آقایان محترم در مسائلی وارد میشوند که موجب وهن شورای نگهبان است. فقهای محترم باید توجه داشته باشند که باید در مسائلی که مورد درگیری است وارد نشوند. از باب مثال در شان شورای نگهبان و حتی خود آقای خزعلی نیست که به افراد مختلف تندی کند. اینکه دیگر روشن است که روی منبر یا در هرکجا حرام است که به مسلمانی نسبت کمونیستی داد. بر فرض که ایشان بگوید که من نسبت ندادم ولی این را که معترفند که گفتهاند میگویند آقای سلامتی کمونیست است. آیا این توهین و گناه بزرگ از شخصی که عضو شورای نگهبان است آن هم به مسلمانی که نماینده مردم تهران است شرعا چه صورتی دارد؟ مادامی که شما اینگونه عمل میکنید بازهم توقع دارید جوانان انقلابی تند احترام شما رابگیرند؟ آیا شخصی که میآید نزد فقهای شورای نگهبان و میگوید اگر گناهی هم کردهام توبه میکنم راه درستی را رفته است یا کسی که روی منبر این توبه را به عنوان ضعف یک نماینده نقل میکند؟ بحث بر سر خوبی و بدی نمایندگان و سایرافراد نیست. بحث بر سر راه گناه و کج رفتن است. همه باید توجه کنیم که آلت دست بازیگران سیاسی نشویم. باید سعی شود آقایان به عنوان منبری پرخاشگوی که تا این مرحله حاضر است پیش رود معرفی نشود. شما نگویید آنها به ما بد میگویند و ما با این صحبتها جواب آنها را میدهیم. آنهایی که به شما بد میگویند پست مقدس شورای نگهبانی را ندارند. شما در مکانی نشستهاید که باید خیلی از مسائل را با سکوت و وزانت خویش حل کنید. حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیهایها همهچیزتان را نابود کردهاند. من به شما علاقهمندم اما لازم میدانم گاهی که مسالهای را میبینم تذکر دهم.» این پیام بسیار راهگشا برای تداوم و بقای نظام وانقلاب ما است.
چرا؟
به این علت که نهاد شورای نگهبان بالاترین نهادی است که دراین نظام میتوان متصور شد. چرا که این نهاد در سیستم اجرایی، قانونگذاری و قضایی جمهوری اسلامی تاثیرگذار است. تصمیمگیریهای شورای نگهبان تعیینکننده در حد اعلاست. چه در انتخاباتهای مختلفی که برگزار میشود و چه در تصویب و تایید قوانین. حالا اگر شورای نگهبان توسط عوامل نامحرم و نفوذی هدف قرار بگیرد به خصوص انجمن حجتیهایها که ظاهری بسیار آراسته و مقدسنما دارند و بعد از پیروزی انقلاب رنگ عوض کردند و انقلابیتر از انقلابیون شدهاند چه خطراتی نظام را تهدید خواهد کرد؟نه تنها در شورای نگهبان بلکه در قوه قضاییه و مجلس و حتی نهادهای وابسته به رهبری، هر کجا که حجتیه ایها بتوانند نفوذ کنند نگرانیهای جدی به دنبال خواهد داشت.
ورود نظامیان به سیاست هم از دیگر مسائلی است که حضرت امام بارها درباره آن اظهارنظر داشتهاند. اینکه نظامیان حق دخالت در سیاست را ندارند. مسالهای که طی سالهای گذشته بارها در محافل سیاسی و دانشگاهی کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؟
بله حضرت امام این مسائل را میدانستند که درباره نیروهای مسلح اعم از سپاه، ارتش، بسیج و سایر قوای مسلح و نفوذ جریانات سیاسی در این نیروهای مسلح تذکر میدادند و نسبت به آن اعلام خطر میکردند.
امام معتقد بود که نیروهای مسلح یک کشور باید کاملا در چارچوب اقدامات و فعالیتهای نظامی فعالیت داشته باشند. کسانی که در شمار نیروهای نظامی هستند باید شر دشمنان خارجی را از سر کشور دور کنند و نیروهای انتظامی هم برای برقراری نظم داخلی کشور فعالیت کنند. اما اینکه قوای نظامی بخواهند وارد جریانات سیاسی بشوند و از یک جریان خاص حمایت کنند یا با فلان جریان دیگر مخالفت بورزند، دور شدن از وظایف ذاتی شان را به دنبال خواهد داشت. وارد شدن در بازیهای سیاسی موجب فساد نیروهای مسلح و فروپاشی آنها از درون خودشان میشود. امام دراسفند ماه سال ٦٠ خطاب به نیروهای مسلح میفرمایند: «من عرض میکنم به همه این قوا وبه فرماندهان این قوا که این افراد در هیچ یک از بحثهای سیاسی و در هیچیک از گروهها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسداران یا سایر قوای مسلح در حزب وارد بشوند آن روز باید فاتحه آن ارتش را خواند. اصلا تکلیف الهی و شرعی همه شما این است که باید بروید حزب یا بیایید ارتش باشید. مختارید. از ارتش کنارهگیری کنید بروید در حزب. میل خودتان است اما هم ارتش هم حزب معنایش این است که ارتشی باید از ارتشیاش دست بردارد.»
طبیعی است که از نظر امام این یک خطر بزرگی است که ارتش و سپاه و سایر نیروها را تهدید میکند. امام در ادامه فرمودند در هر گروهی که وارد هستید باید از آن گروه جدا شوید. ولو یک گروهی که مردم خوبی هم هستند ولو یک حزبی که حزب بسیار خوبی هم هست. لیکن اصل حزب وارد شدن برای ارتش، برای سپاه پاسداران، برای قوای نظامی و انتظامی وارد شدنش جای نیست. به فساد میکشد اینها را. امام معتقد بودند که وارد شدن نیروهای مسلح در جریانات سیاسی باعث فساد این نیروها میشود ولو اینکه آن جریانات خوب هم باشند. تعارض جوهری و ذاتی بین نیروی نظامی و کار سیاسی موجب فساد نیروی نظامی میشود. و من عرض میکنم که کسانی که در راس ارتش هستند کسانی که در راس سپاه پاسداران هستند موظف هستند ارتش را سپاه را یا سایر قوای مسلح را از احزاب کنار بزنند و اگر کسی در حزب هست باید اورا از ارتش بگویند یا درآنجا یا در اینجا. و همینطور سپاه پاسداران و سایر قوای مسلح باید وارد در جهات سیاسی نشوند تا انسجام پیدا بشود. اگر وارد بشوید بالاخره به هم خواهید زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهید ایستاد و نظام را به هم خواهید زد و اسلام را تضعیف خواهید کرد.
امام به این دلیل این هشدار را میدهد که احزاب در عرصه سیاسی با ایدههای مختلف حضور دارند و با یکدیگررقابت میکنند.
اگر بنا باشد که احزاب بتوانند در نیروهای مسلح نفوذ و یارگیری کنند طبیعتا درون نیروهای مسلح، در مقابل هم به رقابت سیاسی میپردازند واگر قرار باشد کسی که اسلحه دارد ازطریق سیاسی وارد معرکههای اجتماعی بشود درگیری مسلحانه در درون ارتش و سپاه و دیگر نیروهای مسلح بدون شک اتفاق خواهد افتاد و این یک سم مهلک برای نظام و انقلاب است.
به همین خاطر است که امام میفرماید: «وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامیان در احزاب و گروهها و جبهههاست، به آن عمل نمایند و قوای مسلح مطلقا چه نظامی، چه انتظامی و چه ارتش و سپاه و بسیج و پاسدارو غیره... در هیچ حزب و گروه وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دورنگه دارید.» این نکته، نکته خیلی حساسی است. ممکن است نیروهای مسلح بگویند که ما عضو هیچ حزب و گروه سیاسی نیستیم. اما در انتخاباتها و مسائل مختلف داخل کشور وارد بازیهای سیاسی میشویم. مشخص است که در درون نظام، جریانات مختلف سیاسی هست که فعالیت میکنند و برای حفظ نظام و حل مشکلات مثلا نظریههای مختلف ارایه میکنند. اگر بنا باشد که نیروهای مسلح مقابل یک جریان دیگر که او هم در درون نظام است از فلان جریان اقتصادی و سیاسی حمایت بکنند، خود به خود اینها وارد بازیهای سیاسی شدهاند و خودشان و انقلاب و نظام را به تباهی میکشانند. در کنار تمامی این هشدارهایی که امام خمینی به دستگاههای مختلف کشور دادهاند باید هشدار امام در رابطه با صدا و سیما و رسانههای گروهی را نیز مورد توجه قرار داد. اما فعلا بهتر است این هشدار به صدا و سیما و رسانههای جمعی را فاکتور بگیریم چرا که نیازمند وقت طولانی خواهد بود.
حاجآقای محتشمیپور تفاوت هویتی و کارکردی جمهوری اسلامی در نگاه امام و جریان خط امام با جریان نامحرمان انقلاب، انقلابیون بدلی و امام نادیدهها در چیست؟
امام واقعا به فکر معیشت مردم بود. یعنی دقیقا مسائل معنوی و فکری و روحی مردم را درکنار مسائل اقتصادی و روزمره مردم به پیش میبردند. هم ارتقای معنوی، هم ارتقای معیشتی و رفاه جامعه مدنظر حضرت امام بود. امام بهشدت از اینکه مردم در جنگهای اقتصادی باشند، رنج میبردند. ایشان معتقد بودند که اگر مردم ما از نظر معیشتی در تنگنا باشند نه تنها در مسائل اقتصادی بلکه نسبت به دیگر مسائل نیز در رابطهشان با نظام تجدیدنظر میکنند. وقتی که جمهوری اسلامی عاجز از اداره صحیح امور اقتصادی کشور باشد و نتواند مسائل اقتصادی را حل وفصل کند طبیعتا این تردید در رابطه با مسائل غیراقتصادی اعم از فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و حتی در مسائل مختلف دینی هم نمود پیدا میکند. لذا هشدار امام در این زمینه بسیار تعیینکننده و حساس است.
حالا شما خودتان آن اندیشه و تصمیمگیری را میتوانید با آنچه امروز وجود دارد، مطابقت بدهید. امروز ما دچار مشکلات فراوانی هستیم که استکبار جهانی به وجود آورده است و آنها به این تحلیل رسیدهاند که تنها راهی که برای شکست دادن نظام باقی مانده است این است که مردم را نسبت به انجام مدیریت صحیح داخلی جمهوری اسلامی مایوس کنند. در رابطه با حداقل معیشت مردم و ناثباتی اقتصادی در فضای کشور طرح و نقشه میکشند. آنها از این روزنه وارد شدهاند و بنده احساس خطر جدی در ارتباط با نابسامانیهای اقتصادی در داخل کشور برای نظام میکنم و باید هرچه زودتر به این وضعیت خاتمه داده بشود و یک مجموعه دلسوز با تصمیمگیریهای صحیح شرایط را تغییر بدهند.
انجمنیها قبل از انقلاب به یاران امام و حتی خود امام در نجف انگ کمونیستی بودن میزدند. بعد از پیروزی انقلاب هم ما مشاهده میکنیم که خیلی ازاین موارد اتهامی توسط عوامل نفوذی در ذهن بسیاری از تصمیمگیرندگان انقلاب وارد میشود.
انگها و برچسبهایی به نیروهای پاک انقلاب در نجف و قم وشهرهای دیگر میزدند و آنها را نزد مردم بدنام و از میدانهای تصمیمساز کشور به دور میکردند.
حضرت امام در ارتباط با نهاد مهم شورای نگهبان و حضور عوامل نفوذی در اطراف فقهای شورای نگهبان بارها تذکرات جدیای را دادند.
انجمن حجتیه یکی ازشاخصترین جریانهای نفوذی و نامحرم انقلاب است.
حضرت امام هرگز نگاه خوبی به این انجمن نداشتند. ایشان خطر انجمن حجتیه را برای انقلاب بسیار جدی تلقی میکردند.
حزب توده هم با شعارهای انقلابی و برخی مواقع شعارهای اسلامی وارد عرصه میشد و در بسیاری از مکانها حضور پیدا میکرد. نمونههای مختلف حرکات آنها را من با سند دارم و باید در جای مناسب خودش به بحث گذاشته شود.
نهاد شورای نگهبان بالاترین نهادی است که دراین نظام میتوان متصور شد.