صادق زیباکلام پس از آنکه از دانشگاه آزاد برکنار شد، از دانشگاه تهران هم بازنشسته اجباری شد.

به گزارش جماران، زیباکلام گفت: ظاهرا همان زمان که عذرم را از دانشگاه آزاد خواستند، از دانشگاه تهران هم بازنشسته‎ام می‎کنند. حکم بازنشستگی ام را در اسفند ماه صادر کرده‎اند؛ اما نه به خودم اطلاعی دادند و نه به دانشکده حقوق و نه گروه آموزشی در جریان این تصمیم قرارگرفته بودند.

زیباکلام افزود: پس از اطلاع، نامه اعتراضی به دکتر نیلی احمدآبادی ریاست دانشگاه تهران نوشتم و عرض کردم در حبشه هم احترام بیشتری برای استادی که چهل سال در دانشگاه خدمت کرده قائل می شوند! آنها تصور می کنند با کنارگذاشتن امثال بنده علوم انسانی، اسلامی می‎شود!

وی در پاسخ به اینکه علت بازنشستگی اجباری شما چه بوده؟، گفت: من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد!

نامه به رییس دانشگاه

صادق زیباکلام، در نامه ای به رییس این دانشگاه نسبت به بازنشستگی اجباری خود اعتراض کرد.

در متن نامه سرگشاده صادق زیباکلام آمده است:

استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمود نیلی احمدآبادی
ریاست محترم دانشگاه تهران

با سلام و تحیات و قبولی طاعات، پریشب آقای دکتر عسکرخانی تلفنی در مورد بازنشستگی اساتید سئوال کردند. گفتم در جریان نیستم. با تعجب گفتند چطور در جریان نیستید خود شما هم بازنشست شده‌اید. امروز پیگیری کردم و دیدم که در اسفندماه سال گذشته بازنشست شده‌ام. جالب است که در دانشکده هم کسی نمی‌دانست. در اتوماسیون نامه‌ای به تاریخ 20اسفند اشاره به بخشنامه یک روز قبلش از طرف وزارت علوم می‌نماید که چون سن من به هفتاد سال و سنوات خدمتم در دانشگاه به چهل سال رسیده، لذا می‌بایستی بازنشسته شوم. من اعتراضی به بازنشستگی اجباری‌ام ندارم. یعنی فی‌الواقع اعتراضی هم می‌داشتم چیزی عوض نمی‌شد. پرسشم آن است که به نظر جنابعالی، آیا وقتی دانشگاه می‌خواهد یک همکارش را بعد از چهل سال بازنشسته نماید جای آن ندارد که با علم واطلاع و یک احترام صوری به وی و دانشکده‌اش صورت بگیرد؟

یک بخاری نفتی علاءالدین را بعد از گازکشی پرت نمی‌کنند در انبار، آن را دو دستی کنارانباری می‌گذارند. جوامع توسعه‌یافته که جای خود دارند، فکرنکنم در حبشه هم با اساتیدشان این گونه برخورد کنند که امثال دکتر فرهاد رهبر، وزارت علوم، دانشگاه تهران، شورایعالی انقلاب فرهنگی و سایر پیشقراولان فرهنگ و تمدن مشعشع ایرانی-اسلامی برخورد می‌کنند. البته حق دارید. دانشگاهی که بعد از چهل سال مجبورهستید تازه علوم انسانی آن را اسلامی نمایید، اساتیدش شایسته احترام بخاری کهنه علاءالدین را هم ندارند.

می‌ماند یک پرسش ساده: چه کسی از صلاحیت بیشتری در تشخیص فرارسیدن زمان بازنشستگی یک استاد برخوردار است؟ همکاران وی، گروه آموزشی، تحقیقات، تالیفات، مقالات و شاگردان وی و یا به جای همه این ها وزارت علوم و شورایعالی انقلاب فرهنگی می‌بایستی رای دهند؟ نهادهایی که نگاهشان به دانشگاه و آموزش عالی تحت تاثیر باورهای ایدئولوژیکشان است تا علم و دانش؟ ...

بنده به حول و قوه‌اللهی به کارهایم ادامه خواهم داد. اما فراموش نکنید که تلاش در حاکمیت ایدئولوژی به جای علم و دانش بر دانشگاه‌های کشور بجز رکود و بی‌برگ‌وباری درعلوم انسانی دستاورد دیگری به همراه نداشته.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 924910
  • منبع: اعتماد آنلاین
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.